مشاهده بیشتر
توسعه و پیشرفت در صنایع نظامی همواره موضوعی حیاتی بوده است که هم بر هدایت جنگها و هم بر اقتصاد کشورها در دوران درگیریهای ژئوپلیتیکی تاثیرگذار میگذارد. برای مثال جنگ جهانی اول شاهد تغییر از جنگ سنتی به درگیریهای صنعتی بود و در طول جنگ جهانی دوم مقیاس تولید صنایع نظامی به طور چشمگیری افزایش پیدا کرد. به طور مثال، نوآوریهایی مانند تانکها، هواپیماها، رادارها و فناوری هستهای در این دوره توسعه یافتند. علاوه بر این، در سالهای اخیر تجارت و انتقال تسلیحات نظامی توسط کشورهای با صنایع نظامی پیشرفته مورد توجه قرار گرفته است که این امر فارغ از این که به حمایت نظامی از کشورهای متحد کمک میکند به تشدید درگیری بین کشورها دامن میزند.
کشورها پس از جنگ، استراتژیها و برنامههای اصلاحات اقتصادی مختلفی را با هدف بازسازی اقتصادی در دستور کار خود قرار میدهند. در حالی که طرح مارشال را میتوان یکی از برجستهترین اقدامات در راستای بازسازی پس از جنگ برشمرد که میلیاردها دلار کمک اقتصادی به کشورهای اروپایی که از جنگ جهانی دوم آسیب دیده بودند، ارائه داد. با این حال، باید توجه داشت که همکاریهای بینالمللی نیز به همان اندازه تاثیرگذار بوده است. چهبسا اقتصاد بریتانیا با وجود استفاده از طرح مارشال، اما عدم تمایل به ادغام با اقتصادهای اروپایی، برای مدتها توسعهنیافته باقی ماند. علاوه بر این برخی دیگر از کشورها از جمله ویتنام و جمهوری دموکراتیک کنگو نیز، سرمایهگذاری قابل توجهی در گسترش صنایع و آزادسازی اقتصاد خود با هدف بازسازی پس از جنگ به انجام رساندهاند که در موفقیت اقتصادی آنها نقش داشته است.
امنیت انرژی در جهان، همواره به عنوان یک مسئله استراتژیک در نظر گرفته شده، این در حالی است که همگام با پیشرفت جوامع و روند جهانی شدن «Globalization»، اقتصاد جهانی و بازارهای انرژی شاهد پیدایش ریسکهای ژئوپلیتیکی بوده که هر یک به نحوی بازارهای نفت و گاز طبیعی را تحت تاثیر قرار دادهاند. سال ۱۹۷۳، یکی از بزرگترین بحرانهای نفتی جهان تا به امروز (به دلیل بالا گرفتن منازعات نظامی میان برخی کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی) کلید خورد که تقریبا ۷ سال به طول انجامید و سبب شد تا قیمت جهانی نفت تقریبا ۶ برابر شود. سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ نیز با آغاز نبرد نظامی روسیه و اوکراین و همچنین حمله رژیم صهیونیستی به غزه، به دلیل کاهش قابل ملاحظه صادرات نفت و گاز طبیعی روسیه به اتحادیه اروپا و مختل شدن روند تولید و صادرات گاز طبیعی در منطقه خاورمیانه، مجددا بازارهای انرژی در مقیاس جهانی تا حدی متلاطم شد، با این حال، تاثیر ریسکهای ژئوپلیتیکی اخیر بر بازار انرژی نسبت به دورههای قبل محدودتر شده است. واقعیت آن است که در طول بحرانهای نفتی گذشته، جامعه جهانی به سمت پویایی بیشتر (به خصوص در زمینه تامین و مصرف انرژی) رفته است؛ این مسئله عمدتا به این خاطر است که وقوع بحرانهای نفت و گاز طبیعی در بلندمدت، هم به تامینکنندگان و هم به مصرفکنندگان انرژی خسارت جدی وارد میکند.
ریسکهای ژئوپلیتیکی به یکی از عارضههای پر تکرار در فضای اقتصاد جهانی تبدیل شدهاند، به طوری که هر از چندگاهی بازارهای مختلف را در مقیاسهای محلی و جهانی تحتالشعاع قرار میدهند. بررسیها نشان میدهد که از ابتدای سال ۱۹۷۱ تا کنون، هر بار که ریسکهای ژئوپلیتیکی بروز کردهاند، بازار فلزات گرانبها به نحوی متفاوت از خود واکنش نشان دادهاند. به عنوان نمونه طی سالهای ۱۹۷۱ تا ۱۹۸۰، تحت تاثیر ریسکهای ژئوپلیتیکی در منطقه خاورمیانه، قیمت جهانی طلا و نقره به صورت قابل ملاحظهای افزایش پیدا کرد، به طوری که در سالهای بعد علیرغم آن که همچنان سایه ریسکهای ژئوپلیتیکی (به دلیل جنگ میان ایران و عراق) بر اقتصاد وجود داشت، بازار فلزات گرانبها در رکود به سر میبرد. در سالهای اخیر که روند «De-Globalization» در جهان شکل گرفته، اعتقاد بر این است که تنش میان کشورها در سالهای پیشرو افزایش مییابد؛ موضوعی که سبب شده است تا تقاضا برای طلا به خصوص از سوی بانکهای مرکزی، افزایش قابل ملاحظهای پیدا کند و قیمت این کامودیتی به اوج خود در سال ۱۹۸۰ بسیار نزدیک شود.
درگیریهای ژئوپلیتیکی ارتباط نزدیکی با بازار صنایع معدنی به عنوان سنگبنای توسعه اقتصادی کشورها دارند و کشورهای غنی از منابع در جریان رویدادهای ژئوپلیتیکی با اعمال تحریمهای تجاری، اختلالاتی در زنجیره تامین جهانی به وجود میآورند. به طور مثال روسیه به عنوان یکی از کشورهای غنی برخوردار از پتانسیلهای معدنی از جمله زغالسنگ و نیکل شناخته شده است. با این حال در چند سال گذشته متاثر از تحریمهای تجاری اتحادیه اروپا در پاسخ به تنش میان این کشور و اوکراین نوساناتی در بازارهای صادراتی صنایع معدنی خود از جمله زغالسنگ و نیکل تجربه کرده است. این مساله موجب شده است تا روسیه عرضه مواد معدنی خود را به بازارهای جایگزین از جمله آسیا هدایت کند، به طور مشابه اتحادیه اروپا نیز همواره در تلاش است تا شکاف تامین صنایع معدنی خود را از طریق ایالات متحده آمریکا و سایر کشورهای غنی از منابع پر کند.
افزایش تنشهای میان روسیه و اوکراین، چین و تایوان و ناآرامیهای خاورمیانه، مهمترین عوامل افزایش ریسک ژئوپلیتیکی در سالهای اخیر بودهاند. بررسیها نشان میدهد که صنعت و بازار آلومینیوم به شدت تحت تاثیر جنگ میان روسیه و اوکراین قرار گرفت، به طوری که قیمت آن یک رکورد جدید از ابتدای سال ۱۹۹۰ را به ثبت رساند. این مسئله عمدتا به این خاطر بود که شدت انرژی در صنعت آلومینیوم (اولیه) فوقالعاده بالا است و همین موضوع سبب شد تا بحران انرژی ایجادشده تحت تاثیر این جنگ، به سرعت بر عرضه آلومینیوم در اروپا و سایر مناطق جهان تاثیر بگذارد. این در حالی است که بازار جهانی مس، چندان تحت تاثیر جنگ روسیه و اوکراین قرار نگرفت. نگرانی اصلی در خصوص صنعت و بازار مس به روابط میان چین با ایالات متحده آمریکا و اروپا و در نتیجه تاثیرپذیری جریانهای تجاری که از تنگه تایوان عبور میکنند و همچنین روند استخراج سنگ معدن مس از معادن آمریکای جنوبی مربوط میشود؛ موضوعی که از طرفی میتواند جهش قیمت هر تن مس به سطوح بالای ۱۰ هزار و ۵۰۰ دلار و از طرفی نیز سقوط آن را به دنبال داشته باشد.
صنعت فولاد از اهمیت ویژهای در اقتصاد برخوردار است، به طوری که تحولات آن میتواند بر روندهای آتی چرخههای تجاری تاثیر بگذارد. طی سالهای اخیر، جهان شاهد چند ریسک ژئوپلیتیکی با دامنه گسترده بوده است که هر یک به نحوی صنعت و بازار جهانی فولاد را تحت تاثیر قرار دادهاند. آغاز تقابلات نظامی روسیه و اوکراین در سال ۲۰۲۲، خسارتهای سنگینی به صنایع آهن و فولاد در مقیاس جهانی وارد آورد. تغییر جریانهای تجاری و در نتیجه ایجاد کمبود نهادههای تولید، فولاد و محصولات فولادی در اروپا و ایالات متحده آمریکا و همچنین افت قابل ملاحظه توان رقابت صنعتگران فولاد در اروپا مهمترین پیامدهای جنگ میان روسیه و اوکراین بوده است. تجربه تلخ مناقشات نظامی در شرق اروپا سبب شده است تا شرایط فعلی غرب آسیا برای بسیاری از فعالین مرتبط با صنعت و بازار فولاد نگرانکننده باشد. تاثیری که زنجیره تامین محصولات فولادی در مقیاس منطقهای و جهانی میتواند از ریسک ژئوپلیتیکی برآمده از تحولات خاورمیانه بپذیرد، بیش از هر چیز به احتمال وقوع بحران انرژی دیگری (بر اثر مختل شدن زنجیره تامین انرژی در منطقه خاورمیانه) بستگی دارد؛ چنانچه عرضه نفت و گاز طبیعی در پی گسترش دامنه این جنگ به صورت قابل توجهی محدود شود، وارد شدن شوک مثبت و افزایش تلاطمها در بازار جهانی فولاد، دور از انتظار نخواهد بود.
تجارت جهانی برای مدتها نقش شایان توجهی در شکلگیری زنجیرههای تامین و جهانیشدن ایفا کرده و به عنوان سنگ بنایی برای توسعه اقتصادی کشورها معرفی شده است. البته بررسیها نشان میدهد که هرگونه اختلال در تجارت جهانی در طول درگیریهای نظامی تاثیرات عمیق و گستردهای بر اقتصادها، زنجیره تامین و روابط بینالمللی برجای گذاشته است. به طور مثال، تخریب زیرساختها و ظهور اقتصادهای جدید در طول جنگهای جهانی اول و دوم تاثیرات قابل توجهی بر روند تجاری بسیاری از کشورها به وجود آورد و بسیاری از کشورها برای تامین کالاهای حیاتی خود با چالشهایی مواجه شدند. علاوه بر این در چند سال اخیر نیز، درگیری ژئوپلیتیکی روسیه و اوکراین که منجر به اختلالاتی در زنجیره تامین شده، آسیبپذیری سیستم تجارت جهانی را برجستهتر از قبل کرده است.
درگیریهای ژئوپلیتیک و ثبات اقتصادی کشورها همواره با یکدیگر در ارتباط هستند، به طوری که شروع تنشها اغلب منجر به آبشاری از اثرات نامطلوب میشود که تخریب گسترده زیرساختها، از دست رفتن سرمایه انسانی و انحراف منابع از فعالیتهای تولیدی به تامین مخارج نظامی را به دنبال دارد. در حالی که جنگ جهانی اول و دوم نمونههای تاریخی درگیریهای ژئوپلیتیک در قرن بیستم به شمار میروند که وقفهای قابل توجه در اقتصاد جهان به وجود آوردند. با این حال شروع تنشهای ژئوپلیتیکی از سوی روسیه و اوکراین یکی از رویدادهای مهم قرن اخیر است که با ایجاد و تشدید اختلالات تجاری، افزایش نرخ تورم و همچنین افزایش قیمت انرژی اقتصاد کشورهای اروپایی و جهان را تحت تاثیر قرار داده و روند رشد اقتصاد جهانی را کندتر کرده است.
تحولات ژئوپلیتیک و جنگهای نظامی یکی از مهمترین عدمقطعیتهای اقتصاد امروز جهان به شمار میآید که میتواند زنجیرههای تامین را مختل کند، عرضه، تقاضا و مصرف فلزات مختلف را تحت تاثیر قرار دهد و بازارها را دچار تلاطمات شدیدی کند. تجربه نشان میدهد بروز هرگونه جنگ و درگیری نظامی میتواند آسیبهای سنگین و پردامنهای را به اقتصاد و زیرساختهای هر کشور وارد کند و در اصطلاح «خشک و تر» را با هم بسوزاند. در این بین، ایران با توجه به ساختار اقتصادی کامودیتیمحور خود و همچنین قرارگیری در ناحیه جغرافیایی پرتنش خاورمیانه به شکل پررنگتری با این موضوع دست به گریبان است. البته از سوی دیگر باید توجه داشت تحولات ژئوپلیتیک در نقاط مختلف جهان میتواند با افزایش قیمت نفت و فلزات و همچنین ایجاد فرصتهای جدید توسعه بازارهای صادراتی به عنوان بسترساز رشد اقتصادی کشور نیز عمل کند. تصویر «بیسیم جنگی» روی جلد، سمبلی از ریسکهای ژئوپلیتیک و لزوم آمادگی برای مواجهه با آنهاست تا بتوان ضمن ارتقای قدرت مقاومت، فرصتهای اقتصادی آن را نیز به خوبی شناسایی و از آنها استفاده کرد.
از لحاظ تاریخی، منابع طبیعی، تمامیت ارضی و تفکرات ایدئولوژیک، عوامل محوری بروز درگیریهای نظامی در سراسر جهان محسوب میشوند. در حالی که دسترسی به منابع طبیعی برای دستیابی به رشد اقتصادی کشورها ضروری است، تمامیت ارضی نیز به همان اندازه مولفهای تعیینکننده در تقابلات و منازعات کشورها و جوامع تلقی میشود، زیرا کشورها همواره به دنبال دفاع یا گسترش مرزهای خود در برابر تهدیدات یا ادعاهای تاریخی هستند. علاوه بر این، تفاوتهای ایدئولوژیک نیز در چند دهه گذشته به طور قابل توجهی تنشها و درگیریها را در سطح جهان تشدید کرده است. از آنجایی که کشورها همواره به دنبال راهی برای تضمین منافع و هویت خود در صحنه جهانی هستند، شاید بتوان گفت ترکیب این عناصر در کنار یکدیگر به ادامهدارشدن جنگها در طول تاریخ دامن زده است.
از هیدروژن به عنوان سوخت آینده جهان یاد میشود که میتواند بخش قابل توجهی از انرژی دنیا را به شکلی پاک، امن و پایدار تامین کند و به همین سبب، اغلب پیشبینیها حاکی از رشد شدید تولید و مصرف جهانی هیدروژن در سالهای آینده هستند. این مسئله در مورد ایران بسیار حائز اهمیت است، زیرا نظر به بهرهمندی ایران از منابع گازی و نیز لزوم توسعه صنایع تبدیلی، ظرفیت مناسبی برای تولید هیدروژن کمکربن در کشور وجود دارد که این مسئله با توجه به شرایط حاکم بر سبد انرژی کشور و نیز اهمیت همسو شدن با روندهای جهانی در زمینه کاهش انتشار کربن بسیار حائز اهمیت است. تصویر «پریموس نفتی» روی جلد را میتوان سمبلی از وضعیت سنتی حاکم بر سبد انرژی کشور تلقی کرد که ایجاد تحول در آن برای تضمین امنیت انرژی ضروری است و «دیر یا زود» باید به سمت استفاده از اشکال نوین انرژی به ویژه تولید و مصرف هیدروژن کمکربن حرکت کرد.