مشاهده بیشتر
افزایش تنشهای میان روسیه و اوکراین، چین و تایوان و ناآرامیهای خاورمیانه، مهمترین عوامل افزایش ریسک ژئوپلیتیکی در سالهای اخیر بودهاند. بررسیها نشان میدهد که صنعت و بازار آلومینیوم به شدت تحت تاثیر جنگ میان روسیه و اوکراین قرار گرفت، به طوری که قیمت آن یک رکورد جدید از ابتدای سال ۱۹۹۰ را به ثبت رساند. این مسئله عمدتا به این خاطر بود که شدت انرژی در صنعت آلومینیوم (اولیه) فوقالعاده بالا است و همین موضوع سبب شد تا بحران انرژی ایجادشده تحت تاثیر این جنگ، به سرعت بر عرضه آلومینیوم در اروپا و سایر مناطق جهان تاثیر بگذارد. این در حالی است که بازار جهانی مس، چندان تحت تاثیر جنگ روسیه و اوکراین قرار نگرفت. نگرانی اصلی در خصوص صنعت و بازار مس به روابط میان چین با ایالات متحده آمریکا و اروپا و در نتیجه تاثیرپذیری جریانهای تجاری که از تنگه تایوان عبور میکنند و همچنین روند استخراج سنگ معدن مس از معادن آمریکای جنوبی مربوط میشود؛ موضوعی که از طرفی میتواند جهش قیمت هر تن مس به سطوح بالای ۱۰ هزار و ۵۰۰ دلار و از طرفی نیز سقوط آن را به دنبال داشته باشد.
صنعت فولاد از اهمیت ویژهای در اقتصاد برخوردار است، به طوری که تحولات آن میتواند بر روندهای آتی چرخههای تجاری تاثیر بگذارد. طی سالهای اخیر، جهان شاهد چند ریسک ژئوپلیتیکی با دامنه گسترده بوده است که هر یک به نحوی صنعت و بازار جهانی فولاد را تحت تاثیر قرار دادهاند. آغاز تقابلات نظامی روسیه و اوکراین در سال ۲۰۲۲، خسارتهای سنگینی به صنایع آهن و فولاد در مقیاس جهانی وارد آورد. تغییر جریانهای تجاری و در نتیجه ایجاد کمبود نهادههای تولید، فولاد و محصولات فولادی در اروپا و ایالات متحده آمریکا و همچنین افت قابل ملاحظه توان رقابت صنعتگران فولاد در اروپا مهمترین پیامدهای جنگ میان روسیه و اوکراین بوده است. تجربه تلخ مناقشات نظامی در شرق اروپا سبب شده است تا شرایط فعلی غرب آسیا برای بسیاری از فعالین مرتبط با صنعت و بازار فولاد نگرانکننده باشد. تاثیری که زنجیره تامین محصولات فولادی در مقیاس منطقهای و جهانی میتواند از ریسک ژئوپلیتیکی برآمده از تحولات خاورمیانه بپذیرد، بیش از هر چیز به احتمال وقوع بحران انرژی دیگری (بر اثر مختل شدن زنجیره تامین انرژی در منطقه خاورمیانه) بستگی دارد؛ چنانچه عرضه نفت و گاز طبیعی در پی گسترش دامنه این جنگ به صورت قابل توجهی محدود شود، وارد شدن شوک مثبت و افزایش تلاطمها در بازار جهانی فولاد، دور از انتظار نخواهد بود.
تجارت جهانی برای مدتها نقش شایان توجهی در شکلگیری زنجیرههای تامین و جهانیشدن ایفا کرده و به عنوان سنگ بنایی برای توسعه اقتصادی کشورها معرفی شده است. البته بررسیها نشان میدهد که هرگونه اختلال در تجارت جهانی در طول درگیریهای نظامی تاثیرات عمیق و گستردهای بر اقتصادها، زنجیره تامین و روابط بینالمللی برجای گذاشته است. به طور مثال، تخریب زیرساختها و ظهور اقتصادهای جدید در طول جنگهای جهانی اول و دوم تاثیرات قابل توجهی بر روند تجاری بسیاری از کشورها به وجود آورد و بسیاری از کشورها برای تامین کالاهای حیاتی خود با چالشهایی مواجه شدند. علاوه بر این در چند سال اخیر نیز، درگیری ژئوپلیتیکی روسیه و اوکراین که منجر به اختلالاتی در زنجیره تامین شده، آسیبپذیری سیستم تجارت جهانی را برجستهتر از قبل کرده است.
درگیریهای ژئوپلیتیک و ثبات اقتصادی کشورها همواره با یکدیگر در ارتباط هستند، به طوری که شروع تنشها اغلب منجر به آبشاری از اثرات نامطلوب میشود که تخریب گسترده زیرساختها، از دست رفتن سرمایه انسانی و انحراف منابع از فعالیتهای تولیدی به تامین مخارج نظامی را به دنبال دارد. در حالی که جنگ جهانی اول و دوم نمونههای تاریخی درگیریهای ژئوپلیتیک در قرن بیستم به شمار میروند که وقفهای قابل توجه در اقتصاد جهان به وجود آوردند. با این حال شروع تنشهای ژئوپلیتیکی از سوی روسیه و اوکراین یکی از رویدادهای مهم قرن اخیر است که با ایجاد و تشدید اختلالات تجاری، افزایش نرخ تورم و همچنین افزایش قیمت انرژی اقتصاد کشورهای اروپایی و جهان را تحت تاثیر قرار داده و روند رشد اقتصاد جهانی را کندتر کرده است.
تحولات ژئوپلیتیک و جنگهای نظامی یکی از مهمترین عدمقطعیتهای اقتصاد امروز جهان به شمار میآید که میتواند زنجیرههای تامین را مختل کند، عرضه، تقاضا و مصرف فلزات مختلف را تحت تاثیر قرار دهد و بازارها را دچار تلاطمات شدیدی کند. تجربه نشان میدهد بروز هرگونه جنگ و درگیری نظامی میتواند آسیبهای سنگین و پردامنهای را به اقتصاد و زیرساختهای هر کشور وارد کند و در اصطلاح «خشک و تر» را با هم بسوزاند. در این بین، ایران با توجه به ساختار اقتصادی کامودیتیمحور خود و همچنین قرارگیری در ناحیه جغرافیایی پرتنش خاورمیانه به شکل پررنگتری با این موضوع دست به گریبان است. البته از سوی دیگر باید توجه داشت تحولات ژئوپلیتیک در نقاط مختلف جهان میتواند با افزایش قیمت نفت و فلزات و همچنین ایجاد فرصتهای جدید توسعه بازارهای صادراتی به عنوان بسترساز رشد اقتصادی کشور نیز عمل کند. تصویر «بیسیم جنگی» روی جلد، سمبلی از ریسکهای ژئوپلیتیک و لزوم آمادگی برای مواجهه با آنهاست تا بتوان ضمن ارتقای قدرت مقاومت، فرصتهای اقتصادی آن را نیز به خوبی شناسایی و از آنها استفاده کرد.
از لحاظ تاریخی، منابع طبیعی، تمامیت ارضی و تفکرات ایدئولوژیک، عوامل محوری بروز درگیریهای نظامی در سراسر جهان محسوب میشوند. در حالی که دسترسی به منابع طبیعی برای دستیابی به رشد اقتصادی کشورها ضروری است، تمامیت ارضی نیز به همان اندازه مولفهای تعیینکننده در تقابلات و منازعات کشورها و جوامع تلقی میشود، زیرا کشورها همواره به دنبال دفاع یا گسترش مرزهای خود در برابر تهدیدات یا ادعاهای تاریخی هستند. علاوه بر این، تفاوتهای ایدئولوژیک نیز در چند دهه گذشته به طور قابل توجهی تنشها و درگیریها را در سطح جهان تشدید کرده است. از آنجایی که کشورها همواره به دنبال راهی برای تضمین منافع و هویت خود در صحنه جهانی هستند، شاید بتوان گفت ترکیب این عناصر در کنار یکدیگر به ادامهدارشدن جنگها در طول تاریخ دامن زده است.
از هیدروژن به عنوان سوخت آینده جهان یاد میشود که میتواند بخش قابل توجهی از انرژی دنیا را به شکلی پاک، امن و پایدار تامین کند و به همین سبب، اغلب پیشبینیها حاکی از رشد شدید تولید و مصرف جهانی هیدروژن در سالهای آینده هستند. این مسئله در مورد ایران بسیار حائز اهمیت است، زیرا نظر به بهرهمندی ایران از منابع گازی و نیز لزوم توسعه صنایع تبدیلی، ظرفیت مناسبی برای تولید هیدروژن کمکربن در کشور وجود دارد که این مسئله با توجه به شرایط حاکم بر سبد انرژی کشور و نیز اهمیت همسو شدن با روندهای جهانی در زمینه کاهش انتشار کربن بسیار حائز اهمیت است. تصویر «پریموس نفتی» روی جلد را میتوان سمبلی از وضعیت سنتی حاکم بر سبد انرژی کشور تلقی کرد که ایجاد تحول در آن برای تضمین امنیت انرژی ضروری است و «دیر یا زود» باید به سمت استفاده از اشکال نوین انرژی به ویژه تولید و مصرف هیدروژن کمکربن حرکت کرد.
هیدروژن کاربردهای گستردهای در بخش صنعت دارد. در حال حاضر صنایع مرتبط با محصولات پلیمری، بزرگترین بازارهای مصرف هیدروژن را تشکیل میدهند. در ایران فرایند تولید آمونیاک بزرگترین مصرفکننده هیدروژن است به طوری که برآورد میشود از بیش از ۲۰۰ هزار تن مصرف هیدروژن در صنایع مختلف کشور تقریبا ۸۶ هزار تن آن به تولید آمونیاک اختصاص داشته باشد. صنایع پالایشگاهی و متانول نیز به ترتیب سهم ۲۹ درصدی و ۱۴ درصدی از مصرف هیدروژن در ایران داشتهاند. با توجه به روندهای جهانی مبنی بر رشد صنایع پلیمری و نقش ایران در صنایع پتروشیمی جهان و زنجیره تامین محصولات این صنایع و همچنین گسترش استفاده از هیدروژن به عنوان یک حامل انرژی پاک در راستای کربنزدایی از صنایع، انتظار میرود تا بازار هیدروژن در ایران تا سال ۲۰۳۴ رشد ۳۳ درصدی را تجربه کند و به حدود ۲۸۰ هزار تن برسد.
شکلگیری روند گذار انرژی در مقیاس جهانی، بازار بسیاری از منابع و حاملهای انرژی را دستخوش تغییر قرار داده و منجر به افت تقاضا برای منابع و حاملهای انرژی آلاینده و در طرف مقابل، افزایش تقاضا برای انرژیهای پاک شده است. این موضوع برای ایران از طرفی به عنوان تهدید و از طرفی به دلیل برخورداری از پتانسیلهای لازم برای تولید هیدروژن به عنوان فرصتی کمنظیر تلقی میشود. با این حال، گزارشها نشان میدهند که تا کنون اقدام جدیای برای پایهگذاری و توسعه صنعت هیدروژن در ایران صورت نگرفته است و تولید سالانه هیدروژن در کشور به هیدروژن تولیدشده به عنوان محصول جانبی صنایع پتروشیمی محدود میشود که از جمله مهمترین دلایل آن میتوان به بالا بودن هزینه تولید هیدروژن در کشور تحت تاثیر تحریمهای اقتصادی اشاره کرد.
گرایش فزاینده به بهرهگیری از هیدروژن به عنوان حامل انرژی پاک و بازیگر کلیدی در گذار به آینده انرژی پایدار، چشمانداز تجارت جهانی این گاز صنعتی را امیدوارکنندهتر از قبل ساخته است، به طوری که کشورهای با پتانسیلهای انرژی تجدیدپذیر با سرمایهگذاری در تولید هیدروژن کمکربن، رشد قابل توجهی در صادرات و اقتصاد خود تجربه خواهند کرد و کشورهای با منابع انرژی تجدیدپذیر محدود نیز با وارد کردن هیدروژن از مزایای امنیت انرژی در اقتصاد خود بهره خواهند برد. براساس پیشبینیهای آژانس بینالمللی انرژی، انتظار میرود که بیش از ۱۵ میلیون تن هیدروژن کمکربن تا سال ۲۰۳۰ در سراسر جهان صادر شود که آمریکای لاتین و استرالیا بیش از نیمی از آن را به خود اختصاص خواهند داد.
نظر به روند کربنزدایی از فعالیتهای اقتصادی در جهان، گسترش استفاده از هیدروژن سبز به جای سایر عوامل کاهنده مبتنی بر کربن در تولید آهناسفنجی، به عنوان یک راهکار برای کربنزدایی از صنعت فولاد دنبال میشود. آمارها نشان میدهند که سالانه حدود ۵ میلیون و ۳۰۰ هزار تن هیدروژن در صنعت فولاد به مصرف میرسد که البته به دلیل سهم بالای سوختهای فسیلی در تولید هیدروژن در شرایط فعلی، نمیتوان آن را چندان در راستای کربنزدایی از صنعت فولاد در نظر گرفت. تحقق صنعت فولاد سبز بر پایه هیدروژن مستلزم آن است که هیدروژن مصرفی در صنعت فولاد با استفاده از فناوری الکترولیز تولید شده و برق مورد نیاز آن نیز به صورت کامل از نیروگاههای تجدیدپذیر تامین شده باشد، موضوعی که تا زمان بالا بودن هزینههای تولید و عرضه هیدروژن الکترولیتی و برق تولیدشده از منابع تجدیدپذیر میسر نخواهد بود.
روند صنعتیشدن و توسعه فرایندهای شیمیایی در اواخر قرن بیستم تقاضا برای هیدروژن را در مسیری صعودی قرار داد. در حالی که انتظار میرود تقاضای نوظهور هیدروژن به عنوان حامل انرژی، اقتصادی هیدروژنی را در آینده شکل دهد، با این حال با تمرکز روزافزون بر کربنزدایی و گذار به اقتصاد کمکربن، تقاضای رو به رشدی برای استفاده از هیدروژن سبز (تولید شده از منابع تجدیدپذیر) و برای جایگزینی هیدروژن مبتنی بر سوخت فسیلی سنتی در فرایندهای صنعتی به وجود آمده است. براساس پیشبینیهای آژانس بینالمللی انرژی انتظار میرود تقاضا برای هیدروژن در واحدهای تولید آمونیاک، متانول و پالایش به ترتیب به ۳۴.۵، ۱۷.۱ و ۳۷ میلیون تن در سال ۲۰۳۰ افزایش یابد.