مشاهده بیشتر
پیشرفت هوش مصنوعی در دهه اخیر زمینهساز تحولات و شکلگیری روندهای مختلفی بوده است. روند تحولات زنجیرههای ارزش فلزاتی همچون فولاد و آلومینیوم از جمله موضوعاتی هستند که متاثر از فناوری هوش مصنوعی دچار تغییر و دگرگونی شدهاند. ابزارهای مبتنی بر این فناوری از یک سو، با افزایش میزان تولید، بهرهوری و سرعت کار و همچنین با کاهش هزینهها و میزان مصرف انرژی نقش مهمی در تکامل صنایع فلزی و بازار آنها ایفا میکنند. از سوی دیگر، بهکارگیری این ابزارها در راستای بهبود کیفیت تولید و برخورداری از مزایای آنها نیازمند مصرف فولاد و آلومینیوم است که در ساخت تجهیزات و سختافزارهای اجراکننده الگوریتمها به کار میروند. بنابراین میتوان گفت هر دو حوزه با تاثیرات متقابلی که بر هم دارند، میتوانند مسیر حرکت جهان و سایر روندهای اقتصادی، صنعتی و ... را با خود همسو کنند.
هوش مصنوعی همچون انقلابی فناورانه به گونهای بیسابقه الگوهای جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی و سرمایهگذاری خطرپذیر را دستخوش دگرگونی کرده و با شکستن ساختارهای پیشین و ایجاد قطبهای نوظهور فناوری به ویژه در سیلیکونولی، پکن و پاریس، مسیر سرمایههای کلان را به سوی خود معطوف ساخته است. این روند، نهتنها قطبهای دیرینهای را با چالشی دشوار در جذب سرمایه مواجه کرده، بلکه با ایجاد همگرایی میان قدرتهای فناوری، سیستمهای نوآوری را به شیوهای نوین سازماندهی کرده است؛ جریانی که ضمن تسریع در رشد درآمدی استارتآپهای هوش مصنوعی و تمرکز سرمایهگذاریهای کلان در تعداد محدودی از شرکتها، به سبب رویکرد همسوی سرمایهگذاران و ورود شرکتهای بزرگ فناوری به این عرصه با چالشهای پایداری بلندمدت، مسائل اخلاقی، مصرف انرژی و ضرورت یافتن جایگاههای خاص در رقابت با بازیگران بزرگ نیز دستوپنجه نرم میکند. با این همه، مهاجرت بنیانگذاران استارتآپها به کانونهای اصلی سرمایهگذاری و تداوم رقابت میان شرکتهای پیشرو، همچنان بر پیچیدگیهای این مسیر افزوده و دولتها را به بازاندیشی در سیاستهای خود برای بهرهبرداری از فرصتهای سرمایهگذاری در حوزه هوش مصنوعی وا داشته است.
تکنولوژی هوش مصنوعی با الگوریتمهای مبتنی بر یادگیری ماشین، بهرهوری در زنجیره تامین فلزات حیاتی را بهبود میبخشد. این فناوری علاوه بر برخورداری از دقت بالا در اکتشاف ذخایر معدنی، مدتزمان عملیات اکتشاف را به حداقل میرساند و با پیشبینی زمان تعمیر تجهیزات، از خاموشیهای طولانی و پرهزینه جلوگیری میکند و منجر به افزایش ایمنی در محیط کاری معدن میشود. هوش مصنوعی با بهینهسازی فرایندهای تولید و تنظیم مولفههای مختلف در واکنشهای متالورژیکی، در تولید محصول باکیفیتتر و کاهش مصرف انرژی و زمان تولید تاثیر به سزایی دارد. متقابلا، زنجیره تامین عناصر حیاتی نیز به طور غیرمستقیم اما قابل ملاحظهای روند پیشرفت و توسعه تکنولوژی هوش مصنوعی را تحتالشعاع قرار میدهد. این عناصر با کاربردهای مهمی که در مراکز پردازش، انتقال و ذخیرهسازی دادهها دارند، محور اصلی در توسعه تکنولوژی هوش مصنوعی تلقی میشوند و بنابراین تغییر در میزان عرضه و اختلال در زنجیره تامین آنها، به قیمت کاهش عملکرد و بروز اختلالات پردامنه در بسیاری از حوزههای دیگر تمام خواهد شد.
توسعه کسبوکارها و سرمایهگذاری روی پروژههای مختلف، دوران گذار از نسل قدیم به نوین را طی میکند؛ به طوری که در طول دو دهه اخیر، شرکتهای نفتی و بازرگانی دارای بیشترین ارزش سرمایه در بازارهای جهانی بودند اما امروز، فعالیت و تجارت بزرگترین کمپانیهای سرمایهدار دنیا به حوزههای تکنولوژیک و فناوریهای نوآورانه معطوف میشود. ایالات متحده آمریکا به عنوان طلایهدار این حوزه، بستر مناسبی در راستای جذب سرمایه در استارتآپها و شرکتهای فعال در زمینههای مختلف از جمله هوش مصنوعی، امنیت سایبری، تولید تجهیزات پیشرفته الکترونیکی، نیمههادیها و ... بوده است، اما کشورهایی همچون چین، هندوستان، سنگاپور و سوئد نیز از جمله بزرگترین سرمایهگذاران در این حوزه به شمار میروند.
برنامه توسعه پایدار که سناریوی انتشار کربن صفر در راس اهداف این برنامه قرار دارد، به یکی از موضوعات مطرح عصر حاضر تبدیل شده است. روندهایی همچون افزایش جمعیت و رشد تقاضای برق و همچنین افزایش دمای کره زمین به دنبال روند فزاینده توسعه صنعتی، لزوم جهتگیری به سمت انرژیهای تجدیدپذیر و خودروهای برقی و همچنین کربنزدایی از صنعت را یادآور میشود که تحقق اهداف این برنامه جز با اختصاص سرمایه قابل توجه و حمایتهای مالی همهجانبه میسر نخواهد بود. از این رو، با بررسی آمار و تحلیل دادههای موجود، تا حد قابل قبولی میتوان مسیر حرکت جریان سرمایه به سمت این بازارهای نوظهور را پیشبینی کرد و مسیر واضحی از آن را در سالهای آتی به تصویر کشید.
در برنامه هفتم سند چشمانداز توسعه، تحقق رشد سالانه ۸ درصدی برای اقتصاد ایران هدفگذاری شده است. یکی از الزامات و پیشنیازهای اساسی تحقق این دورنما، رشد سرمایهگذاری در کشور به عنوان بنیان و پیشنیاز توسعه صنعتی و اقتصادی است، موضوعی که میتواند تحول شگرفی را در بازار مصرف فلزات ایجاد کند. این در حالی است که مطابق آمارها، روند سرمایهگذاری و تشکیل سرمایه در سالهای اخیر رشد چشمگیری را تجربه نکرده است و پایینبودن میزان سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی و حتی فرار سرمایه امروز جزو چالشهای اساسی اقتصاد ایران محسوب میشوند. تصویر «پاسپورت و کارت پرواز» روی جلد، نمادی از لزوم و اهمیت جذب سرمایهگذاران خارجی و بسترسازی مناسب برای بازگشت سرمایه به کشور است تا به این ترتیب بتوان زمینه توسعه صنعتی و زیرساختی، رشد اقتصادی ۸ درصدی و تحقق اهداف اسناد بالادستی را فراهم کرد.
سرمایهگذاری در حوزه معادن و صنایع فلزی از جمله فولاد، آلومینیوم و فلزات حیاتی همچون مس، لیتیوم، کبالت، نیکل و... یکی از مهمترین مولفههای رشد اقتصادی و افزایش تولید صنعتی در مقیاس منطقهای و جهانی به شمار میرود. البته حمایتهای مالی از عملیات معدنکاری و همچنین صنایع فلزی با توجه به ریسکهای موجود از جمله تامین انرژی و مسائل ژئوپلیتیکی، در سالهای اخیر با عدم قطعیتهایی همراه بوده، اما به هرحال، روند فراگیر برقی شدن و تاکید بر کربنزدایی از فعالیتهای انسانی، تقاضا برای تولیدات صنعتی و معدنی را افزایش داده و این مسئله منجر به رویکرد جدیدی در میزان جذب سرمایه در این بخش شده است. تامین مالی بخش معدن و صنایع فلزی، بازده تولید و بهرهوری نیروی کار را افزایش خواهد داد و در بلندمدت، رشد اقتصادی و تولید ثروت قابل توجهی را برای عمده کشورهای دنیا در پی خواهد داشت.
سرمایهگذاری و تخصیص پول به یک ایده یا پروژه، یکی از مهمترین بخشهای راهاندازی یک کسبوکار به شمار میآید. این موضوع در دنیای امروز که بخش قابل توجهی از رشد اقتصادی کشورها وابستگی انکارناپذیری به تولید محصولات و خدمات جدید دارد، اهمیت روزافزونی یافته و مطالعات و بررسیهای متعددی را به منظور کشف راهبردهای جذب سرمایه و عوامل موثر بر آن را به خود معطوف داشته است. بنابراین به جرات میتوان گفت که درک ارتباط معنادار میزان سرمایهگذاری با رشد تولید ناخالص داخلی در کشورها، مسیر دستیابی به رشد اقتصادی پایدار را هموارتر خواهد کرد و آینده روشنی از فضای اقتصادی جهان را به تصویر خواهد کشید.
تجربه نشان میدهد که مسیر تحولات اقتصادی کشورهای توسعهیافته امروز جهان تا حد زیادی به جذب سرمایهگذاریهای خارجی متکی بوده است. در ایران نیز به عنوان کشوری با اقتصاد متکی به نفت، خلا سرمایهگذاری خارجی به ویژه در سالهای پس از جنگ تحمیلی کاملا محسوس بوده و به عنوان حلقه گمشدهای در برابر شتابگرفتن روند رشد اقتصادی کشور تلقی میشود. پیرو اتخاذ سیاستهای راهبردی در جهت جذب سرمایه خارجی در ایران، پیشرفتهای نسبتا مطلوبی در فضای تعاملات تجاری و اقتصادی کشور حاصل شد اما اعمال تحریمهای بینالمللی علیه ایران و همچنین بروز ناکارآمدی در ساختار اقتصادی داخلی، روند جذب سرمایه خارجی در کشور را در سالهای اخیر تحتالشعاع قرار داده و پیامدهای منفی این مسئله به بخشهای مختلف اعم از صنعت، معدن، کشاورزی، خدمات و ... نیز تسری یافته است.
ساختار اقتصادی ایران برای سالهای متمادی با درآمدهای نفتی عجین شده است. با این حال، این مسئله به همان اندازه که مزیتی ذاتی برای اقتصاد کشور به شمار میآید، در بزنگاههای مختلف اقتصادی و سیاسی به خصوص در سالهای اخیر، به پاشنهآشیل اقتصاد کشور نیز تبدیل شده است. در واقع در چند سال اخیر زنگ خطری برای ضرورت تنوعبخشی به اقتصاد ایران به صدا درآمده است و لزوم حرکت به سمت اقتصاد معدنی در کشور روز به روز بیشتر از قبل احساس میشود. اگرچه برخورداری از ذخایر قابل توجهی از مواد معدنی مختلف، مزیت پررنگی برای رشد بخش معدن و صنایع معدنی و فلزی در کشور به حساب میآید، اما بیتردید کلید اصلی تحقق این موضوع را باید در رشد سرمایهگذاریها و تشکیل سرمایه ثابت در این حوزه جستوجو کرد.
جهش تولید و رشد اقتصادی از جمله کلیدواژهها و اهدافی به شمار میآیند که به خصوص در سالهای اخیر، در سرخط گفتمانهای اقتصادی کشور قرار داشتهاند. اگرچه همواره به شکلی جدی بر اهمیت این موارد در کشور تاکید و حتی دستیابی به رشد اقتصادی ۸ درصدی نیز هدفگذاری شد، اما به نظر میرسد که تامین پیشنیازها و زیرساختهای لازم برای تحقق آنها مورد غفلت قرار گرفته است. در واقع جهش تولید و رشد اقتصادی در کشور، مستلزم روند مثبتی از سرمایهگذاری و تشکیل سرمایه است که با توجه به شرایط اقتصادی امروز کشور، ضرورت آن بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
در دل دگرگونیهای پرشتاب اقتصاد جهانی که در آن جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی بهسان قطبنمایی نیرومند مسیر تحولات صنعتی را ترسیم میکند، صنعت فلزات با جذابیتی نوین در عرصه سرمایهپذیری جهانی میدرخشد، صنعتی که از بازتاب چشمگیر صعود سرمایههای خارجی در زنجیره تولید فولاد و فروآلیاژها تا جریانهای هدفمند سرمایهگذاری خارجی در اعماق معادن مس، نیکل، طلا و نقره حکایتی چندوجهی و خیرهکننده را رقم زده است. با نگاهی تحلیلی و موشکافانه به روند جذب سرمایهگذاری خارجی در این صنعت، پرده از راهبردهای بنیادینی برداشته میشود که در پس این آمار و ارقام جهانی نهفتهاند، راهبردهایی که دگرگونی تقاضای جهانی، تحولات فناوری، بازآرایی سیاستهای تجاری و دگرگونیهای ژئوپلیتیک را بهگونهای در هم تنیده که صنعت فلزات را به یکی از قطبهای نوین جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی بدل سازند. بنابراین، آنچه امروزه در برابر دیدگان تحلیلگران و سیاستگذاران اقتصادی قرار گرفته، گشودگی دریچهای از بازتعریف جایگاه فلزات در زنجیرههای جهانی ارزش، مزیتهای نسبی نوپدید و اولویتهای نوین سرمایهگذاری در جهان پرتکاپوی امروز است.