مشاهده بیشتر
بر اساس پیشبینیها تا سال ۲۰۳۰ سهم فروش خودروهای الکتریکی از بازار جهانی خودرو به بیش از ۳۰ درصد میرسد. با توجه به ساختار خودروهای الکتریکی و فلزات مصرفی در باتریهای آنها، افزایش تولید این خودروها در سالهای آینده، تاثیر قابل توجهی را بر بازار جهانی مصرف فلزاتی مانند مس، نیکل، کبالت و لیتیوم خواهد داشت. مسئلهای که با توجه به ظرفیتها و پتانسیلهای بالقوه معدنی ایران فرصتی طلایی برای کشور تلقی میشود. تصویر «باتری» روی جلد در واقع نماد و سمبلی از نیروی محرکه خودروی الکتریکی است. اگرچه تولید این خودرو در ایران با توجه به شرایط فعلی صنعت خودروسازی کشور قدری دور از ذهن میرسد، اما سیاستگذاری برای حرکت در مسیر تولید خودروهای الکتریکی در سالهای آینده به عنوان اندیشهای نوین و خیالی نو، افقهای روشنی را برای آینده صنعت خودروسازی و صنایع معدنی و فلزی کشور به تصویر میکشد.
در برنامه هفتم سند چشمانداز توسعه، تحقق رشد سالانه ۸ درصدی برای اقتصاد ایران هدفگذاری شده است. یکی از الزامات و پیشنیازهای اساسی تحقق این دورنما، رشد سرمایهگذاری در کشور به عنوان بنیان و پیشنیاز توسعه صنعتی و اقتصادی است، موضوعی که میتواند تحول شگرفی را در بازار مصرف فلزات ایجاد کند. این در حالی است که مطابق آمارها، روند سرمایهگذاری و تشکیل سرمایه در سالهای اخیر رشد چشمگیری را تجربه نکرده است و پایینبودن میزان سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی و حتی فرار سرمایه امروز جزو چالشهای اساسی اقتصاد ایران محسوب میشوند. تصویر «پاسپورت و کارت پرواز» روی جلد، نمادی از لزوم و اهمیت جذب سرمایهگذاران خارجی و بسترسازی مناسب برای بازگشت سرمایه به کشور است تا به این ترتیب بتوان زمینه توسعه صنعتی و زیرساختی، رشد اقتصادی ۸ درصدی و تحقق اهداف اسناد بالادستی را فراهم کرد.
صنعت ساختمان یکی از صنایع استراتژیک و تاثیرگذار در فضای اقتصادی جهان به شمار میآید که زنجیرههای تامین آن، دامنه گستردهای از صنایع مختلف و فعالیتهای خدماتی را در بر میگیرد. به همین دلیل توسعه این صنعت میتواند عامل قدرتمندی برای ایجاد تقاضا و رونق در بازارهای مختلف، به ویژه بازار فلزات اساسی و در نتیجه رشد اقتصادی باشد. این موضوع سبب میشود که بسیاری از دولتها، رونق بخشی به صنعت ساختمان به عنوان ابزاری برای تحریک تقاضا و رشد اقتصادی خود نگاه کنند. باید توجه داشت در چند سال گذشته، روندهایی مانند صنعتیشدن، بلندمرتبهسازی، سبکسازی و سازگارشدن با محیطزیست صنعت ساختمان جهان را تحت تاثیر قرار داده و موجب ظهور فناوریها و روشهای جدید احداث ساختمان شدهاند که نتیجه این مسئله، کاهش زمان احداث و بهای تمام شده و افزایش طول عمر ساختمانها بوده است. با این حال، بررسیها در مورد صنعت ساختمان ایران نشان میدهد استفاده از روشهای سنتی، روش غالب احداث ساختمان در کشور است که تبعاتی مانند کاهش بهرهوری و سرعت پایین اتمام پروژهها را در پی دارد. تصویر «سطل سیمان» روی جلد نمادی از قدیمیبودن فرایندهای احداث ساختمان در کشور است که خود چالش بزرگی برای رونق این صنعت به شمار میآید و موجب «نیمهکاره» ماندن روند توسعه صنعت ساختمان کشور شده است.
جهان امروز سریعتر و گستردهتر از هر زمان دیگری به سمت برقیشدن حرکت میکند. در حال حاضر به طور متوسط حدود ۲۰ درصد از انرژی جهان به شکل برق تامین میشود و پیشبینیها حاکی از آن هستند که این عدد تا سال ۲۰۵۰ از مرز ۵۰ درصد نیز عبور کند. در سمت مقابل به نظر میرسد روند تحولات حوزه انرژی در مورد ایران سمتوسوی دیگری داشته است. امروز در حالی حدود ۷۰ درصد از انرژی اولیه کشور توسط گاز طبیعی تامین میشود که بخش عمده مصرف این حامل انرژی به کاربردهای سوختی و گرمایشی با بهرهوری و راندمان بسیار پایین تعلق دارد و سهم برق از کل مصرف انرژی کشور حدود ۱۰ درصد است. تصویر کلید و پریز روی جلد، سمبلی از شرایط زیرساختهای برق کشور است که هم از لحاظ میزان توسعهیافتگی و هم راندمان و عملکرد، فاصله قابل ملاحظهای با سطوح مطلوب دارند، موضوعی که موجب شده است ذخایر گاز طبیعی که حکم ثروت ملی بیبدیل کشور را دارند و به بیانی «هستونیست» و بنیان توسعه صنعتی ایران محسوب میشوند با پایینترین سطح بهرهوری به مصرف برسند و بخش عمدهای از مزیتهای ارزشمند کشور عملا هدر برود.
شکلگیری و توسعه فناوریهای هستهای، نقطه عطفی در تاریخ پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی جوامع بشری در طول یک قرن گذشته به شمار میآید. امروز حدود ۱۰ درصد از تولید برق جهان در نیروگاههای هستهای صورت میگیرد و دامنه کاربردهای فناوریهای هستهای در بخشهای مختلف صنعت، کشاورزی، معدن و پزشکی به شکل روزافزونی در حال گسترش است. با این حال، مزایا و معایب توسعه این فناوریها کماکان در جهان مورد بحث است؛ از طرفی قدرتهای اقتصادی جهان بخش قابل توجهی از انرژی خود را از نیروگاههای هستهای تامین میکنند و از طرف دیگر با استناد به معاهده منع گسترش سلاحهای اتمی، محدودیتهای پیچیدهای برای توسعه این فناوریها به کشورها اعمال میشود. تصویر «متر خیاطی» روی جلد، سمبلی از معیارها و شاخصهای متضاد در خصوص توسعه فناوریها و ظرفیتهای تولید انرژی هستهای چه در کشورهای در حال توسعه و چه در کشورهای توسعهیافته است که موجب بروز ناترازی در تعاملات جوامع بشری و پیشرفتهای تکنولوژیکی میشود و مسیر توسعه فناورانه کشورها را دچار چالش میکند.
ساختار اقتصاد جهان در مسیر تحولاتی سریع و پردامنه قرار گرفته است و منابع خلق ثروت یک پارادایم شیفت گسترده را تجربه میکنند. طبعا همسو با تحولات مذکور، این امکان نیز وجود دارد که بازیگران بازارهای جهانی و مناسبات تجاری دچار دگرگونی شوند و زنجیرههای تامین جهانی شکل جدیدی به خود بگیرند. تجربه نشان میدهد کشورهایی که برنامهریزیهای مناسبتری را برای شناسایی فرصتهای پیشرو و استفاده از آنها با تکیه بر توانمندیها و ظرفیتهای خود اجرا میکنند قادر خواهند بود «سناریو» بهتری را برای همگام شدن با روند تحولات جهانی و تحقق رشد اقتصادی دنبال کنند. این مسئله برای کشوری مانند ایران که از حیث بهرهمندی از ثروتها و منابع طبیعی از ظرفیتهای بالقوه کمنظیری برخوردار است، اهمیت دوچندانی دارد. اگرچه مسیر توسعه صنعتی و اقتصادی ایران از چندین دهه قبل آغاز شده است، اما موانعی مانند تحریمها و جنگ تحمیلی مانع از آن شدند تا کشور در عرصههای اقتصادی متناسب با ظرفیتهای واقعی خود به شکوفایی برسد، موضوعی که امروز لازمه آن، شناسایی فرصتهای جدید در فضای اقتصاد جهانی و برنامهریزی برای استفاده از آنهاست. تصویر «نوار ویدیو» روی جلد، سمبلی از بسترهای سنتی و کهن اقتصاد ایران است که میتوان با نگاهی نو به فرصتهای داخلی و بینالمللی، اتکا به مزیتها و پتانسیلها و ترسیم مسیر جدید توسعه اقتصادی، «سناریو» جدیدی را برای آن نوشت و تصویر و چشمانداز درخشانی را بر روی آن ترسیم کرد.
فعالیت و توسعه صنایع دریایی میتواند تقاضای گستردهای برای فلزات مختلف ایجاد کند. ایران، با بهره بردن از موقعیت ممتاز جغرافیایی و خطوط گسترده ساحلی، از پتانسیل مناسبی برای توسعه صنایع دریایی برخوردار است، اما بررسی روند سالهای اخیر این صنعت نشان میدهد که ایران نتوانسته است در حوزه دریا به شناگر قابلی تبدیل شود و بدون برنامهریزی و جهتگیری مشخص، تنها در شرایط کنونی خود شناور مانده است. قطبنمای دریایی نوع خاصی از این تجهیز است که به جای شمال مغناطیسی، شمال حقیقی را نشان میدهد. تصویر قطبنمای دریایی در واقع تعبیری از لزوم سیاستگذاری و تبیین مسیر دقیق و درست (شمال حقیقی، نه شمال مغناطیسی) برای توسعه صنایع دریایی کشور است که تحقق این مهم رونق قابل ملاحظهای را در بازار فلزات کشور ایجاد خواهد کرد.
در دنیای امروز، موضوع دسترسی به آب پاک و تامین پایدار آن برای بسیاری از کشورها یک چالش و ریسک مهم و حیاتی به شمار میآید. ایران نیز به عنوان کشوری که بخش عمده مساحت آن را نواحی گرم و خشک تشکیل میدهد، از دیرباز با محدودیت تامین آب مواجه بوده است. این محدودیت در سالهای اخیر، متاثر از عوامل مختلفی مانند رشد جمعیت و افزایش تقاضای آب، توسعه ناکافی زیرساختها، مدیریت نامطلوب منابع آب و الگوهای نامناسب کشاورزی شکل جدیتر به خود گرفته است و در صورتی که در سالهای آینده اقدام جدیتری در خصوص بهبود مدیریت منابع آب و توسعه زیرساختهای آن در کشور صورت نپذیرد، در آیندهای نزدیک به بحرانی بزرگ تبدیل خواهد شد. توسعه و احداث زیرساختهای آب شامل سدها، خطوط لوله انتقال و توزیع و تصفیهخانههای آب و فاضلاب، محرک قدرتمندی برای بازار مصرف فلزات به ویژه فولاد است. تصویر «قمقمه» روی جلد نمادی از شرایط نابسامان و محدودیت منابع آبی در دسترس است که اگر در سالهای آتی فکری به حال آن نشود، بحران بزرگی را ایجاد خواهد کرد و حتی میتواند منجر به «کوچ» بسیاری از مردم از محل زندگی خود باشد.
زیرساختها و مسیرهای حملونقل مانند شریانهای حیاتی ساختار اقتصادی جهان هستند که برقراری جریانهای تجاری میان کشورها را تسهیل میکنند. اهمیت این زیرساختها به حدی است که از آنها به عنوان یکی از مولفههای مهم توسعهیافتگی اقتصادهای بزرگ جهان یاد میشود. موضوع توسعه زیرساختهای حملونقل برای ایران از دو جنبه حائز اهمیت است. از طرفی یکی از الزامات تحقق چشماندازهای مسیر توسعه صنعتی کشور، ایجاد و بهبود زیرساختهای ریلی، جادهای و بندری است. از طرف دیگر، موقعیت جغرافیایی ویژه ایران و قرارگیری در ناحیهای که شرق و غرب جهان و بازارهای بزرگ اروپا و آسیا را به یکدیگر متصل میکند، این فرصت را برای کشور به وجود میآورد تا از طریق ارائه خدمات حملونقل و ترانزیت به درآمدهای ارزی قابل توجهی دست یابد. در حال حاضر بهرهوری پایین سیستم حملونقل و توسعه ناکافی زیرساختهای آن نهتنها موجب شدهاند که ایران عملا جایگاه مناسبی را در ترانزیت منطقه نداشته باشد، بلکه بخش حملونقل در حال تبدیل شدن به گلوگاه و چالشی جدی برای فعالیت و توسعه بخش صنعت، به ویژه صنایع معدنی و فلزی است. باید توجه داشت توسعه زیرساختهای حملونقل، از جنبههای مختلف مانند احداث خطوط ریلی، تجهیزات و تاسیسات بنادر و تجهیزات ایمنی و نظارت جادهای موجب رشد بازار مصرف فلزات در کشور میشود. تصویر «کامیون قدیمی» روی جلد، نمادی از پیشرفت و توسعه ناکافی زیرساختها و امکانات حملونقل کشور است، موضوعی که آن را میتوان به یک «دستانداز» بزرگ بر سر راه بهرهمندی از پتانسیلهای ترانزیتی و رشد صنعتی ایران تشبیه کرد.
امروزه جنگهای تجاری و اقتصادی یکی از ابزارهای مرسوم اعمال فشار به کشورها برای اجبار به تغییر سیاستها و رویکردهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و حتی اجتماعی تلقی میشوند. در این بین، از ایران میتوان به عنوان یکی از نمونههای برجسته تقابل با اشکال مختلف جنگهای اقتصادی یاد کرد. چندین دهه است که ایران با انواع فشارها و تحریمهای تجاری، فناوری، پولی و مالی دست و پنجه نرم میکند. با توجه به تاثیرات سوء و غیر قابل انکار این تحریمها که دامنه و شدت آنها در سالهای اخیر افزایش یافته است، تقویت و مقاومسازی ساختار اقتصادی کشور در مقابل تهدیدات خارجی برای حفظ جایگاه فعلی و تداوم مسیر رشد و توسعه یک امر ضروری به نظر میرسد. تنوعبخشی به ساختار اقتصادی و حرکت به سمت تولید محصولات با ارزشافزوده بالا به جای خامفروشی منابع، تقویت زیرساختهای فناورانه و دانشبنیان، ارتقای بهرهوری و کارآمدی و بهبود ساختار پولی و بانکی از اصلیترین راهبردهای افزایش مقاومت اقتصاد ایران در برابر تحریمها و فشارها نام برده میشوند. در واقع میتوان گفت هماکنون اقتصاد کشور در سر یک دوراهی قرار گرفته است که بیشباهت به بازی «گل یا پوچ» نیست. سیاستگذاری مناسب در راستای افزایش مقاومت در مقابل تحریمها به مثابه یک انتخاب درست یا گل (تصویر روی جلد) تلقی میشود و هدفگذاری نامناسب ممکن است آینده اقتصاد کشور را با تهدیدات جدی و حتی بحران مواجه سازد.
صنعت نفت و گاز به عنوان مهمترین تامینکننده منابع انرژی و مواد اولیه صنعت، یکی از بنیانهای اساسی شکلگیری دنیای مدرن امروز محسوب میشود. در واقع در چند دهه گذشته، مصرف نفت و گاز ارتباط مستقیمی را با توسعه صنعتی و رشد اقتصادی کشورها و جهان داشته است. مصرف بیش از ۳۰ درصد از نفت جهان توسط دو کشور ایالات متحده امریکا و چین نیز خود مهر تاییدی بر این مسئله است. با این حال، تداوم این رابطه مستقیم متاثر از تحولات جهانی مانند پیشرفتهای حوزه فناوری و حرکت بشر با تردیدهای بسیاری مواجه شده است و انتظار میرود که روند رشد مصرف نفت و گاز در جهان کند شود یا حتی روندی معکوس به خود بگیرد. ایران یکی از کشورهای ثروتمند جهان به لحاظ بهرهمندی از ذخایر نفتوگاز تلقی میشود و اقتصاد و درآمدهای کشور در سالهای اخیر تا حد زیادی به این صنعت وابسته بوده است. با این حال، توسعه ناکافی زیرساختها به ویژه در حوزه گاز موجب شده است که این مزیت ارزشمند خود به پاشنه آشیل اقتصاد کشور تبدیل شود. تصویر «چراغ قوه قدیمی» روی جلد، سمبلی از ظرفیت و پتانسیل ناکافی زیرساختهای صنعت نفت و گاز برای تامین نیاز و روشنایی بخشیدن به اقتصاد ایران است. به نظر میرسد لازم است که در آیندهای نزدیک، «تجدید نظر» جدیتری در خطوط سیاستهای حوزه اقتصاد و انرژی و همچنین مسیر توسعه صنعت نفت و گاز انجام شود تا به این ترتیب زمینه لازم برای تعالی بخش صنعت کشور نیز که بخش عمدهای از آن متکی بر همین صنعت نفت و گاز شکل گرفته است، ایجاد شود.
امروزه رسوخ دانش و فناوری در محیط کسبوکار، ساختار و شکل جدیدی را به مفهوم توسعه صنعتی بخشیده و فضای اقتصادی جهان را به سمت تحولات تکنولوژیک و رقابتیترشدن سوق داده است. به جرات میتوان گفت در حال حاضر، تحقق رشد اقتصادی در هر کشوری به محوریت فناوری در ساختارهای مختلف اقتصادی آن، به ویژه در بخش صنعت و ارائه محصولاتی همگام با آخرین تحولات بازار مصرف وابسته است. در ایران نیز به عنوان کشوری در حال توسعه، موضوع توسعه صنعتی در چند دهه اخیر یکی از مفاهیم پرتکرار بوده است. با این حال، تحقق این مهم امروز با گلوگاههایی مانند تحریمها، محدودیتهای دسترسی به تامینکنندگان فناوری و تجهیزات و نرخ ناکافی سرمایهگذاری مواجه است که نتیجه این مسئله، فاصله گرفتن بخش صنعت از چشماندازها و هدفگذاریهای اسناد بالادستی است. تصور «چرخ خیاطی قدیمی» روی جلد، سمبلی از سطوح ناکافی فناوریهای بخش صنعت است که موجب کاهش توان این بخش برای ارائه محصولات نوآورانه و پیشرفته میشود. امید میرود در آیندهای نزدیک، بخش صنعت کشور، به ویژه صنایع معدنی و فلزی با تکیه بر پتانسیلهای دانش و فناوری داخلی به عنوان تاروپود ساختارهای اقتصادی، از موانع بیرونی عبور کنند و نقش پررنگتری را در ارزشآفرینی برای اقتصاد ایران داشته باشند.