مشاهده بیشتر
فولاد از جمله فلزاتی است که رد پای مصرف آن در بسیاری از جنبههای زندگی امروز قابل مشاهده است. اهمیت این ماده استراتژیک تا حدی است که از روند تولید و مصرف آن به عنوان یکی از شاخصهای توسعهیافتگی جوامع یاد میشود. از طرفی، جهان در حال حاضر با تحولات بزرگی درآمیخته شده که روز به روز نیز پررنگتر میشوند؛ تحولاتی که اغلب آنها را میتوان محرکی برای رشد تقاضای فولاد دانست. با این حال، به نظر میرسد که با موضوعاتی نظیر محدودیتهای ذخایر با عیار بالا و همچنین الزام صنعت فولاد به کاهش انتشار گازهای گلخانهای، این صنعت به سمت استفاده بیشتر از قراضه به عنوان خوراک حرکت خواهد کرد.
از زمزمههای باستانی گرفته تا سمفونی دیجیتال، تحول ارتباطات گواهی بر تمایل سیریناپذیر انسان برای اتصال و اشتراکگذاری بوده است. اختراع ماشین چاپ، تلگراف، تلفن و اینترنت در طی چند دهه گذشته ارتباطات را متحول کرده و امکان تبادل سریعتر و گستردهتر اطلاعات را فراهم کرده است. پیشرفتها در فناوریهایی مانند ارتباطات بیسیم، تلفنهای هوشمند و پلتفرمهای دیجیتال نحوه اتصال و اشتراکگذاری اطلاعات افراد را بیشتر دگرگون ساخته است. میتوان گفت آینده ارتباطات احتمالاً توسط فناوریهایی مانند ۵G و IoT هدایت میشود.
در سراسر جهان، برای ایجاد دمای مناسب و مطبوع در خانه، متناسب با فصول مختلف سال، از انواع وسایل سرمایشی و گرمایشی استفاده میشود. این مسئله موجب میشود که بخشی از تولیدات لوازم خانگی الکتریکی هر کشور به این محصولات اختصاص داشته باشد. در ایران نیز تنوع آبوهوایی و تقاضای گسترده برای انواع وسایل گرمایشی و سرمایشی موجب شده است که تولید این محصولات به یکی از بخشهای اساسی صنعت لوازم خانگی کشور بدل شود، به طوری که در سالهای اخیر، بخش قابلتوجهی از تولید و صادرات وسایل گرمایشی و سرمایشی کشور به تولید انواع بخاری برقی و کولرهای آبی تعلق داشته است. با توجه به تقاضای روبهرشد در کشور و منطقه خاورمیانه برای این محصولات، پیشبینی میشود که در سالهای آتی، تولید این محصولات رشد قابلتوجهی را تجربه کند.
تا اوایل دهه ۱۹۷۰ چین از نظر اقتصادی یک کشور فقیر به حساب میآمد، به طوری که سهم این کشور از تولید ناخالص داخلی جهان در مقایسه با کشورهای دیگر بسیار پائین بود و هیچ همخوانیای با وسعت چین به عنوان چهارمین کشور پهناور جهان نداشت. اما روند اقتصادی این کشور از سال ۱۹۷۸ همزمان با روی کار آمدن ساختار سیاسی جدید و با رویکرد واقعبینی و توسعهگرایی به رهبری دنگ شیائوپینگ وارد مرحله جدیدی شد، به طوری که این کشور توانست با برداشتن گامهای بلند اقتصادی از جمله سیاست درهای باز و حرکت به سمت کاپیتالیسم، جایگاه منطقهای و بینالمللی خویش را ارتقا بخشد. این کشور با اجرای این سیاست و گشودن درهای چین به روی تمام جهان، نتایج بسیار خوبی برای خود رقم زد و باعث شد تا رشد و توسعه در شاخصهای مختلف اقتصادی چین نمایان شود، به گونهای که این کشور امروزه دومین قدرت اقتصادی جهان به حساب میآید.
با ادامه تکامل جهانی و روند روبه رشد تقاضا برای کالاهای منابع طبیعی، شکاف کمبود منابع در برخی از کشورهای در حال توسعه و فاقد منابع بیشتر به چشم میخورد. با این حال تجارت بینالملل با تسهیل مراودات تجاری امکان تبادل منابع طبیعی را در سراسر مرزها فراهم میکند، به طوری که چین، ژاپن و کشورهای اروپایی با تکیه بر منابع طبیعی وارداتی به اقتصادهای بزرگ جهان تبدیل شدهاند. البته از آنجایی که اتکای بیش از حد به واردات منابع طبیعی آنها را در برابر رویدادهای ژئوپلیتیکی و جنگهای تجاری آسیبپذیر کرده است، اغلب کشورها برآنند تا با ایجاد ساختار اقتصادی متنوع از واردات منابع طبیعی به ویژه منابع انرژی بکاهند.
«انرژی» موضوعی است که در دنیای امروز به یکی از مفاهیم استراتژیک و تعیینکننده در فضای تعاملات اقتصادی، تجاری و حتی سیاسی جهان تبدیل شده است. الکتریسیته به عنوان یکی از حاملهای انرژی، نقشی محوری در توسعه زیرساخت شهری و صنعتی داشته و از آنجا که بخش غالب تولید برق جهان به سوختهای فسیلی متکی است، تولید آن مهمترین عامل انتشار گازهای گلخانهای تلقی میشود. از این رو سرمایهگذاری در حوزه زیرساختهای نیروگاههای تجدیدپذیر از جمله خورشیدی، بادی و برقآبی راه حلی برای جلوگیری از ادامه این روند خواهد بود. مطالعات نشان میدهند که در دهه گذشته توجه مضاعفی به توسعه ظرفیت نیروگاههای تجدیدپذیر در جهان صورت گرفته است که نتیجه این مسئله کاهش میزان انتشار کربن به ازای تولید هر کیلوواتساعت برق بوده است، روندی که انتظار میرود در سالهای آینده نیز تداوم یابد.
در حال حاضر، انرژی هستهای ۱۰ درصد از سبد برق جهان را تشکیل میدهد. در واقع توانایی این بخش در تولید الکتریسیته پایدار و قابل اعتماد، آن را به مکملی برای انرژیهای تجدیدپذیر و جایگزینی مناسب برای سوختهای فسیلی تبدیل کرده و از آنجایی که انتشار گازهای گلخانهای را در مقایسه با سایر منابع به حداقل میرساند، در استراتژی کمکربن بسیاری از کشورها گنجانده شده است. این امر به ویژه در کشورهایی مانند فرانسه، اسلواکی و بلژیک مشهود است که انرژی هستهای بخش قابل توجهی از عرضه برق را به خود اختصاص میدهد. در حالی که اهمیت انرژی هستهای در تولید برق ایالات متحده آمریکا و چین برکسی پوشیده نیست، سهم کمتری از ترکیب برق این کشورها را به خود اختصاص میدهد.
روند توسعه صنعت برق بیش از یک قرن است که با الهام از پدیدههای اکتشافی اولیه شناخت الکتریسیته در جهان آغاز شده است. در واقع اکتشافات بنیادی الکتریسیته، راه را برای کاربردهای عملیتر و تکنولوژیهای مدرن و در نتیجه گسترش روند برقیسازی در جهان باز کرده است. در حالی که این روند زمینه بهرهوری بیشتری را در فرایندهای تولید و تسهیل ارتباطات در جهان ایجاد کرده، توسعه سیستمهای پیشرفته جدید، نحوه فعالیت صنایع و زندگی روزمره جوامع را نیز تا سطوح قابل توجهی متحول ساخته است. از زمان اکتشاف الکتریسیته تاکنون تحقیقات فزایندهای برای ورود بیشتر این حامل انرژی به بخشهای مختلف و سطوح در دسترس برق (نرخ برقرسانی) به جمعیت روبهرشد صورت گرفته که منجر به ظهور روشهای جدید تولید برق، صنایع جدید الکترونیک و فناوریهای هوشمند شده است.
در ایران حدود ۱۴ میلیون هکتار از اراضی کشور، زیرکشت میرود و سالیانه بالغ بر ۸۵ میلیارد مترمکعب منابع آبی کشور، معادل بیش از ۶۲ درصد حجم منابع آب تجدیدپذیر را در حالی سر میکشد که بر اساس شاخصهای جهانی، مصرف سالیانه بیش از ۴۰ درصد این ذخایر بحرانزا است که این مسئله به بیانی دیگر به معنای فدا کردن امنیت آب در مقابل امنیت غذایی است. موضوعی که با راهحلهایی چون اصلاح الگوی کشت، افزایش راندمان و بهروی مصرف یا کشت فراسرزمینی؛ امکان چارهجویی دارد.
ایران که حدود ۱.۱ درصد از مساحت خشکی و یک درصد از کل جمعیت جهان را به خود اختصاص میدهد، یکی از کشورهای ثروتمند جهان در زمینه برخورداری از ذخایر معدنی به شمار میآید و برخی از کارشناسان اظهار دارند که نزدیک به ۷ درصد از پتانسیلهای معدنی جهان در ایران قرار گرفتهاند. با این حال به نظر میرسد جایگاه بخش معدن که از پتانسیلهای قابل توجهی برای فعالسازی ظرفیتهای اقتصادی و ایجاد رشد در آن برخوردار است، کماکان با ظرفیتهای واقعی خود فاصله دارد. عوامل متعددی در این بین قابل بررسی و ارزیابی هستند که از جمله مهمترین آنها، میتوان به محدودیت جذب سرمایهگذاریها و عدم توازن آنها و دسترسی نداشتن به تامینکنندگان تکنولوژی اشاره کرد.
دولتها به عنوان نهاد اجرای قوانین، توانایی دخالت و تغییر در فرآیند بخشهای مختلف یک کشور از جمله اقتصاد را دارند. آمارها نشان میدهد که در ایران، دولت حضوری پررنگ در اقتصاد دارد که منجر به بروز عارضههایی در فضای کلان اقتصادی کشور شده است. این عارضهها عمدتا ریشه در بهرهوری پایین موسسات انتفاعی وابسته به دولت دارد که بودجههای کلانی را مستقیما از دولت دریافت میکنند و در هنگام پرداخت مالیات، آنطور که باید در تامین درآمدهای مالیاتی دولت مشارکت ندارند. چند دههای است که سیاست خصوصیسازی در کشور با هدف گذر از این بحران و ایجاد فضای رقابتی و مبتنی بر بازار در اقتصاد از سوی نهادهای حاکمیتی دنبال میشود که متاسفانه به علت فراهم نبودن برخی زیرساختها و پایین بودن قدرت چانهزنی بخش خصوصی نتایج مطلوبی به دنبال نداشته است.
انرژی هستهای به عنوان یکی از اجزای حیاتی برای افزایش امنیت انرژی از اواسط قرن بیستم در جهان معرفی شد و سهم آن از سبد انرژی به تدریج افزایش یافت. اگرچه افزایش نگرانیهای مرتبط با حوادث هستهای در طول قرن اخیر به عنوان مانعی برای توسعه زیرساختهای هستهای در جهان ظاهر شده و به کاهش سرمایهگذاری در این بخش دامن زده اما ضرورت تنوع بخشیدن به سبد انرژی پس از همهگیری کرونا و رویدادهای ژئوپلیتیکی حال حاضر در اروپا اهمیت این بخش را در حفظ امنیت انرژی بیش از پیش افزایش داده است. انرژی هستهای به عنوان دومین منبع انرژی کمکربن نقش قابل توجهی در انتقال به آینده انرژی ایفا میکند و گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی نیز حاکی از آن هستند که در حال حاضر این بخش از انتشار ۲۴.۴ و ۲۱.۴ گیگاتن دیاکسیدکربن در ایالات متحده آمریکا و کشورهای اروپایی جلوگیری میکند.