مشاهده بیشتر
بسته به عوامل مختلفی همچون برخورداری از منابع طبیعی، اهمیت نظامی و پتانسیلهای اقتصادی، مناطق جغرافیایی استراتژیکی در جهان وجود دارند. آبراهههای طبیعی یا کانالهای ساخته شده به دست انسان که اقیانوسها و دریاها را به هم متصل میسازند یکی از این مناطق به شمار میآیند که نقشی بسیار حساس را در توازن اقتصاد و تجارت کلیه کشورهای صنعتی و کشورهای ساحلی منطقه ایفا میکنند، چرا که سالانه حجم زیادی از تجارت بینالملل از طریق این آبراهههای باریک صورت میپذیرد و هر رخدادی که امنیت دریانوردی را در این مناطق تهدید کند به همان نسبت منافع این اقتصادها را به خطر میاندازد. همچنین ارزش اقتصادی این نقاط اغلب سرمایهگذاریهای قابل توجهی در تاسیسات بندری، زیرساختهای کشتیرانی و سایر صنایع مرتبط با دریانوردی را در این مناطق به دنبال دارد.
صنعت حملونقل را میتوان در قلب تجارت و اقتصاد جهانی قرار داد چرا که جهانیشدن بدون توانایی جابهجایی انسان و کالا در سراسر کره زمین بیمعنا خواهد بود. ظرفیتهای حملونقل برای انتقال کالاها و مواد از جایی که تولید میشود به جایی که در نهایت مصرف میشود، زیربنای زندگی مدرن است. از قرن شانزدهم تحولات صنعت حملونقل تاثیرات عمیقی بر چهره اقتصاد جهانی وجهش تجارت بینالملل داشته است. در طول زمان کاهش هزینههای حملونقل موجب شده است تا بازارهای جهانی گستردهتر و مواد اولیه و کالاهایی که پیش از آن در دسترس نبودند، در همهجا یافت شوند.
حملونقل یکی از شاهرگهای حیاتی هر اقتصادی است که علاوه بر ایجاد ارزش افزوده مستقیم و تقاضای القایی که در اقتصاد دارد، با تسهیل تجارت، نقش عمدهای در شکوفایی سایر صنایع ایفا میکند؛ به طوری که سرمایهگذاری در زیرساختهای این صنعت منجر به افزایش بهرهوری تمامی صنایع یک کشور بین ۰.۲ تا ۰.۴ درصد میشود. در حقیقت دستیابی به یک نرخ رشد اقتصادی بالا، نیازمند توسعه زیرساختهای حمل و نقل است، چرا که اگر این بخش متناسب با هدفگذاری رشد اقتصادی توسعه پیدا نکند، قطعا گلوگاهی برای رشد اقتصادی خواهد بود.
در عصر حاضر حفظ سلامتی جسمی و روانی اعضای جامعه به خصوص نیروی کار به یک پارامتر مهم برای سیاستگذاران و برنامهریزان تبدیل شده است، چرا که کاهش بهرهوری در نتیجه بروز نقصان در سلامتی نیروی کار میتواند تبعات سنگینی در سطح کلان برای جوامع به دنبال داشته باشد. از این رو، بسیاری از کشورها مبالغ قابل توجهی را صرف توسعه زیرساختهای بهداشتی و درمانی به عنوان لازمه بهبود سطح عمومی سلامت جامعه میکنند. در ایران تنها طی دهه ۱۳۹۰، رقمی حدود ۵۰ هزار میلیارد ریال از سوی دولت صرف توسعه زیرساختهای بهداشتی و درمانی شده است. این مسئله با خود افزایش چشمگیر مصرف فلزات را به دنبال داشته است.
تلاش برای درمان بیماریها و آسیبها در قرون گذشته همواره وجود داشته است. اهمیت سلامتی در بهرهوری اجتماعی و کیفیت زندگی، منجر به شکلگیری سازمانهای ملی و بینالمللی و طرح قوانینی شده است تا حوزه سلامت را به بخش دارای ساختار و نظاممند تبدیل کند. مروری بر آمارها نشان میدهد روند توسعه زیرساختهای بهداشتی و سلامتی کشورهای مختلف، تا حد زیادی به شاخصهای جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی آنها وابسته است. در ادامه میتوان گفت سرمایهگذاری در حوزه سلامت علاوه بر کمک به ارتقای سطح سلامت جامعه و بهبود سیستمها و زیرساختهای بهداشتی سبب رشد اقتصادی در جوامع نیز میشود. افزایش شدید مخارج دولتها برای سلامت، زمینهساز افزایش هزینههای بهداشتی به بالاترین سطح خود در طول تاریخ و رسیدن آن به حدود ۹ تریلیون دلار شد که تقریبا برابر با ۱۱ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان است.
با شکلگیری نظام سلامت و توجه بیشتر به مراقبتهای بهداشتی و درمانی، فلزات نیز به عنوان عناصر ضروری توسعه این بخش مورد استفاده قرار گرفتند. کاربرد فلزات در نظام سلامت طیف وسیعی از تجهیزات مراقبتهای بهداشتی، درمانی، خدماتی، زیرساختی را در بر میگیرد. فلزات پایه نظیر فولاد، آلومینیوم و مس اغلب در ساخت تجهیزات پزشکی و زیرساختهای فیزیکی کاربرد دارند و فلزات کمیاب و گرانبها در تشخیص بیماریها و تجهیزات مراقبتی و شناسایی بیماری با حساسیت بالا مورد استفاده قرار میگیرند. با توجه به این مسئله نظام سلامت را میتوان به عنوان محرک قدرتمندی برای بازار جهانی فلزات قلمداد کرد.
در طول تاریخ همهگیریها نقش مهمی در به وجود آمدن و اصلاح نظامهای درمانی در جهان داشتند. برای مثال در نتیجه همهگیری ویروس آنفولانزای اسپانیایی در دهه ۱۹۲۰ بود که بسیاری از کشورها به تاسیس یا اصلاح وزارتخانههای بهداشت خود دست زدند و برای اولین بار مقامات بهداشت عمومی در جلسات کابینه شرکت داده شدند و دیگر لازم نبود برای کسب بودجه سراغ سایر ادارات بروند و دولتها به طور جدی شروع به عرضه سلامت به عنوان یک کالای عمومی در جامعه کردند.
اهمیت ارتقای استانداردها در بخش مراقبت و بهداشت در کشوری مانند ایران، به عنوان یک کشور در حال توسعه، بر کسی پوشیده نیست. این موضوع هنگام وقوع حوادث و یا بلایای طبیعی برای دستیابی به عدالت در سلامت برجستهتر میشود. یکی از شاخصهای دسترسی عادلانه به خدمات سلامت توزیع متناسب و متوازن زیرساختها و منابع است که علاوه بر افزایش بهرهوری باعث افزایش ارتقای سلامت جامعه میشود. اگرچه طی چند سال گذشته سرانه تختهای بیمارستانی، پزشک و پرستار در ایران رو به بهبود بوده است اما کماکان فاصله قابل ملاحظهای نسبت به کشورهای توسعه یافته و حتی متوسط جهانی مشاهده میشود.
اگرچه در گذشته تصور بر این بود که سلامت یعنی نداشتن بیماری و توانایی انجام کار، اما امروزه ثابت شده است که سلامت روان و برخورداری نسبی از رفاه اجتماعی نیز در حوزه سلامت قرار میگیرند. بر همین اساس برای تعیین سطح سلامت فردی و عمومی از شاخصهای متعددی استفاده میشود که عملکرد نظام سلامت را مورد ارزیابی قرار میدهند. به عنوان مثال کاهش مرگومیر در کودکان و مادران باردار در کشور طی چند سال گذشته حاکی از آن است که سلامت و مراقبتهای بهداشتی حین و پس از بارداری مورد توجه قرار گرفته است. امید به زندگی شاخص دیگری است که نشان میدهد بسیاری از مولفههای سلامت در کشور رو به بهبود هستند.
در چند دهه اخیر، اکثر قریب به اتفاق شاخصهای سلامتی در جهان متاثر از پیشرفتهای تکنولوژی و رشد اقتصادی کشورها، بهبود قابل توجهی را تجربه کردهاند. البته تجربه نشان میدهد، بیشترین رشد و بهبود در شاخصهای حوزه سلامت و بهداشت به کشورهایی تعلق دارد که از شرایط اقتصادی، زیرساختی و اجتماعی مطلوبتری برخوردار هستند. در سمت مقابل، بسیاری از کشورهای توسعهنیافته مانند کشورهای آفریقایی، کماکان با معضلاتی جدی در زمینه بیماریهای واگیردار، سطح عمومی بهداشت پایین و دسترسی ضعیف به خدمات درمانی مواجه هستند که این مسئله نتیجه خود را در نرخ امید به زندگی و مرگ و میر این کشورها نشان میدهد.
در دنیای امروز، سلامت به عنوان یک اهرم مهم در رشد جوامع، بخش مهمی از سیاستگذاریهای اجتماعی و اقتصادی را تشکیل میدهد. این موضوع به جای آنکه به عنوان هزینهای برای جامعه محسوب شود به عنوان یک سرمایهگذاری با بازدههای قابل توجه اقتصادی و اجتماعی شناخته میشود. در سراسر جهان دولتها به عنوان اصلیترین سرمایهگذاران این حوزه با توسعه و ارائه زیرساختها و برنامههای زندگی سالم به دنبال منافع اقتصادی از جمله سیاستگذاری و افزایش عرضه در بازار نیروی کار هستند.
برای بیش از دو دهه است که بیوتکنولوژی کشاورزی و محصولات تراریخته وارد سبد غذایی خانوار در سراسر جهان شده است. محصولاتی که گاهی ارزانتر از نوع طبیعیشان هستند و برخی پژوهشگران در این رابطه میگویند، ممکن است در آینده عارضهها و هزینههای درمانی سنگینی را برای مردم در پی داشته باشد، چراکه در بسیاری از آزمایشها نشانههایی از ابتلا به بیماریهای فراوانی پس از مصرف این محصولات مشاهده شده است. یکی از دلایلی که برای دستکاری ژنتیکی حیوانات و محصولات کشاورزی ذکر میشود این است که باید از حالا به فکر تهدیدهای غذایی سالهای آینده بود. مسئلهای که با توجه به افزایش جمعیت بشر به حدود هشت میلیارد نفر و در نظر گرفتن این حقیقت که قریب به یک میلیارد نفر از مردمان جهان، به ویژه در کشورهای در حال توسعه، دچار محرومیت و فقر غذایی هستند که سلامتشان را به خطر انداخته است، استفاده از فناوریهای جدید برای بهبود کیفیت و افزایش تولید مواد غذایی اجتنابناپذیر میکند.