مشاهده بیشتر
فاکتورهای جمعيتی، در هر جامعه کوچک و بزرگ، از بسياری از عوامل متفاوت تاثير میپذیرند و بر بسياری از آنها نيز تاثیر میگذارند. فاکتور تعداد متوسط افراد خانوار يا به عبارتی، بعد خانوار يکی از انواع متنوع شاخصهای جمعيتی است که در حال حاضر در بسياری از نقاط دنيا و همچنين کشورمان در حال کاهش است. تغييرات اين شاخص جمعيتی تاثیرات بسیاری را بر بسياری از بازارها و صنايع کشور خواهد داشت. کالاهای بادوام مصرفی در منازل یکی از مواردی هستند که مسئله کوچک شدن خانوارها و افزایش تعداد خانوادههای کشور در اثر آن میتواند تاثیر دوچندانی را بر بازار مصرف آنها داشته باشد که این امر فرصت مناسبی را برای بخش صنعت کشور در زمینه ارتقای تولی و تامین نیاز داخلی فراهم میسازد.
صنعت خودروسازی جهان، طی دهههای اخیر، یکی از مهمترین تحولات خود را تجربه کرده و ساخت خودروهای الکتریکی در چند سال اخیر دورنمای روشنی را برای توسعه صنعت خودروسازی جهان به تصویر کشیده است. برخی از کارشناسان معتقدند که با توجه به اهمیت مسائل زیستمحیطی و توجه به کاهش آلودگی هوا، در سالهای آتی، خودروهای الکتریکی میتوانند به طور کامل جایگزین خودروهای احتراق داخلی شوند. با افزایش تقاضا برای خودروهای الکتریکی، مصرف فلزات رسانایی نظیر مس و آلومینیوم و برخی فلزات کمیاب مانند لیتیوم افزایش مییابد، زیرا با حذف سوخت فسیلی در خودروها، ارتباط میان اجزای داخلی خودرو فقط از طریق تامین و انتقال انرژی الکتریکی امکانپذیر است و در آینده نیز صنعت خودروسازی محرکی قدرتمند برای مصرف فلزات محسوب میشود.
باتری یکی از مهمترین اجزای خودروهای الکتریکی به شمار میآید و تاکنون مطالعات گستردهای درباره مواد مصرفی در این باتریها به منظور افزایش ظرفیت شارژ آنها انجام شده است. با توجه به اینکه امروزه غالب باتریهای خودروهای الکتریکی از نوع لیتیوم یونی است، لیتیوم مهمترین فلز مصرفی در باتریها به شمار میآید، اما در ساخت آنها از فلزاتی همچون نیکل و کبالت نیز استفاده میشود. در سالهای اخیر، رشد تقاضا برای خودروهای الکتریکی یکی از مهمترین عوامل افزایش تقاضا برای فلزات مصرفی در باتریها بوده است. بر اساس پیشبینیها، در پایان دهه، تقاضا برای سه فلز لیتیوم، نیکل و کبالت بهشدت افزایش خواهد یافت و این بخش سهم بالایی از تقاضای این فلزات را به خود اختصاص خواهد داد.
با شتاب گرفتن گذار انرژی، تقاضا برای فلزات حیاتی مانند لیتیوم، نیکل، کبالت، گرافیت، وانادیوم و عناصر نادر خاکی به شکل بیسابقهای افزایش خواهد یافت. این روند عمدتا توسط صنعت خودروهای برقی، باتریهای لیتیوم یون و زیرساختهای انرژی تجدیدپذیر هدایت خواهد شد. باتریها محرک اصلی این افزایش تقاضا خواهند بود و رشد ظرفیت تولید آنها، مصرف لیتیوم، نیکل و گرافیت را در دهههای پیش رو چندین برابر خواهد کرد. با این حال، تمرکز منابع و فرآوری این فلزات در کشورهای محدودی مانند چین، شیلی، آرژانتین، استرالیا و جمهوری دموکراتیک کنگو، ریسکهای ژئوپلیتیک، نوسان قیمت و محدودیت عرضه را افزایش خواهد داد. این شرایط، سرمایهگذاری در معادن جدید، بازیافت باتریها و تحقیق در فناوریهای جایگزین را به ضرورتی استراتژیک تبدیل خواهد کرد و البته که مدیریت هوشمندانه این منابع، تضمینکننده تامین پایدار فلزات حیاتی و موفقیت گذار جهانی به اقتصاد کمکربن خواهد بود.
در جهانی که تقاضای فزاینده برای فضاهای شهری، فشار بر زیرساختها را به سطحی بیسابقه رسانده و صنعت ساختمانسازی را به میدان رقابت برای دوام، بهرهوری و سازگاری محیطزیستی بدل ساخته، فولاد همچنان در جایگاه مادهای بنیادین، با بازتعریف کارکردها و همگرایی با فناوریهای نوین، به بازیگری چندبعدی در مسیر آینده ساختوسازهای مدرن تبدیل شده است. به عبارتی، ردپای فولاد در ساختار سازههای عظیم و سنگین، روکشهای سبک و قابل بازیافت سازگار با الگوهای سبز و نیازهای مهندسی، همچنان پررنگ، تطبیقپذیر و در حال گسترش باقی مانده است، به گونهای که شتاب شهرنشینی، تمایل به سبکسازی ساختمانها و پیشروی تکنولوژی، آن را بیش از پیش به نقطه کانونی تحولات آینده بدل ساختهاند.
در حالی که چشمانداز جهانی بازار آلومینیوم تا میانه دهه آینده با نرخ رشدی پیوسته به مرزهای تازهای نزدیک میشود و در شرایطی که تولید و مصرف این فلز راهبردی به ویژه در چین به عنوان پیشران اصلی بازار آلومینیوم، از مقیاسهای پیشین عبور کرده، آنچه بیش از هر زمان دیگر اهمیت یافته، تعقیب دقیق مسیرهایی است که در آن کاربرد آلومینیوم نه فقط به نیاز مهندسی، بلکه به استراتژی توسعه شهری، بازآفرینی زیستپذیری و تحول در معماری مدرن گره خورده است. در همین راستا، این فلز سبک، پایدار و انعطافپذیر در حال بازیابی جایگاهی فراتر از گذشته در صنعت ساختمان است و در سازههای مدولار و سبز، پوستههای هوشمند شهری، پنجرهها و سقفهایی که اکنون باید مقاوم و همراستا با تحولات اقلیمی و معیارهای انرژیبرگشتپذیر باشند، جای خوش کرده است. در این میان، تقابل فرصتها با چالشهایی مانند بهینهسازی فرایند بازیافت و رقابت میان مصالح در بازار صنعت ساختمان، این صنعت را در نقطهای قرار داده که تحلیل آیندهنگرانه آن، بیتردید مستلزم درک همزمان منطق اقتصادی، ضرورتهای زیستمحیطی و دگرگونیهای اجتماعی معاصر در صنعت ساختمان است.
صنعت هوافضا، از دیرباز به استفاده از فلزات مختلف متکی بوده است. از آنجایی که در این صنعت وزن پایین وسیله، یکی از فاکتورهای اصلی برای پرواز سریع و ایمن به شمار میآید، آلومینیوم بیش از سایر فلزات مورد توجه قرار گرفته است. در ابتدای ساخت ماشینهای پرنده، این فلز کمتر مورد استفاده قرار میگرفت، اما به مرور بخشهای مختلف وسایل حملونقل هوایی از آلومینیوم ساخته شد. در پروژه پرتاب اولین ماهواره نیز آلومینیوم تنها فلز مقاوم به اصطکاک و تغییرات دمایی بود. امروزه آلیاژهای آلومینیوم برای ساخت هرگونه هواپیمای مسافربری، نظامی، شاتل، موشک، ماهواره و ... از مواد اولیه اصلی به شمار میآید. حتی به جرئت میتوان گفت ارتقای صنعت هوایی و پیشرفت کاوشهای فضایی بدون این فلز امکانپذیر نبود. با این حال، ورود برخی مواد مقاوم در ساخت و تولید هواپیماها، فضاپیماها و ... میتواند در سالهای آتی موجب رشد کمشتاب تقاضای آلومینیوم در صنعت هوافضا شود.
رشد شتابان روند برقیشدن اقتصاد جهانی، همراه با توسعه انرژیهای تجدیدپذیر و گسترش خودروهای برقی، چشمانداز تازهای را برای بازار جهانی مس ترسیم کرده است. این فلز کهن، به دلیل رسانایی بالا و نقش حیاتی در انتقال انرژی، اکنون به یکی از عناصر کلیدی گذار به اقتصاد کمکربن بدل شده است، به طوری که افزایش ظرفیت نیروگاههای خورشیدی و بادی، نوسازی شبکههای برق و جایگزینی ناوگان خودروهای درونسوز با خودروهای برقی، همگی موجب رشد تقاضای جهانی مس خواهند شد. در نتیجه، بررسی تحولات پیشرو برای پیشبینی نیازها و مدیریت پایدار منابع اهمیتی استراتژیک دارد.
طی دهههای گذشته، صنعت مس در مقیاس جهانی رشد قابل توجهی را تجربه کرده است. آمارها نشان میدهد که همگام با این رشد، فرایندهای تولید کاتد مس تا حدی در راستای توسعه پایدار و اقتصاد چرخشی حرکت کرده است. در سال ۱۹۸۰، سهم مس ثانویه از کل تولید کاتد مس در جهان تقریبا ۱۶ درصد بود. تا سال ۲۰۲۲، این رقم در بدترین و بهترین حالت خود به ۱۴ درصد و ۱۸ درصد تغییر کرده است. در واقع، طی ۴ دهه گذشته، بازیافت قراضه مس در مقیاس جهانی همگام با افزایش میزان تولید کاتد، رشد کرده است. مروری بر گزارشها و آمارهای ارائهشده حکایت از آن دارد که تغییرات اساسی صنعت مس معطوف به تغییر رویکرد در تولید مس اولیه بوده است. در این راستا میتوان به رشد بیش از ۱۰ برابری تولید مس اولیه با استفاده از فناوری استخراج با حلال و الکترووینینگ اشاره کرد که در مقایسه با رویکردهای سنتی، شدت انرژی و انتشار و همچنین رهاسازی پسماند در محیط را به میزان قابل توجهی کاهش میدهد.
با توجه به چشمانداز بلندمدت تعیینشده برای جهانی با کربن صفر، ایجاد تغییراتی در الگوی مصرف و پیشرفتهایی در حوزه تکنولوژی ضروری به نظر میرسد. در این مسیر، فلزات نیز نقشی پررنگ برای تحقق اهداف تعیینشده ایفا میکنند. اگرچه برای برخی از فلزات با توجه به ماهیت آنها نمیتوان چشمانداز روشنی را متصور بود، از نقش حیاتی بسیاری از آنها در آینده نیز نمیتوان چشمپوشی کرد. سرب فلزی است که با توجه به ماهیت سمی و خطرناک آن، به نظر نمیرسد که نقشی پررنگ در آینده داشته باشد. از طرف دیگر، از فلز روی حتی به عنوان جایگزین مناسبی برای برخی دیگر از فلزات نیز یاد میشود و میتوان نقش مهم آن را در آینده تضمینشده دانست.
فلزات لیتیوم، کبالت و نیکل، با توجه به نقش پررنگی که در تولید باتریهای لیتیوم یون ایفا میکنند، بیتردید در آینده صنایعی همچون الکترونیک و خودروهای برقی اثرگذار خواهند بود. از آنجا که این باتریها گستره وسیعی از کاربرد در وسایل مورد نیاز روزمره شامل موبایل و لپتاپ تا انواع خودروهای برقی را شامل میشوند، از نقش مهم فلزات مصرفی در تولید آنها نمیتوان چشمپوشی کرد. شاید خودروهای برقی را بتوان بزرگترین عامل محرک بازار این فلزات دانست، بهخصوص که با توجه به سرعت توسعه این صنعت، چشمانداز بسیار روشنی برای آنها قابل تصور است. علت این مسئله را باید در ضرورت دستیابی به اهداف کربن صفر در سال ۲۰۵۰ جستوجو کرد که بهتنهایی محرکی قدرتمند برای رشد تقاضا در بازار اینگونه فلزات محسوب میشود.
فلزات غیرآهنی و اساسی شامل آلومینیوم، مس، سرب، روی و فلزات حیاتی، نقشی حیاتی در صنایع انرژی، فناوری و زیرساختهای جهان امروز دارند. در این مورد باید گفت که کشورهای دارای ذخایر معدنی غنی، انرژی ارزان و زیرساختهای صنعتی میتوانند به قطبهای تجاری اصلی تامین این فلزات تبدیل شوند. در حال حاضر، کشورهایی مانند شیلی، پرو و استرالیا از نظر صادرات منابع اولیه، و چین از منظر برخورداری از زیرساختهای قدرتمند پالایش و فرآوری تولیدات معدنی، از جایگاه ویژهای در فضای تجارت فلزات غیرآهنی برخوردارند. پیشبینیها نشان میدهند که با گسترش خودروهای برقی، انرژیهای تجدیدپذیر و فناوریهای نو، تقاضا برای این فلزات در دهههای آتی بهطور چشمگیری افزایش خواهد یافت. از این رو این کشورها میتوانند مسیر روندهای جهانی از جمله گذار انرژی و گذار کربن را هدایت کنند. در این بین، به نظر میرسد که منطقه خاورمیانه با مزایای رقابتی قابل توجه، پتانسیل تبدیل شدن به یکی از قطبهای مهم تجارت فلزات پایه در آینده را داشته باشد.