مشاهده بیشتر
تاریخچه رشد اقتصادی کشور دانمارک به قرن ۱۷ میلادی باز میگردد. زمانی که کشاورزی و زراعت حرفه اصلی ساکنین این کشور بود اما اهمیت لجستیکی دانمارک برای سایر کشورهای اروپایی نظیر هلند، که به دنبال تجارت و راهیابی به حوزه اسکاندیناوی و دریای بالتیک بودند، زمینه رشد اقتصادی این کشور را فراهم کرد. همچنین همسایگی با قدرتهای بزرگ اروپا از جمله آلمان، انگلستان و هلند نیز به عنوان مزیدی بر علت توسعه اقتصادی این کشور تلقی میشود. همسویی با انقلاب صنعتی در قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی برای دانمارک، با پیشرفتهای شگرفی در تولید ناخالص داخلی همراه بود و سبب شد تا این کشور از یک کشور مبتنی بر اقتصاد زراعتی، به کشوری صنعتی تبدیل شود. در نیمه نخست قرن بیستم، به دنبال جنگهای جهانی اول و دوم، اقتصاد دانمارک متاثر از شرایط وخیم منطقه یورو دچار رکود شد. اما در دوران پساجنگ، اقدامات مهمی در جهت اطلاحات اقتصادی انجام شده که به تولید ثروت انجامیده است.
ایران ثروتمندترین کشور جهان از حیث بهرهمندی از ذخایر نفتوگاز به شمار میآید و از چند دهه گذشته زنجیرههای ارزش نفت و گاز طبیعی منابع اصلی تولید ثروت در اقتصاد ایران بودهاند، موضوعی که تاثیرات سوء آن هم از جنبه خامفروشی منابع ارزشمند کشور و هم از دیدگاه افزایش آسیبپذیری در مقابل تکانههای اقتصادی و تحریمها قابل بررسی است. در همین راستا، یکی از اهداف اصلی برنامههای توسعه کشور، تنوعبخشی به ساختارهای اقتصادی از طریق تکمیل زنجیرههای ارزش و توسعه ظرفیتهای صنعتی، به طور خاص صنایع معدنی و فلزی است، روندی که تاثیرات آن در رشد چندبرابری تولید فولاد، آلومینیوم و مس کشور در چند دهه گذشته مشهود است. با این حال، چالشهای زیرساختی و محدودیتهای تکنولوژیکی کشور کماکان عواملی هستند که مسیر توسعه و شکوفایی صنایع معدنی و فلزی کشور را در مسیر ارزشآفرینی و رشد پایدار دچار چالش کردهاند.
تکامل زنجیرههای غذایی جهان در چند دهه گذشته جریان یکپارچهای از مواد غذایی را برای کشورها مهیا ساخته است که عمدتا کشورهای با منابع محدود، از طریق جریانهای تجاری به محصولات غذایی و کشاورزی مورد نیاز خود دسترسی پیدا میکنند. براساس آمارها، امروزه برخی از کشورهای اتحادیه اروپا در کنار ایالات متحده آمریکا، برزیل، کانادا و مکزیک بازیگران مطرح در زنجیرههای غذایی جهانی مانند لبنیات، گوشت، قهوه و ... به شمار میروند. در حالی که نقش برخی کشورهای اروپای شرقی از جمله روسیه و اوکراین نیز در صادرات غلات و دانههای روغنی حائز اهمیت است، با این حال، درگیری ژئوپلیتیکی میان این دو کشور چالشهای قابل توجهی را در شبکه به هم پیوسته عرضه مواد غذایی در جهان به وجود آورده و سطوح ناامنی غذایی در جهان را به ویژه در کشورهای شمال آفریقا بیش از پیش تشدید کرده است.
نفت و گاز طبیعی، فراتر از کاربردهای خود به عنوان منابع انرژی، به عنوان ورودیهای حیاتی برای صنایع تولیدی نیز مورد استفاده قرار میگیرند. با این حال، توسعه زنجیره ارزش نفت و گاز طبیعی طی چند دهه گذشته روند عرضه و تقاضای این منابع حیاتی را تسهیل کرده است. البته باید توجه داشت که اگرچه بازار صنعت نفت و گاز به شدت تحت تاثیر روندهای حاکم بر اقتصاد جهانی مانند کربنزدایی و تنوعبخشی به سبد انرژی قرار دارد، اما از طرفی نیز با مطالعه روندها میتوان دریافت که حداقل تا چند دهه آتی، بازار نفت و گاز رونق و جایگاه استراتژیک خود را در تعاملات اقتصادی جهان حفظ خواهد کرد.
زنجیره ارزش صنایع الکترونیکی در طول سه دهه گذشته و تحت تاثیر عملکرد قابل توجه برخی بازارهای نوظهور شرق و جنوب شرق آسیا از جمله، چین، تایوان و ویتنام به طرز چشمگیری متحول شده و این کشورها به عنوان بازیگران کلیدی شبکههای تولیدی صنایع الکترونیک جهانی و مراکز اصلی صادرات تراشه الکترونیکی در جهان مطرح هستند. در حالی که نقش این کشورها در به همپیوستگی زنجیره ارزش الکترونیکی حائز اهمیت است، عملکرد آنها طی چند سال گذشته، تحت تاثیر رویدادهای جهانی از جمله تنشهای تجاری ایالات متحده آمریکا و چین و بحران همهگیری کرونا قرار گرفته است، به طوری که بحران کمبود تراشه موجب بروز روندی نزولی در صادرات تجهیزات الکترونیکی در جهان شده است.
مشارکت خودروسازان جهان در زنجیرههای ارزش، صنعت خودروسازی را در جریان یک تغییر و تحول گسترده قرار داده است، به طوری که علاوه بر کشورهای پیشرفته، امروزه برخی از اقتصادهای در حال توسعه آسیا و آمریکا نیز به عنوان بازیگرانی کلیدی در زنجیره ارزش صنعت خودروسازی نقشآفرینی میکنند. در حالی که برخی خودروسازان مطرح در آلمان، ژاپن و کرهجنوبی به دلیل قابلیتهای تولید پیشرفته و فناوریهای نوین اغلب در زنجیره ارزش بالادست و پاییندست از جمله تولید تراشههای پیشرفته صنعت خودروسازی نقشآفرینی میکنند، کشورهایی مانند چین و مکزیک با مونتاژ قطعات پیچیده وارداتی از این کشورها بیشتر در حلقههای میانی زنجیره ارزش مشارکت دارند، به طوری که سهم آنها از صادرات قطعات خودرو در حال حاضر بیشتر از کشورهای پیشرفتهای مانند ژاپن و ایالات متحده آمریکا است.
سربوروی دو فلزی هستند که به لحاظ ذخایر معدنی معمولا در کنار یکدیگر یافت میشوند. با این حال، ویژگیها و موارد کاربرد این دو فلز و روند حاکم بر بازارهای آنها به شدت با یکدیگر تفاوت دارد. سرب عنصری با چگالی بسیار بالاست که بخش عمده کاربردهای آن به حوزه باتریهای خودروهای الکتریکی تعلق دارد و به همین سبب، رشد بازار آن در سالهای آینده تا حد زیادی وابسته به روندهای حاکم بر صنعت خودروسازی و جایگزینی خودروهای الکتریکی است. در حالی که کاربرد عمده صنعت روی در صنعت فولاد و تولید فولادهای گالوانیزه است و چشمانداز رشد تقاضای این فولادها، دورنمای مناسبی را برای رشد تقاضای این فلز این ایجاد میکند.
توسعه زنجیرههای ارزش فلزات حیاتی از جمله لیتیوم، نیکل وکبالت روند دسترسی و توزیع این عناصر ارزشمند و کمیاب را در جهان تسهیل کرده است و کشورهای مختلفی در سراسر جهان با مشارکت فعال در زنجیرههای ارزش این فلزات از فرایندهای استخراج گرفته، تا پالایش و توزیع، نقش قابل توجهی در توسعه اقتصاد جهانی ایفا میکنند. به طور مثال، زنجیره ارزش لیتیوم عمدتا در اختیار کشورهایی مانند استرالیا، چین و مثلث لیتیوم در آمریکای جنوبی است. زنجیره ارزش نیکل را کشورهایی مانند اندونزی، فیلیپین و روسیه هدایت میکنند و در مورد زنجیره ارزش کبالت نیز در حالی که سهم عمده استخراج معدنی آن در اختیار جمهوری دموکراتیک کنگو (DRC) قرار دارد، بازیگران مطرحی از جمله چین، اندونزی و استرالیا در سراسر زنجیره ارزش این فلز به نقشآفرینی میپردازند.
ابرروندهای حاکم بر فضای اقتصادی و صنعتی جهان و بروز تحولاتی مانند گسترش خودروهای الکتریکی، توسعه زیرساختهای انرژی تجدیدپذیر و مدرنیزاسیون جوامع موجب شده است که رابطه مستقیمی میان سطوح پیشرفت کشورها و بازارهای مصرف مس آنها برقرار باشد که این مسئله زمینه توسعه روزافزون زنجیره مس را در جهان ایجاد میکند. با این حال، موضوع کلیدی در این بین، عدم توازن در توزیع ذخایر معدنی این فلز است که موجب شده است تا بخش عمدهای از جریانهای تجاری جهان به محصولات زنجیره مس اختصاص داشته باشد.
ابرروندهای حاکم بر فضای اقتصادی و تاکید بر تحقق توسعه پایدار در دنیا، بر روند تولید و مصرف بسیاری از کالاهای اساسی از جمله آلومینیوم تاثیرگذار بوده است. این موضوع از دهههای اخیر، منجر به یک رفتار صعودی در روند عرضه و تقاضای این فلز شده است. از این رو، مطالعه زنجیره تولید آلومینیوم اولیه و ثانویه و عوامل موثر بر آنها، زمینه تسلط بر روندهای بازار این فلز را فراهم خواهد آورد و همچنین چشمانداز روشن و شفافی را در مورد تولید این فلز در سالهای آتی به تصویر خواهد کشید. به طور کلی روشن است که در سالهای آینده تولید و مصرف آلومینیوم اولیه و ثانویه در دنیا رو به افزایش خواهد بود و در همین راستا، تولید بوکسیت به عنوان کانسنگ معدنی این فلز و ماده اولیه زنجیره تولید آن نیز رشد خواهد کرد و این موضوع رشد تولید آلومینا به عنوان محصول میانی این زنجیره را نیز در پی خواهد داشت.