مشاهده بیشتر
خاصیت پرتوزایی مواد رادیواکتیو را اولین بار هنری بکرل در سال ۱۸۹۶ کشف کرد، اما استفاده تجاری از مواد رادیواکتیو به عنوان منبعی برای تامین انرژی اولین بار در سال ۱۹۵۰ میلادی رخ داد. در یک فرایند هستهای، با شکافته شدن هسته اتم مواد رادیواکتیو، انرژی قابل توجهی آزاد میشود که از آن میتوان به عنوان منبعی برای تامین انرژی استفاده کرد. در ابتدا تصور میشد که انرژی هستهای به سبب منتشر نکردن آلایندههای کربنی جایگزین مناسبی برای سوختهای فسیلی باشد؛ به همین سبب، استفاده از آن در جهان افزایش یافت. اما در سالهای بعد که تاثیرات نامطلوب انرژی هستهای نمایان شد، استفاده از آن اندکی محدود شد. با توجه به اینکه هماکنون امکان برطرف کردن تاثیرات نامطلوب استفاده از انرژی هستهای وجود ندارد و دسترسی به تکنولوژی دفن و نگهداری زبالههای رادیواکتیوی برای بسیاری از کشورهای جهان میسر نیست، به نظر نمیرسد که استفاده از انرژی هستهای در سبد انرژی جهانی در سالهای آتی تغییر چندانی داشته باشد.
منابع انرژی تجدیدپذیر منابعی تمامنشدنی و دائمی برای تامین انرژی به حساب میآیند. از این رو، اهمیت ویژه آنها در سبد انرژی مقولهای انکارناپذیر است. علاوه بر آن، با توجه به تبعات جدی زیستمحیطی استفاده از انرژیهای فسیلی، انتظار میرود که هر چه بیشتر در مسیر استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر که مشکلات یادشده را در پی ندارند گام برداشته شود. استفاده گسترده از این منابع انرژی، باعث کاهش قابل توجه انتشار دیاکسید کربن، که امروزه به نگرانی بزرگی در جهان تبدیل شده است، خواهد انجامید و بنابراین نقش مهمی را در بهبود شرایط زیستمحیطی و همچنین سلامت انسانها خواهد داشت. این مسئله بهتنهایی اهمیت بالای گذر از انرژیهای فسیلی و استفاده از منابع تجدیدپذیر را روشن میکند.
استفاده از زغالسنگ به عنوان منبع انرژی فسیلی، به رغم دارا بودن مزایایی از جمله ارزان بودن و یا پتانسیل دسترسی گسترده به آن در برخی از مناطق، آلودهکنندهترین منبع انرژی شناخته میشود که آثار زیانبار آن بر سلامت انسان و محیطزیست غیرقابل انکار است. اهمیت این امر زمانی بیشتر میشود که بدانیم مشکلات حاصل از مصرف این منبع انرژی نهتنها گریبان نسل کنونی جهان را خواهد گرفت، بلکه مسائل بزرگتری را نیز برای نسلهای آینده ایجاد خواهد کرد. با این حال، همچنان میزان مصرف زغالسنگ در بسیاری از نقاط دنیا رو به افزایش است و چالشهای زیادی پیشِروی کاهش مصرف جهانی از این منبع انرژی است که برای حل آنها، تمامی کشورها باید با یکدیگر همکاری کنند. با این تفاسیر، تردیدی نیست که فاصله گرفتنِ هر چه زودتر از مصرف زغالسنگ و حرکت به سمت افزایش استفاده از انرژیهای پاک، شرایط بهتری را برای زندگی نسل کنونی و حتی نسلهای آتی فراهم خواهد کرد.
با پیشرفت علم و تکنولوژی در چند سده گذشته، استفاده از منابع متنوع انرژی به منظور تامین انرژی مورد نیاز در بخشهای صنعت، مصارف خانگی، حملونقل و ... رایج شده است. همزمان با رخداد انقلاب صنعتی اول، مصرف سوختهای فسیلی، که از قدیمیترین سوختهای رایج در جهان برشمرده میشوند، رو به افزایش رفت. نفت و گاز دو سوخت فسیلی مهم محسوب میشوند و همزمان با رشد اقتصادی جهان، تقاضا برای این دو منبع انرژی نیز افزایش یافته است. در سالهای اخیر، انتشار آلایندههای کربنیِ ناشی از سوختن منابع فسیلی موجب شده است که برای کاهش سهم نفت و گاز از سبد انرژی جهان اقدام شود. با این حال، همچنان نفت و گاز از مهمترین منابع تامین انرژی محسوب میشوند و در سال ۲۰۲۰ سوختهای فسیلی در مجموع سهمی ۸۴ درصدی از سبد انرژی جهان را به خود اختصاص دادهاند.
اغلب کشورهای جهان در سالهای اخیر با سرعت بالایی در مسیر استفاده از منابع تجدیدپذیری مانند انرژی خورشیدی و بادی برای تامین انرژی مورد نیاز خود حرکت کردهاند. با این حال، نگاهی به آمارهای مربوط به سبد انرژی ایران نشان میدهد بیش از ۹۷ درصد از مصرف انرژی اولیه در کشور از منابع فسیلی نفت و گاز تامین میشود. تصویر «کپسول گاز» روی جلد، سمبلی از مصرف گاز طبیعی به عنوان منبع اصلی تامین انرژی در کشور است. با توجه به روند چند سال اخیر به نظر میرسد در سیاستگذاریهای حوزه انرژی کشور، به گاز طبیعی به عنوان منبعی «بیپایان» نگریسته شده است. با این حال، در شرایط فعلی که تامین انرژی به موضوعی چالشبرانگیز در کشور تبدیل شده است، حرکت در مسیر استفاده از منابع خورشیدی و بادی میتواند گام بلندی در راستای ارتقای امنیت تامین انرژی کشور باشد.
انرژی از یک طرف بخش جدانشدنی زندگی بشر به حساب میآید و از طرف دیگر، نحوه تامین آن مقوله مهمی است که تاثیرات مثبت و منفی قابل توجهی بر کیفیت زندگی انسان میگذارد. از این رو، تامین انرژی و انتخاب منابع درست برای این کار بسیار اهمیت دارد. پیامدهای انتخاب نادرست از میان منابع انرژی موجود، نهتنها باعث آسیب به سلامت نسل حال حاضر جامعه میشود، بلکه شرایط زندگی را برای نسلهای آتی نیز پیچیدهتر میکند. اتمام منابع انرژی فسیلی، آلودگیهای زیستمحیطی، پدیده گرم شدن روز افزون کره زمین و همچنین آلودگی هوا، که سبب مرگومیر سالانه افراد زیادی میشود، نمونههایی از این پیامدها هستند که بیتردید، برای جلوگیری از آسیبهای بیشتر، نیازمند توجهی ویژهاند.
ایران، همانند اغلب کشورهای جهان، در سالهای اخیر با کاهش متوسط جمعیت خانوارها مواجه بوده است؛ پدیدهای که عوامل اصلی آن عبارتاند از تحولات اجتماعی و فرهنگی، شرایط اقتصادی، تمایل به استقلال و کاهش نرخ فرزندآوری. پدیده کاهش جمعیت خانوار میتواند تاثیری قابل توجه بر رشد بازار مصرف بسیاری از کالاها و محصولات، از جمله خودرو، لوازم خانگی و مسکن، داشته باشد که این امر تقاضای بالقوهای را برای مصرف فلزات ایجاد میکند. بر همین اساس و با توجه به نرخ تغییرات جمعیت خانوار در سالهای اخیر، میتوان سناریوهای مختلفی را برای پیشبینی تاثیر موضوع کوچک شدن خانوار بر بازار فلزات ترسیم کرد.
غذا یکی از نیازهای اولیه انسان به شمار میآید و تامین پایدار و مطلوب غذا همواره یکی از اولویتها در جوامع بشری بوده است. با این حال، صنعت غذا در هر کشور، بسته به ویژگیهای فرهنگی و اقتصادی و سلایق مردم، شرایط مخصوص به خود را دارد. در سالهای اخیر، تحولات اجتماعی و اقتصادی در ساختار خانواده و پررنگتر شدن حضور زنان در زمینه اشتغال و کسب درآمد موجب رشد شدید تقاضا برای غذاهای آماده شده است که این امر میتواند تاثیری قابل توجه بر صنعت غذا و روند توسعه آن داشته باشد.
بازار نیروی کار جزء جدانشدنی هر اقتصاد است و ارتباطی پیچیده با بازارهای سرمایه، کالا و خدمات دارد. این بازار با نرخ بیکاری، بهرهوری، نرخ مشارکت، درآمد کل و تولید ناخالص داخلی (GDP) ارتباط مستقیم دارد. رسیدن به یک دید کلان از بازار کار ممکن است دشوار باشد، اما نرخهای مرتبط با بازار کار میتواند به سرمایهگذاران، اقتصاددانان و سیاستگذاران ایدهای از سلامت اقتصاد بدهد. براي رسيدن به تعادل در این بازار، ضمن توجه به طرف عرضه، بايد به طرف تقاضاي نيروي كار نيز توجه کرد. در اقتصاد ايران، به علت وجود مازاد عرضه نيروي كار، عملا ميزان تقاضا برای نيروي كار نقش مهمتري در ايجاد تعادل بازار كار دارد. برای ایجاد این تعادل، یکی از نهادههای مهم در زمینه ایجاد اشتغال و افزایش تقاضا برای نیروی کار، فلزات و صنایع مرتبط با آن هستند.
فاکتورهای جمعيتی، در هر جامعه کوچک و بزرگ، از بسياری از عوامل متفاوت تاثير میپذیرند و بر بسياری از آنها نيز تاثیر میگذارند. فاکتور تعداد متوسط افراد خانوار يا به عبارتی، بعد خانوار يکی از انواع متنوع شاخصهای جمعيتی است که در حال حاضر در بسياری از نقاط دنيا و همچنين کشورمان در حال کاهش است. تغييرات اين شاخص جمعيتی تاثیرات بسیاری را بر بسياری از بازارها و صنايع کشور خواهد داشت. کالاهای بادوام مصرفی در منازل یکی از مواردی هستند که مسئله کوچک شدن خانوارها و افزایش تعداد خانوادههای کشور در اثر آن میتواند تاثیر دوچندانی را بر بازار مصرف آنها داشته باشد که این امر فرصت مناسبی را برای بخش صنعت کشور در زمینه ارتقای تولی و تامین نیاز داخلی فراهم میسازد.
امروزه پديده کوچک شدن خانوارها يا به عبارتی کاهش جمعيت آنها بهخصوص در شهرهای بزرگ کشور بهوضوح مشاهده میشود. اين پدیده دو وضعیت متفاوت را در بر میگيرد: تمايل به داشتن تعداد فرزندان کمتر و همچنين شکلگيری خانوارهای يکنفره. هر دو عامل، با کمتر شدن تعداد افراد خانوار، باعث کاهش جمعيت خانوارها میشوند. فارغ از علل آن، اين مساله تاثیرات متعددی بر بسياری از حوزهها، از جمله صنايع گوناگون کشور و اوضاع اقتصادی آنها، خواهد داشت. بازار لوازم خانگی نيز يکی از حوزههای متاثر از اين پدیده است. در اين گزارش، نگاهی به تاثیرات کوچک شدن خانوارها بر اين بازار کشور شده است.
طی قرن اخیر، نقش صنعت خودرو در اقتصاد جهان بسیار پررنگ شده و میزانی قابل توجه از مجموع تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده است. هرچه نیازها و ترجیحات افراد تغییر میکند، میزان و نحوه استفاده و انتظارات آنها از خودروها نیز متفاوت میشود. از آنجاییکه خانوارها عامل تعیینکننده تقاضا در بازار خودرو هستند، تحولات ساختار خانواده میتواند تاثیر بهسزایی بر میزان و سمتوسوی تقاضای خودرو در جامعه داشته باشد. در چنین شرایطی، سیاستگذاری مناسب برای رونق صنعت خودروسازی و ارتقای توان این صنعت برای پاسخگویی به تقاضای یادشده میتواند رشد قابل توجهی را در مصرف فلزات در کشور ایجاد کند.