مشاهده بیشتر
ایران، همانند اغلب کشورهای جهان، در سالهای اخیر با کاهش متوسط جمعیت خانوارها مواجه بوده است؛ پدیدهای که عوامل اصلی آن عبارتاند از تحولات اجتماعی و فرهنگی، شرایط اقتصادی، تمایل به استقلال و کاهش نرخ فرزندآوری. پدیده کاهش جمعیت خانوار میتواند تاثیری قابل توجه بر رشد بازار مصرف بسیاری از کالاها و محصولات، از جمله خودرو، لوازم خانگی و مسکن، داشته باشد که این امر تقاضای بالقوهای را برای مصرف فلزات ایجاد میکند. بر همین اساس و با توجه به نرخ تغییرات جمعیت خانوار در سالهای اخیر، میتوان سناریوهای مختلفی را برای پیشبینی تاثیر موضوع کوچک شدن خانوار بر بازار فلزات ترسیم کرد.
غذا یکی از نیازهای اولیه انسان به شمار میآید و تامین پایدار و مطلوب غذا همواره یکی از اولویتها در جوامع بشری بوده است. با این حال، صنعت غذا در هر کشور، بسته به ویژگیهای فرهنگی و اقتصادی و سلایق مردم، شرایط مخصوص به خود را دارد. در سالهای اخیر، تحولات اجتماعی و اقتصادی در ساختار خانواده و پررنگتر شدن حضور زنان در زمینه اشتغال و کسب درآمد موجب رشد شدید تقاضا برای غذاهای آماده شده است که این امر میتواند تاثیری قابل توجه بر صنعت غذا و روند توسعه آن داشته باشد.
بازار نیروی کار جزء جدانشدنی هر اقتصاد است و ارتباطی پیچیده با بازارهای سرمایه، کالا و خدمات دارد. این بازار با نرخ بیکاری، بهرهوری، نرخ مشارکت، درآمد کل و تولید ناخالص داخلی (GDP) ارتباط مستقیم دارد. رسیدن به یک دید کلان از بازار کار ممکن است دشوار باشد، اما نرخهای مرتبط با بازار کار میتواند به سرمایهگذاران، اقتصاددانان و سیاستگذاران ایدهای از سلامت اقتصاد بدهد. براي رسيدن به تعادل در این بازار، ضمن توجه به طرف عرضه، بايد به طرف تقاضاي نيروي كار نيز توجه کرد. در اقتصاد ايران، به علت وجود مازاد عرضه نيروي كار، عملا ميزان تقاضا برای نيروي كار نقش مهمتري در ايجاد تعادل بازار كار دارد. برای ایجاد این تعادل، یکی از نهادههای مهم در زمینه ایجاد اشتغال و افزایش تقاضا برای نیروی کار، فلزات و صنایع مرتبط با آن هستند.
فاکتورهای جمعيتی، در هر جامعه کوچک و بزرگ، از بسياری از عوامل متفاوت تاثير میپذیرند و بر بسياری از آنها نيز تاثیر میگذارند. فاکتور تعداد متوسط افراد خانوار يا به عبارتی، بعد خانوار يکی از انواع متنوع شاخصهای جمعيتی است که در حال حاضر در بسياری از نقاط دنيا و همچنين کشورمان در حال کاهش است. تغييرات اين شاخص جمعيتی تاثیرات بسیاری را بر بسياری از بازارها و صنايع کشور خواهد داشت. کالاهای بادوام مصرفی در منازل یکی از مواردی هستند که مسئله کوچک شدن خانوارها و افزایش تعداد خانوادههای کشور در اثر آن میتواند تاثیر دوچندانی را بر بازار مصرف آنها داشته باشد که این امر فرصت مناسبی را برای بخش صنعت کشور در زمینه ارتقای تولی و تامین نیاز داخلی فراهم میسازد.
امروزه پديده کوچک شدن خانوارها يا به عبارتی کاهش جمعيت آنها بهخصوص در شهرهای بزرگ کشور بهوضوح مشاهده میشود. اين پدیده دو وضعیت متفاوت را در بر میگيرد: تمايل به داشتن تعداد فرزندان کمتر و همچنين شکلگيری خانوارهای يکنفره. هر دو عامل، با کمتر شدن تعداد افراد خانوار، باعث کاهش جمعيت خانوارها میشوند. فارغ از علل آن، اين مساله تاثیرات متعددی بر بسياری از حوزهها، از جمله صنايع گوناگون کشور و اوضاع اقتصادی آنها، خواهد داشت. بازار لوازم خانگی نيز يکی از حوزههای متاثر از اين پدیده است. در اين گزارش، نگاهی به تاثیرات کوچک شدن خانوارها بر اين بازار کشور شده است.
طی قرن اخیر، نقش صنعت خودرو در اقتصاد جهان بسیار پررنگ شده و میزانی قابل توجه از مجموع تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده است. هرچه نیازها و ترجیحات افراد تغییر میکند، میزان و نحوه استفاده و انتظارات آنها از خودروها نیز متفاوت میشود. از آنجاییکه خانوارها عامل تعیینکننده تقاضا در بازار خودرو هستند، تحولات ساختار خانواده میتواند تاثیر بهسزایی بر میزان و سمتوسوی تقاضای خودرو در جامعه داشته باشد. در چنین شرایطی، سیاستگذاری مناسب برای رونق صنعت خودروسازی و ارتقای توان این صنعت برای پاسخگویی به تقاضای یادشده میتواند رشد قابل توجهی را در مصرف فلزات در کشور ایجاد کند.
رابطه میان جمعیت و میزان تقاضا برای مسکن دوطرفه است و هر گونه تحول در جمعیت، تقاضای مسکن را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. تحولات اخیر جمعیت ایران، که با کاهش سرعت رشد جمعیت به دلیل کاهش نرخ باروری و سقوط نرخ جانشینی جمعیت به دلیل کاهش این نرخ همراه بوده، کاهش اندازه خانوارها را نیز به دلیل مسائل اجتماعی و فرهنگی، میل به استقلال، طلاق، مرگومیر و مهاجرت به همراه داشته و این امر موجب افزایش تعداد خانوارها در کشور شده است. بیشک، تحولات جمعیت خانوارهای کشور در میزان تقاضا برای مسکن تاثیرگذار است و این تغییر تقاضا برای مسکن، مصرف بالای فلزات را نیز به همراه دارد.
نرخ ﻣﺸﺎرﮐﺖ اقتصادی جزو مهمترین ﺷﺎﺧﺺﻫﺎي ارزﯾﺎﺑﯽ ﺑﺎزار ﮐﺎر و شرایط کلی اﻗﺘﺼﺎد ﯾﮏ ﮐﺸﻮر است. نرخ مشارکت اقتصادی حاصل نسبت جمعیت فعال (شاغل و بیکار) به جمعیت در سن کار است. جمعیت فعال نیز از جمع شاغلان و بیکاران (افراد جویای کار) به دست میآید. بالای بودن این شاخص، بیانگر اشتغال درصد بالایی از جمعیت کشور و نسبت پایین آن حاکی از بیکاری بخش زیادی از جمعیت به دلایلی همچون وضعیت اقتصادی و فرهنگی، بیمیلی به کار یا ناتوانی در کار کردن است. تغییرات در نرخ مشارکت نیروی کار پیامدهای اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی به همراه دارد. نرخ مشارکت نیروی کار کمتر منجر به تولید ناخالص داخلی (GDP) کمتر و درآمدهای مالیاتی کمتر میشود و میتواند هزینههای زیادی برای کشور به دنبال داشته باشد.
خانواده مهمترین و کوچکترین عنصر هر جامعه به شمار میآید. در گذشته، ساختار خانواده به شکل گسترده و با تعداد نفرات بالا بود، اما امروز این نهاد بنیادین، متاثر از عوامل مختلف، دستخوش تغییرات فراوانی شده است. در دیدگاههای کلاسیک، مسائل مربوط به موالید، ازدواج، طلاق و ... علت این تغییرات قلمداد میشوند، اما در دیدگاههای مدرن، پدیدههایی همچون جهانی شدن و فردگرایی در تغییر ساختار خانوارها دخیلاند. ایران نیز، تحت تاثیر این دو پدیده و قدم گذاشتن در مسیر مدرن شدن، تغییر و تحولات چشمگیری را در ساختار خانوارها تجربه کرده و در حال حاضر، با کم شدن تعداد فرزندان در خانواده، تعداد خانوادههای تکنفره و دونفره در حال افزایش است. پیشبینیها از ادامه یافتن این روند در سالهای آتی حکایت دارند و این امر منجر به افزایش تعداد خانوارهای کمجمعیت خواهد شد.
جمعيت در هر اجتماعی، فارغ از کوچک يا بزرگ بودن مقياس آن، يک فاکتور مهم در خصوص اثرگذاری بر بسياری از فرايندها و رويکردها در آن جامعه به حساب میآيد. بیترديد در مقياس بسيار بزرگی مانند کشور ايران، اهميت توجه به اين فاکتور بیشتر میشود. نگاهی به شاخصهای جمعیتی کشور در طول چند سال اخیر نشان میدهد که جمعیت ایران با سرعت بالایی به سمت پیر شدن و سالمندی حرکت میکند که این مسئله در سالهای آینده، چالشهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بسیاری برای کشور در پی خواهد داشت. به نظر میرسد این مسئله در درجه نخست متاثر از شرایط اقتصادی کشور است و ضرورت دارد که بهسرعت در خصوص توقف روند کاهش رشد جمعیت چارهاندیشی شود.
خانواده در مرکز بسیاری از فرایندهای اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی قرار دارد و به همین دلیل، شاخصهای مربوط به ترکیب و تعداد خانوار تاثیر قابل توجهی بر شرایط مختلف جوامع و اقتصاد کشورها دارد. بررسی آمارهای جمعیت خانوارها در سطح جهان نشان میدهد که ساختار و اندازه خانوارها در طول سالهای اخیر دستخوش تحولات شدیدی شده است که تاثیر این امر بر بسیاری از مناسبات و فرایندهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قابل بررسی و ارزیابی است. سیاستگذاری مناسب دولتها برای مدیریت و جهتدهی به تحولات ساختار خانوار عاملی مهم برای حرکت کشورها در مسیر کاهش فقر، افزایش رفاه، تضمین زندگی سالم، امنیت غذایی، کاهش مصرف انرژی و ... محسوب میشود.
ایران همانند اغلب کشورهای جهان در چند دهه گذشته با پدیدهای به نام کاهش جمعیت خانوار مواجه بوده است. این پدیده از عوامل مختلفی مانند کاهش نرخ فرزندآوری و افزایش تعداد خانوارهای یکنفره نشئت میگیرد. تصویر «کولهپشتی» روی جلد، نمادی از روند فعلی و تمایل افراد به استقلال و «جدایی» از خانواده و تشکیل خانوارهای تکنفره است. پدیدهای که تاثیر زیادی را بر بسیاری از شاخصهای اقتصادی و اجتماعی کشور خواهد داشت، زیرا تقاضای جدیدی را در بازارهای مختلفی مانند مسکن، لوازم خانگی و خودرو ایجاد میکند که تامین آن موجب رشد قابل توجه مصرف فلزات اساسی در کشور میشود.