مشاهده بیشتر
صنعت ساختمانسازی یکی از استراتژیکترین صنایع حال حاضر جهان محسوب میشود. فعالیتهای مرتبط با احداث انواع ساختمانها بسیار گسترده هستند که این موضوع سبب شده است تا این صنعت به عنوان یک پیشران اقتصادی در نظر گرفته شود. بر اساس گزارشهای ارائهشده، ارزشافزودهای که هر ساله به واسطه صنعت ساختمانسازی در جهان ایجاد میشود، حدود ۳ تا ۴ درصد از کل حجم اقتصاد است. علیرغم چنین جایگاهی، صنعت ساختمانسازی به شدت از بهرهوری پایین رنج میبرد که این مسئله سبب شده است تا طی سالهای گذشته همواره بخشی از منابع سرمایهگذاریشده در این حوزه هدر برود. راهکارهای متفاوتی برای ارتقای بهرهوری در صنعت ساختمانسازی ارائه شده است که از جمله مهمترین آنها میتوان به پیادهسازی الگوی فرآیند تولید انبوه بخش تولیدات کارخانهای «Manufacturing» در صنعت ساختمانسازی اشاره کرد که در اصطلاح به آن صنعتیسازی احداث ساختمان گفته میشود.
صنعت ساختمانسازی از جمله صنایعی محسوب میشود که مشارکت بالایی در حجم اقتصاد جهانی دارد. مروری بر گزارشهای ارائهشده نشان میدهد که این صنعت تقریبا بزرگترین مصرفکننده فلزات آهنی و غیرآهنی، سیمان و بتن و همچنین محصولات شیمیایی است و از این رو، به صورت مستقیم و غیرمستقیم تاثیر قابل توجهی بر بازار انرژی و محصولات معدنی دارد. این موضوع، باعث شده است تا صنعت ساختمانسازی اثرات فزاینده «Multiplier Effects» بسیار گستردهای داشته باشد و تحولات آن بخش قابل توجهی از اقتصادها را تحت تاثیر قرار دهد. به همین دلیل است که بسیاری از سیاستگذاران اقتصادی جهان، یکی از بهترین راهکارهای برونرفت از رکود و بحرانهای اقتصادی را سرمایهگذاری در حوزه ساختمانسازی عنوان میکنند.
در عصری که بازاندیشی در کارکردها و پایداری زیستمحیطی سنگبنای پیشروی در بخش معدن به شمار میآید، هوش مصنوعی همچون نیرویی جهتبخش و همهجانبه وارد عمیقترین لایههای این صنعت شده و از درون، سازوکارهای بهرهبرداری، ایمنی و زیستمحیطی را دستخوش تحولاتی بنیادین کرده است؛ تحولاتی که نه فقط در فناوریهای تحلیلی و دادهمحور، بلکه در روندهای سرمایهگذاری، رقابتهای ژئوپلیتیک و نیاز فزاینده به پاسخگویی به الزامات زیستمحیطی نیز معنا مییابند. بررسی این روند در دل خود، مسیر توسعه شرکتهای پیشگامی را روایت میکند که با جسارت تمام به استقبال این تحولات فناورانه رفته و پرده از چالشها، مقاومتها و پیچیدگیهایی برمیدارد که در مسیر ادغام این فناوری با بخش معدن رخ نمودهاند. آمارهای جهانی، روندهای نوآورانه، سهم مناطق مختلف، نقش بازیگران صنعتی و تحولات آتی بازار همچون قطعاتی از یک پازل بزرگ کنار هم قرار گرفتهاند تا تصویری روشن، جامع و تحلیلی را از آینده حوزهای ترسیم کنند که در افقهای پیشرو، بیش از سیستمهای مکانیکی بر واحدهای پردازش هوشمند استوار خواهد بود.
هوش مصنوعی مفهومی است که در طول دهههای اخیر مورد توجه و تحقیق قرار گرفته و به یک ابزار کاربردی و مهم برای پاسخ به پرسشها، حل چالشها و معضلات و خلق مسیرهای نوآورانه در حوزههای مختلف تبدیل شده است. تکنولوژیهای مبتنی بر هوش مصنوعی در زمینههای پزشکی و سلامت، تولید صنعتی و معدنی، آموزش، امور مالی، امنیت سایبری، انرژیهای پاک و ...، در دهه اخیر زمینهساز تحولات چشمگیری شدند. این تحولات، از طریق تسهیل امور، افزایش دقت، سرعت، کیفیت و همچنین کاهش هزینهها، مسیر حرکت و رویکردهای اتخاذی جوامع را تا به امروز تحت تاثیر قرار دادهاند؛ تاثیری که انعکاس آن را در بهبود نسبی سبک زندگی انسانها و ارتقای سطوح رفاه اجتماعی میتوان دید.
در سالهای اخیر، نیروگاههای حرارتی بار اصلی تامین برق کشور را بر دوش کشیدهاند. با این حال، توسعه نیافتن ظرفیتهای این نیروگاهها همگام با روند رشد تقاضا موجب شده است که صنعت برق در زمان پیک مصرف قادر به تامین کامل نیاز کشور نباشد. گفتنی است که بخش عمده توسعه ظرفیتهای نیروگاهی در کشور به احداث نیروگاههای سیکل ترکیبی اختصاص داشته است که دلیل این مسئله بهرهوری بالاتر این نیروگاهها از انواع بخاری و گازی است. به نظر میرسد که لازم است رویکرد جدیدی در خصوص افزایش سرمایهگذاریها در حوزه توسعه ظرفیتهای برق کشور در دستور کار نهادهای بالادستی قرار گیرد تا صنعت برق، که ایران از مزیتهای بسیاری برای توسعه آن برخوردار است، به شرایطی پایدار برسد.
بخش ساختمان در چند دهه گذشته یکی از منابع مهم انتشار کربن در جهان بوده است و این امر، با توجه به روند رشد جمعیت و تقاضا برای احداث ساختمان، اهمیت استفاده از منابع انرژی پاک را در مسیر کاهش آلایندگیها و تحقق اهداف جهانی کربن صفر پررنگ میسازد. همین مسئله موجب شده است گرایش فزایندهای به سمت استفاده از فناوریهای هیدروژنی در بخش ساختمان شکل بگیرد. مقیاسپذیری و تطبیقپذیری هیدروژن آن را به گزینهای جذاب برای تامین انرژی پاک و سیستمهای گرمایشی تبدیل میکند و انتظار میرود با ادامه توسعه زیرساختها و کاهش هزینهها، چشمانداز مصرف هیدروژن در صنعت ساختمان امیدوارکنندهتر از قبل به نظر برسد و به عنوان جایگزینی پایدار و کارآمد برای سوختهای فسیلی سنتی ظاهر شود. پیشبینیها نیز حاکی از آن هستند که تقاضا برای هیدروژن در این بخش از مرز ۲۷ میلیون تن در سال ۲۰۷۰ عبور خواهد کرد.
توسعه صنایع پاییندستی و حرکت به سمت حلقههای انتهایی زنجیره ارزش، یکی از الزامات اساسی برای خلق ارزش افزوده و تحقق رشد پایدار و موثر در ساختارهای اقتصادی است. در ایران نیز با توجه به وفور پتانسیلهای معدنی و انرژی، لزوم حرکت به سمت تولید محصولات نهایی در زنجیره ارزش فلزات اساسی کشور احساس میشود. البته اقداماتی قابل توجه در خصوص توسعه حلقههای پاییندستی زنجیره تولید فولاد، آلومینیوم و مس در دهه اخیر صورت گرفته که تداوم این تلاشها و اقدامات، مسیر دستیابی به رشد پایدار و خلق ثروت را در شرایط اقتصادی فعلی هموارتر خواهد کرد.
منابع انرژی تجدیدپذیر منابعی تمامنشدنی و دائمی برای تامین انرژی به حساب میآیند. از این رو، اهمیت ویژه آنها در سبد انرژی مقولهای انکارناپذیر است. علاوه بر آن، با توجه به تبعات جدی زیستمحیطی استفاده از انرژیهای فسیلی، انتظار میرود که هر چه بیشتر در مسیر استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر که مشکلات یادشده را در پی ندارند گام برداشته شود. استفاده گسترده از این منابع انرژی، باعث کاهش قابل توجه انتشار دیاکسید کربن، که امروزه به نگرانی بزرگی در جهان تبدیل شده است، خواهد انجامید و بنابراین نقش مهمی را در بهبود شرایط زیستمحیطی و همچنین سلامت انسانها خواهد داشت. این مسئله بهتنهایی اهمیت بالای گذر از انرژیهای فسیلی و استفاده از منابع تجدیدپذیر را روشن میکند.
خاصیت پرتوزایی مواد رادیواکتیو را اولین بار هنری بکرل در سال ۱۸۹۶ کشف کرد، اما استفاده تجاری از مواد رادیواکتیو به عنوان منبعی برای تامین انرژی اولین بار در سال ۱۹۵۰ میلادی رخ داد. در یک فرایند هستهای، با شکافته شدن هسته اتم مواد رادیواکتیو، انرژی قابل توجهی آزاد میشود که از آن میتوان به عنوان منبعی برای تامین انرژی استفاده کرد. در ابتدا تصور میشد که انرژی هستهای به سبب منتشر نکردن آلایندههای کربنی جایگزین مناسبی برای سوختهای فسیلی باشد؛ به همین سبب، استفاده از آن در جهان افزایش یافت. اما در سالهای بعد که تاثیرات نامطلوب انرژی هستهای نمایان شد، استفاده از آن اندکی محدود شد. با توجه به اینکه هماکنون امکان برطرف کردن تاثیرات نامطلوب استفاده از انرژی هستهای وجود ندارد و دسترسی به تکنولوژی دفن و نگهداری زبالههای رادیواکتیوی برای بسیاری از کشورهای جهان میسر نیست، به نظر نمیرسد که استفاده از انرژی هستهای در سبد انرژی جهانی در سالهای آتی تغییر چندانی داشته باشد.
هوش مصنوعی در قالب فناوری هوشمند و تحولآفرینی که همچون رکنی سرنوشتساز در گستره صنعت انرژی رخ نموده، با نفوذی گسترده و چندلایه در ابعاد گوناگون تولید، توزیع و بهینهسازی مصرف، در مسیر دگرگونی ساختاری این عرصه گام برداشته است؛ گامی که افزون بر گشودن افقهای تازهای از کارآمدی و پایداری در این حوزه، با چالشهای امنیتی و مخاطرات سایبری نیز دستوپنجه نرم میکند. در این میان، کشورهایی همچون آمریکا، چین، آلمان، هندوستان و حتی مناطق کمتر توسعهیافتهای مانند خاورمیانه و آفریقا، هر یک با رویکردهایی ویژه در تلاشاند تا از ظرفیتهای هوش مصنوعی برای بهبود مدیریت انرژی و ارتقای بهرهوری استفاده کنند، به نحوی که هر کدام در روند رشد چشمگیر بازار این فناوری در حوزه انرژی تا سال ۲۰۳۲، نقش انکارناپذیری خواهند یافت. واکاوی تحولات پیشرو، چالشهای بنیادین و فرصتهای نوظهور در این عرصه، تصویری دقیق و جامع را از مسیر خلق آیندهای سبز و پایدار ارائه میدهد.
در دنیایی که با تقاضای فزاینده انرژی مواجه است، تحقق اهداف جهانی کاهش انتشار کربن نیز به عنوان محور فعالیتهای انسان امروز باید مورد توجه قرار گیرد که البته این مسئله نیازمند بهکارگیری مجموعهای از اقدامات راهگشا و مستمر است، توسعه و تقویت زیرساختهای ذخیرهسازی انرژی یکی از آنها به شمار میرود. با افزایش سهم نیروگاههای خورشیدی و بادی در سبد برق جهان، ماهیت متغیر و ناپایدار این منابع، پایداری شبکه و تامین برق پایدار را چالشبرانگیز میکند. سیستمهای پیشرفته ذخیرهسازی، قادرند تا شبکه را فعالانه ایجاد و کنترل و ولتاژ و فرکانس را تثبیت کنند و در راستای تضمین ثبات شبکه، جایگزین نیروگاههای سنتی شوند. سرمایهگذاری گسترده در این حوزه، همراه با توسعه شبکههای هوشمند و سیاستهای حمایتی، نه تنها امکان بهرهبرداری حداکثری از انرژیهای تجدیدپذیر را فراهم میکند، بلکه مسیر دستیابی به اهداف ۲۰۵۰ را نیز با اطمینان بیشتری هموار میسازد. بدون توجه به ذخیرهسازی و زیرساختهای مکمل، رشد سهم انرژیهای پاک در شبکه با ریسکهای جدی مواجه خواهد شد.
در دهههای اخیر، توسعه زیرساختهای نیروگاهی در ایران یکی از شاخصترین جلوههای رشد صنعتی بوده است. ظرفیت تولید برق در سال ۱۴۰۳ به بیش از ۹۴ هزار مگاوات رسیده و شبکهای گسترده از نیروگاههای حرارتی، برقآبی، تجدیدپذیر و پراکنده را در سراسر کشور شکل داده است. با این حال، این گسترش کمی نتوانسته از بروز ناترازی انرژی جلوگیری کند؛ پدیدهای که ریشه در فرسودگی نیروگاهها، وابستگی بالا به سوختهای فسیلی، کمبود سرمایهگذاری و رشد سریع مصرف برق دارد. راندمان پایین نیروگاههای حرارتی و سهم اندک نیروگاههای تجدیدپذیر، ظرفیت بالقوه صنعت برق ایران را محدود کرده که نتیجه آن، کاهش تولید صنعتی در زمانهای اوج مصرف و از دست رفتن فرصت صادرات برق به کشورهای همسایه بوده است. آینده این بخش در گرو اصلاح ساختارها، جذب سرمایه و توسعه فناوریهای نوین انرژی است.