مشاهده بیشتر
ماهیها و میگوها از دیرباز جزو جداییناپذیر غذای مردم بودهاند. این امر موجب شده است که ماهیگیری و پرورش ماهی نهتنها منبع تامین غذا بلکه منبع امرارمعاش انسان نیز به حساب آید. در این راستا، در دههها و سالهای اخیر، به منظور کاهش تغییر اکوسیستم و صید بیرویه و تامین نیاز افراد، پرورش ماهی به عنوان فعالیت استراتژیک دریایی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است و واحدهای پرورش ماهی با بهبود فناوری، برای تولید بیشتر، توسعه یافتهاند. با توجه به اینکه برای احداث و توسعه واحدهای تولیدی پرورش ماهی و میگو به شکلهای مختلفی از فلزات اساسی استفاده میشود، در این گزارش، تاثیر توسعه واحدهای پرورش ماهی و میگو بر بازار فلزات اساسی کشور بررسی شده است.
هوش مصنوعی در قالب فناوری هوشمند و تحولآفرینی که همچون رکنی سرنوشتساز در گستره صنعت انرژی رخ نموده، با نفوذی گسترده و چندلایه در ابعاد گوناگون تولید، توزیع و بهینهسازی مصرف، در مسیر دگرگونی ساختاری این عرصه گام برداشته است؛ گامی که افزون بر گشودن افقهای تازهای از کارآمدی و پایداری در این حوزه، با چالشهای امنیتی و مخاطرات سایبری نیز دستوپنجه نرم میکند. در این میان، کشورهایی همچون آمریکا، چین، آلمان، هندوستان و حتی مناطق کمتر توسعهیافتهای مانند خاورمیانه و آفریقا، هر یک با رویکردهایی ویژه در تلاشاند تا از ظرفیتهای هوش مصنوعی برای بهبود مدیریت انرژی و ارتقای بهرهوری استفاده کنند، به نحوی که هر کدام در روند رشد چشمگیر بازار این فناوری در حوزه انرژی تا سال ۲۰۳۲، نقش انکارناپذیری خواهند یافت. واکاوی تحولات پیشرو، چالشهای بنیادین و فرصتهای نوظهور در این عرصه، تصویری دقیق و جامع را از مسیر خلق آیندهای سبز و پایدار ارائه میدهد.
روسیه با توجه به مرز مشترک آبی و روابط ویژه سیاسی با ایران، یک بازار بالقوه قدرتمند برای توسعه صادرات کشور محسوب میشود. با این حال آمارها نشان میدهند که کمتر از ۰.۲ درصد از واردات روسیه از ایران انجام میشود که دلیل این مسئله را باید سهم بالای کالاهایی مانند محصولات الکترونیکی و ماشینآلات و تجهیزات صنعتی در واردات این کشور دانست. بازارهایی که امکان رقابت در آنها برای ایران وجود ندارد و بخش اعظم صادرات ایران به روسیه را محصولات کشاورزی و محصولات نیمهساخته تشکیل میدهد.
تحولات صنعتی در هر کشور را میتوان نمادی از پویایی و حرکت هدفمند صنعتگران آن به سمت خلق ارزش افزوده تلقی کرد. تولید صنعتی در ایران نیز پس از انقلاب، دوره نوینی از رشد و تکامل خود را طی دهههای اخیر پشت سر گذاشته است. این مسیر اگرچه با نوسانات و عدم قطعیتهای متعددی در دورههای مختلف مواجه شده، اما رویکرد تولید صنعتی عمدتا بر مبنای توسعه حلقههای نهایی زنجیره ارزش بوده است. هرچند که تولید ارزش افزوده در ایران به سبب اتکا به صادرات نفتی و اقتصاد کامودیتیمحور، اندکی مغفول مانده که البته با تدابیر راهگشا و عزمی راسخ در راستای توسعه حلقههای انتهایی و توسل به تکنولوژیهای مدرن در تولید محصول، میتواند برای صنایع ارزشآفرین کشور نظیر فولاد، سیمان، خودروسازی و ... رشد و شکوفایی بیبدیلی را به ارمغان بیاورد.
گردشگری به عنوان یکی از بزرگترین زیربخشهای اقتصادی در جهان، در قرن جاری به یکی از مهمترین منابع درآمد و ایجاد فرصتهای شغلی برای بسیاری از کشورهای دنیا تبدیل شده است و میتواند به صورت مستقیم و غیرمستقیم سایر فعالیتهای اقتصادی را تحت تاثیر قرار دهد، بهطوری که از آن به عنوان موتور توسعه یاد میشود. صنایع دستی و تا حدی هم صنایع حملونقل و ساختوساز، از جمله صنایعی هستند که میتوانند تحت تاثیر تحولات گردشگری قرار گیرند. با این حال عملکرد پایینتر از ظرفیت بخش گردشگری ایران در سالهای گذشته، موجب شده است تا عملکرد و جایگاه اغلب این صنایع و فعالیتهای اقتصادی در اقتصاد کشور از پتانسیلهای واقعی کمتر باشد.
کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس در طی چند دهه اخیر تحولات بزرگی را تجربه کردهاند. در سالهای گذشته اقتصاد این کشورها وابسته به درامدهای نفتی بود، اما برخی از آنها همانند قطر و امارات متحده عربی در سالهای اخیر توانستهاند با متنوعسازی منابع درآمدی، ایجاد زیرساختهای انرژی، توسعه بخش گردشگری و ... از میزان وابستگی خود به درآمدهای حاصل از صادرات نفت خام و گاز طبیعی بکاهند. این کشورها با اتخاذ رویکرد متنوعسازی منابع درآمدهای ملی، توسعه همکاری مشترک و ایجاد بازاری واحد در منطقه در نظر دارند که در سالهای آینده نقش موثرتری را در اقتصاد جهانی ایفا کنند.
حوزه ورزش، گستره بزرگی از جنبههای آموزشی، اجتماعی، اقتصادی، سلامت و ... را در بر میگیرد و به طور همزمان بر بسیاری از حوزهها به ویژه شرایط اقتصادی جوامع اثرگذار است. توسعه زیرساخت، رونق گردشگری، ایجاد شغل و افزایش مبادلات خارجی تنها بخشی از آثار قابل توجه توسعه ورزش بر اقتصاد به شمار میآیند. در اغلب کشورهای توسعهیافته، حوزه ورزش نقش و سهم پر رنگی را در شاخصهای اقتصادی دارد. با این حال در بسیاری از کشورها بهرغم وجود پتانسیلهای انسانی، این حوزه از جایگاه قابل توجهی در سرمایهگذاریها برخوردار نیست. بخشهای ورزش و اقتصاد، اثر دوسویه بر یکدیگر دارند و به نظر میرسد که توسعه زیرساختهای ورزشی میتواند فرصتهای مستقیم و غیرمستقیم فراوانی را در راستای توسعه اقتصادی کشورها ایجاد کند.
در عصری که تحقق توسعه اقتصادی مستلزم طراحی مسیرهایی منحصربهفرد، انطباقپذیر و ریشهدار در بافت نهادی، ظرفیتی و تاریخی هر کشور است، سیاستهای صنعتی چهرهای تازه به خود گرفتهاند؛ رویکردهایی که با دوری از کلیشههای توسعه وابسته، بر مدار توانمندسازی داخلی، ارتقای فناورانه و ساخت مزیتهای رقابتی مقاوم، مسیر بازتعریف اقتصاد ملی را با دقت، تامل و پیوستگی طی میکنند. در این منظومه نوظهور، سیاستگذاری صنعتی تجلیگاهی برای شکلدهی به آینده تولید، تنظیم رابطه میان نهادهای دانشی، بازیگران اقتصادی، ساختارهای فناورانه و منطق حاکم بر بازارهای جهانی است؛ جریانی چندوجهی که در آن، بومیسازی نه صرفا جانشین واردات است، که بستری برای خلق دانایی، انتقال عمیق فناوری و گسترش ظرفیتهای یادگیرنده را به ارمغان میآورد و همزمان، سیاستهای صادراتمحور نیز بر بنیاد تثبیت کیفیت، پرورش برند ملی و ساخت سیستمی رقابتی و پایدار در بستر جهانی استوار میشوند. این گفتمان نوین، فراتر از بازتعریف اولویتهای راهبردی سیاستها، دگرگونی در خود زبان توسعه را نمایان میکند؛ زبانی که توسعه را نه در وابستگی، که در استقلال فنی و نه در رشدهای ناپایدار، که در نهادسازی عمیق و پویای فناورانه جستوجو میکند.
منابع انرژی تجدیدپذیر منابعی تمامنشدنی و دائمی برای تامین انرژی به حساب میآیند. از این رو، اهمیت ویژه آنها در سبد انرژی مقولهای انکارناپذیر است. علاوه بر آن، با توجه به تبعات جدی زیستمحیطی استفاده از انرژیهای فسیلی، انتظار میرود که هر چه بیشتر در مسیر استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر که مشکلات یادشده را در پی ندارند گام برداشته شود. استفاده گسترده از این منابع انرژی، باعث کاهش قابل توجه انتشار دیاکسید کربن، که امروزه به نگرانی بزرگی در جهان تبدیل شده است، خواهد انجامید و بنابراین نقش مهمی را در بهبود شرایط زیستمحیطی و همچنین سلامت انسانها خواهد داشت. این مسئله بهتنهایی اهمیت بالای گذر از انرژیهای فسیلی و استفاده از منابع تجدیدپذیر را روشن میکند.
در روزگاری که سرمایهگذاری مستقیم خارجی ابزاری استراتژیک برای بازطراحی زیرساختهای تولید، تقویت نوآوری فناورانه، گذار به انرژیهای پاک و تعمیق پیوندهای ژئواقتصادی تلقی میشود، سیاستگذاری برای جذب این نوع سرمایه، حوزهای چندلایه و پیچیده را در بر میگیرد؛ حوزهای که در آن، نهتنها اعطای بستههای حمایتی سرنوشتسازند، بلکه جزئیاتی چون سیاستهای تشویقی، شفافیت حقوقی و پیوند دولت با ناامنیهای ژئوپلیتیکی نیز آیندهساز خواهند بود. در این حوزه سرنوشتساز، سیاستگذاران در برخی کشورها چون آمریکا، چین و هند و کشورهای عضو اتحادیه اروپا با طراحی راهبردهایی کلان و قابلتوجه از سیاستهای صنعتی، مالی و نهادی، توانستهاند افزون بر جذب سرمایههای مستقیم خارجی، آن را در مسیر ارتقای قدرت ملی و بازسازی ظرفیتهای بنیادین خود به کار گیرند؛ در حالی که بسیاری از کشورهای کمتر توسعهیافته، با وجود نیاز مبرم به سرمایه و انتقال فناوری، همچنان در تله محدودیتهای قانونی، سیاستهای ناپایدار و واهمههای امنیتی گرفتار ماندهاند.
صنایع غذایی و آشامیدنی در انتهای زنجیره تامین محصولات خوراکی قرار دارند و ارزش افزوده بالایی را ایجاد میکنند و به همین دلیل، به عنوان یکی از فعالیتهای مهم صنعتی، نقش بسزایی را در رشد اقتصادی دارند. این صنایع، به سبب اشتغال و درآمد فراوانی که برای نیروی انسانی فراهم میکنند، در تولید ناخالص داخلی کشور بسیار اثرگذارند. تولید محصولات غذایی و آشامیدنی و توتون و تنباکو، به دلیل تامین نیازها و خواستههای افراد جامعه، همواره روندی صعودی داشته است. این مسئله میتواند فرصتهای مناسبی را برای رشد اقتصادی و افزایش سهم این صنعت از تولید ناخالص داخلی کشور فراهم کند. با این حال، شرایط اقتصادی و سیاسی فعلی کشور چالشهای زیادی را پیشِروی این صنعت قرار داده که موجب شده است صنایع غذایی و آشامیدنی کشور از جایگاه خود در بازارهای داخلی و بینالمللی دور بماند.
خاصیت پرتوزایی مواد رادیواکتیو را اولین بار هنری بکرل در سال ۱۸۹۶ کشف کرد، اما استفاده تجاری از مواد رادیواکتیو به عنوان منبعی برای تامین انرژی اولین بار در سال ۱۹۵۰ میلادی رخ داد. در یک فرایند هستهای، با شکافته شدن هسته اتم مواد رادیواکتیو، انرژی قابل توجهی آزاد میشود که از آن میتوان به عنوان منبعی برای تامین انرژی استفاده کرد. در ابتدا تصور میشد که انرژی هستهای به سبب منتشر نکردن آلایندههای کربنی جایگزین مناسبی برای سوختهای فسیلی باشد؛ به همین سبب، استفاده از آن در جهان افزایش یافت. اما در سالهای بعد که تاثیرات نامطلوب انرژی هستهای نمایان شد، استفاده از آن اندکی محدود شد. با توجه به اینکه هماکنون امکان برطرف کردن تاثیرات نامطلوب استفاده از انرژی هستهای وجود ندارد و دسترسی به تکنولوژی دفن و نگهداری زبالههای رادیواکتیوی برای بسیاری از کشورهای جهان میسر نیست، به نظر نمیرسد که استفاده از انرژی هستهای در سبد انرژی جهانی در سالهای آتی تغییر چندانی داشته باشد.