برری تاثیرپذیری قدرت تصمیمگیری سازمانی از مدیریت اطلاعات

مقدمه
استراتژی مدیریت اطلاعات یکی از حوزههای استراتژی است که در مدیریت پورتفوی کاربردها قرار دارد. هدف این استراتژی، ایجاد بیشترین ارزش از منابع اطلاعاتی است و امکان مدیریت و حفظ کارآمد این منابع را فراهم میآورد. روشن است که استراتژی سیستمهای اطلاعاتی با چگونگی استفاده از اطلاعات سروکار دارد؛ بنابراین باید مدیریتی موثر بر اطلاعات زیربنایی کاربردها اِعمال شود.
ماهیت اطلاعات کسبوکار در طی سالهای متمادی، از اعداد و متن گرفته تا زمان کنونی که شامل تصویر، عکس، گرافیک و اطلاعات چندرسانهای میشود، تغییر کرده است. تغییر اطلاعات از حالت اطلاعات «خام» تا «اطلاعات غنیتر» چالشهای جدیدی را برای نقش مدیریت اطلاعات پدید آورده است. مدیریت اطلاعات به مبنایی برای بسیاری از مدلهای جدید کسبوکار اینترنتمحور تبدیل شده است.
داده عبارت است از حقایق خام برای اطلاعات (حقایق یا مشاهدات خام)، به طوری که معمولا اطلاعات به دادههای معنیدار گفته میشود. اکنون چالش کلیدی، تبدیل اطلاعات به دانش است که بر فعالیتها و نتایج کسبوکار تاثیر فراوانی دارد. اگرچه دانش و اطلاعات جدا از یکدیگرند، ارتباط زیادی با هم دارند. برای مثال، نوآوری نهتنها نیازمند اطلاعات است، بلکه به دانش از منابعی مختلف نیز وابسته است. اطلاعات را میتوان دانش آشکار تلقی کرد، اما بخش عمدهای از دانش به صورت ضمنی است و نمیتوان آن را تعیین، اکتساب و ذخیره کرد و در سازمان منتشر ساخت. اهمیت دانش برای رقابتپذیری و ارتباطات نزدیک میان اطلاعات و دانش، مورد توجه اکثر مدیران کسبوکار و متخصصان قرار گرفته است. اکنون ماهیت دانش به این معنی است که تفکرهایی مختلف در مدیریت در مقایسه با مدیریت اطلاعات لازم است.
مدیریت اطلاعات دربرگیرنده سیاستها، چشماندازها و مجموعه کاملی از فعالیتها در ارتباط با توسعه و مدیریت منابع اطلاعات است. اثربخشی آن بستگی به اجرای سیاستهای جامع دارد که هدف آن ارائه اطلاعات مرتبط، باکیفیت، صحیح و بهموقع با هزینه مناسب و متناسب با نیازهای کاربران است. همچنین اکثر اطلاعاتی که کارمندان در کسبوکار استفاده میکنند اتوماتیک نیستند و از این رو، برخی از اطلاعات را نمیتوان بهسادگی مدیریت کرد. کاربران اطلاعات را از منابع رسمی یا غیررسمی جمعآوری میکنند. اطلاعات غیررسمی را نمیتوان به طریقی قانونمند مدیریت کرد. از طرف دیگر، برای ایجاد و برقرار ساختن رفتارهای مناسب در میان کارمندان باید به اطلاعات توجه شود.
چالشهای سازمان در زمینه مدیریت اطلاعات
با در نظر گرفتن جهش سریع تولید، پیچیدگی، حجم و تقاضای اطلاعات، به طور روزافزون بر اهمیت آن به عنوان یک دارایی کلیدی افزوده میشود، اما به دلایلی متعدد، از جمله عدم شفافیت در شناسایی الزامات کسبوکار، تامین اطلاعات واقعی برای سازمانها دشوارتر شده است. به هر حال، در فرایند استراتژی سیستمهای اطلاعات و تکنولوژی اطلاعات باید به فرصتهای حاصل از اطلاعات اشاره شود. در این صورت، چالش اصلی این است که اطلاعات در بالاترین کیفیت، بهویژه با در نظر گرفتن زمان، صحت، کامل بودن، معتبر بودن منبع، مرتبط بودن منبع و متناسب بودن تامین شوند. پایین بودن کیفیت اطلاعات میتواند آسیبهای بسیاری به سازمان بزند. ردمن در مطالعه خود در اپراتورهای ای.تی.اند.تی دریافت:
- تصور بسیاری از مدیرانِ بیاطلاع از کیفیت اطلاعاتی که استفاده میکنند این است که صرفا بودنِ این اطلاعات در کامپیوتر دلیلی بر صحت آنهاست؛
- اطلاعات ضعیف در سطح عملیاتی منجر به نارضایتی مشتری و افزایش هزینهها متناسب با افزایش زمان و سایر مخارج برای یافتن و اصلاح اشتباهات میشود؛
- اطلاعات تاثیری غیرمستقیم بر عملکرد نیز دارد. برای مثال، وقتی که صورتحساب نادرست به دلیل اشتباه در ورود اطلاعات برای وی ارسال شود، اعتبار سازمان در ذهن مشتری از بین میرود؛
- اطلاعات ضعیف در سیستمهای مدیریت مالی و سایر سیستمها بدین معنی است که مدیران نخواهند توانست استراتژیهای تکنولوژی را به صورتی اثربخش اجرا کنند. تصمیمات قطعا بهتر از اطلاعاتی نخواهند بود که برای آنها استفاده میشود.
نتیجه دیگر این بود که ظهور اینترنت موجب انفجار حجم اطلاعاتِ در دسترس کارکنان شده است. این اطلاعات از نظر کیفیت متفاوتاند؛ بنابراین یکی از چالشهای سازمانها ارزیابی کیفیت این اطلاعات است. اطلاعات حاصل از شبکه، مبنایی برای رَویههای بازنگری سیاستها یا کنترل کیفیت نیست. در اکثر موارد، مدیریت اثربخش اطلاعات بهراحتی قابل اِعمال نیستند و در این زمینه موانع بسیاری وجود دارد که عبارتاند از:
- اطلاعات سایر کتابخانههای الکترونیک و پایگاههای داده بر پلتفرمهای فنی چندگانه مستقرند که به صورت منسجم با هم مرتبط نشدهاند و بهسادگی قابل دسترس نیستند؛
- برخی از اطلاعاتِ کامپیوتری و ساختارمند در پایگاههای داده ذخیره شدهاند و هنوز هم حجم عظیمی از اطلاعات ثبتنشده و ساختارنیافته وجود دارد؛
- اطلاعات برای اهداف مختلف و افراد متفاوت در زمانهای گوناگون و بر اساس تعاریف گوناگون ایجاد میشوند که موجب تعارضات و ناسازگاریهای بسیار میشود؛
- سیستمها و اطلاعاتی قدیمی در سازمان وجود دارد که باید با کاربردهای جدید منطبق شوند؛
- تبادلات پیچیده اطلاعات در سراسر مرزهای سازمان وجود دارند و شامل ترکیبی از اطلاعات الکترونیک و شفاهیاند؛
این زمینههای متغیر، «جمعیتشناسی اطلاعات» را ایجاد میکنند که در صورت مدیریت نشدن جامع، موجب کاهش عملکرد سازمان خواهند شد.
اهمیت فرهنگ اطلاعات
باید توجه داشت که اساس موفقیت هر استراتژی مدیریت اطلاعات به «فرهنگ مناسب اطلاعات» بستگی دارد. فرهنگ اطلاعات را میتوان ارزشها، نگرشها و رفتارهایی تعریف کرد که بر همه کارکنان در تمام سطوح سازمان در حسگری، جمعآوری، سازماندهی، فرایند، برقراری ارتباطات و استفاده از اطلاعات تأثیر دارند. مار چاند چهار فرهنگ اطلاعات را در سازمان شناسایی کرده است:
- فرهنگ کارکردی: مدیران از اطلاعات به عنوان ابزاری برای اِعمال نفوذ و قدرت بر دیگران استفاده میکنند؛
- فرهنگ تسهیم: مدیران و کارکنان در استفاده از اطلاعات برای بهبود عملکردشان به یکدیگر اعتماد دارند؛
- فرهنگ جستوجوگری: مدیران و کارکنان در جستجوی اطلاعاتِ بهتر به منظور شناخت راههای آینده و هماهنگ با روندهای آتیاند؛
- فرهنگ کشف: مدیران و کارکنان دیدی باز در مورد بحران و تغییرات بنیادی دارند و در پی فرصتی برای ایجاد مزیت رقابتیاند.
هر کدام از انواع فرهنگ بر نوع روش استفاده از اطلاعات تأثیر دارند و نشاندهنده اهمیتیاند که مدیریت ارشد برای استفاده از اطلاعات به منظور دستیابی به موفقیت و اجتناب از شکست قائل است. تغییر فرهنگ اطلاعات سازمان مستلزم تغییر رفتارهای اصلی، نگرشها، ارزشها، انتظارات مدیریت و انگیزههایی است که به اطلاعات مربوطاند؛ «تغییر در تکنولوژی فقط تقویتکننده رفتارهای کنونی است».
استراسمن در مدیریت اطلاعات از اصطلاح «سیاستها» استفاده کرد. او اعتقاد دارد که اصطلاحش نسبت به سایرین معنی الزامآورتری دارد. از دید او، مدیریت اطلاعات برای پاسخ به سوالات مشابهِ برخاسته از این سیاستها است. او عنوان میکند که مدیریت اطلاعات فرایندی است که از طریق آن سیاستهایی تصویب میشود که دیگران باید از آنها پیروی کنند، در جایی که کنترل بر اطلاعات تغییر میکند، توازن قدرت تغییر میکند و سیاستهای اطلاعات پدید میآیند. اینکه این تغییرات تا چه اندازه سازنده و مناسباند به نحوه مدیریت اطلاعات بستگی دارد. چه کسی این دادهها را در دست دارد و چه کسی آنها را به اطلاعات تبدیل میکند؟ چه کسی علایق رهبری پیروان را متوازن میکند؟ چه کسی از تملک اطلاعات بهرهمند میشود؟
هدف اصلی از مدیریت اطلاعات، تامین تقاضا، اطلاعات و توزیع ارزش در کسبوکار است. این تقاضا به صورت الزامات اطلاعاتی در کاربردها مطرح میشود و دسترسی به اطلاعات و خدمات مربوط به توزیع آن است. توزیع ارزش از روشهایی مانند قادر ساختن کسبوکار برای گرفتن تصمیمات درست، بهبود اثربخشی فرایندها و نتایج آن، ارائه اطلاعات بهموقع و مربوط به عملکرد، تقویت حافظهسازی، بهبود بهرهوری و اثربخشی مدیران و کارکنان صورت میپذیرد. توزیع ارزش به کسبوکار به معنای کلیدی برای استراتژی مدیریت اطلاعات است. برای دستیابی به این هدف، ارزش بالقوه اطلاعات، بهویژه در فرایندهای اصلی رقابتی، جمعآوری میشود تا به کاملترین حد برسد. در حالی که به فرصتهایی برای دستیابی برنامهریزی مزیت رقابتی از طریق سیستمهای اطلاعات و تکنولوژی اطلاعات با تنظیم مدیریت اطلاعات پرداخته میشود، فرض بر این است که این فرصتها آزمایش و الزامات اطلاعات تایید شدهاند. گفتنی است که در پشت سر اهداف اصلی، باید اهداف دیگری در ارتباط با کیفیت، هزینه، دسترسی، امنیت و پایداری اطلاعات وجود داشته باشد. سایر اهداف به منافعی مربوط میشوند که میتوان آنها را از طریق به اشتراک گذاشتن اطلاعات، تعاریف و قابلیت مدلسازی به دست آورد.
تاثیر مدیریت اطلاعات بر عملکرد سازمان
فناوری اطلاعات دنیای کسبوکار را در دو دهه اخیر دستخوش تغییرات اساسی کرده است. فناوری اطلاعات به بخش جداییناپذیر کسبوکار در عملکردهای منابع انسانی تا بخش مالی و از بازاریابی تا خدمات مشتری تبدیل شده است. فناوری اطلاعات در هر جا، از کسبوکار تا مشاغل، زندگی فردی و بخش آموزش، کاربرد دارد. فناوری اطلاعات در خدمت افراد و سازمانها برای افزایش تولیدات است و در کل، زندگی را راحتتر کرده است. با این حال، تاثیر آن بر دنیای کسبوکار از اهمیت بیشتری برخوردار است، زیرا توانسته به اتخاذ تصمیمات سرعت ببخشد و فرایندهایی دیگر همچون ساختوساز و بازاریابی را با کیفیت بهتری به انجام برساند.
اساس موفقیت هر استراتژی مدیریت اطلاعات به «فرهنگ مناسب اطلاعات» بستگی دارد. فرهنگ اطلاعات را میتوان ارزشها، نگرشها و رفتارهایی تعریف کرد که بر همه کارکنان در تمام سطوح سازمان در حسگری، جمعآوری، سازماندهی، فرایند، برقراری ارتباطات و استفاده از اطلاعات تأثیر دارند
با رشد چشمگیر فناوری اطلاعات، داده و اطلاعات نقشی پررنگ در تصمیماتی دارند که در دنیای کسبوکار گرفته میشود. امروزه سازمانها دادههایی بسیار زیاد دارند که باید روی این دادههای خام کار کنند و آنها را به اطلاعاتی مفید تبدیل سازند تا مدیران و رهبران شرکتها آسانتر بتوانند تصمیماتی درستتر و بهتر از گذشته بگیرند. سیستم مدیریت اطلاعات به ابزاری بسیار ارزشمند در دنیای کسبوکار برای تصمیمگیری تبدیل شده است. سیستم مدیریت اطلاعات توانسته است فاصله میان دنیای کسبوکار و عملکردهای آن را به طور کامل پر کند. امروزه بهیقین میتوان ادعا کرد که بدون وجود سیستم مدیریت اطلاعات، تبدیل میزان قابل توجهی از دادهها به اطلاعات مفهومی و مفید همچنان غیرممکن است. تبدیل داده خام به اطلاعات مفید یکی از عوامل رشد چشمگیر سیستم مدیریت اطلاعات است. یکی دیگر از عوامل رشد سیستم مدیریت اطلاعات امکان استفاده مدیران و رهبران کسبوکار برای اتخاذ تصمیمات بهتر و در عین حال سریعتر است. از آنجایی که در دنیای کسبوکار، هر سازمانی به طور مداوم در حال رقابت با سایر سازمانها است، با اطلاعاتی که سیستم مدیریت اطلاعات در اختیار مدیران قرار میدهد، این افراد میتوانند تصمیمات بهتر و سریعتری را در این بازار داغ بگیرند. با اطلاعات مفیدی که سیستم مدیریت اطلاعات ارائه میدهد، مدیران و کادر اجرایی میتوانند تصمیمات خوبی بگیرند و استراتژی مناسبی اجرا کنند. گزارشهایی که با استفاده از سیستم مدیریت اطلاعات به دست میآیند فقط در یک بُعد استفاده نمیشود، بلکه میتوان آنها را در قالبهای مختلف اجرا کرد و در چندین موضوع، نتایج نهایی این گزارشها را مورد استفاده قرار داد. همچنین میتوان طیف وسیعی از سوالات مختلف را، با توجه به گزارشهای بهدستآمده، پاسخ داد. فناوری اطلاعات نرمافزارها و سختافزارهایی نسبتا پیشرفته را برای تبدیل داده خام به اطلاعات سودمند و در عین حال، با صرف زمانی کوتاه و به بهترین شکل ممکن ارائه کرده است.
هدف اصلی از مدیریت اطلاعات، تامین تقاضا، اطلاعات و توزیع ارزش در کسبوکار است. این تقاضا به صورت الزامات اطلاعاتی در کاربردها مطرح میشود و دسترسی به اطلاعات و خدمات مربوط به توزیع آن است. توزیع ارزش از روشهایی مانند قادر ساختن کسبوکار برای گرفتن تصمیمات درست، بهبود اثربخشی فرایندها و نتایج آن، ارائه اطلاعات بهموقع و مربوط به عملکرد، تقویت حافظهسازی، بهبود بهرهوری و اثربخشی مدیران و کارکنان صورت میپذیرد
سیستم مدیریت اطلاعات پاسخگوی هر نیاز و خواستهای است. با سیستم مدیریت اطلاعات، به اطلاعات مربوط به پروژههای گذشته و کنونی، عملکردهای داخلی و هوش بیرونی دسترسی خواهید داشت. سیستم مدیریت اطلاعات از طراحی، کنترل و عملکردهای امور و فرایندها پشتیبانی میکند. با سیستم مدیریت اطلاعات، در یک بازه زمانی مشخص، میتوان به اطلاعات یکدستشده دسترسی داشت و بر اساس آنها، تصمیمات ضروری گرفت. سیستم مدیریت اطلاعات بر اساس سازماندهی اطلاعات شکل گرفته است. گزارشهای بهدستآمده از این اطلاعات را میتوان برای کل سازمان و مجموعه به اشتراک گذاشت تا افراد مربوطه بتوانند در هر لحظه تصمیمات مهم را بر اساس این گزارشها بگیرند. یکی از مزایای اصلی سیستم مدیریت اطلاعات، اشتراکگذاری اطلاعات درست و دقیق و در دسترس مدیران کسبوکار در هر جایی است که نیاز باشد. فناوری اطلاعات و سیستم مدیریت اطلاعات منابع اطلاعاتی رقابتی در کسبوکارند. برخی ممکن است سیستم مدیریت اطلاعات را سیستم تصمیمگیری در نظر بگیرند. سیستم مدیریت اطلاعات گاهی با انقلابی تعریف میشود که در فناوری اطلاعات، نرمافزار و سختافزار ایجاد کرده است. امروزه اشتراکگذاری اطلاعات و گزارشها با مدیرانی که شاید در گوشه دیگری از جهان قرار گرفته باشند، با اتصال به اینترنت پرسرعت و وبسایتها، ممکن شده است. سازمانها، با مدیریت پایگاه داده، اطلاعات مشتریان و کاربران را برای تصمیمگیری و یا طرحریزیِ برنامهای در اختیار مدیران قرار میدهند. در دنیای امروز، داشتن اطلاعات، قدرت محسوب میشود و با استفاده از آن میتوان همچنان در صحنه رقابت باقی ماند.
مزایای سیستم مدیریت اطلاعات
سیستم مدیریت اطلاعات منبع رقابتی خوبی محسوب میشود، زیرا با آن میتوان سریعتر تصمیم گرفت و امور چرخهای را بهتر مدیریت کرد. این امر به رقابتی شدن وجهه سازمان در مقابل سایر سازمانهای مشابه میانجامد. هر سازمان برای رقابتی کردن وجهه خود باید بتواند تصمیماتی بگیرد که امور شرکت را بهترین شکل ممکن جلو ببرد. یک سازمان زمانی میتواند به چهرهای رقابتی در بازار تبدیل شود که قادر باشد با سرعت بیشتری تصمیم بگیرد و فرایندهای گردش کار مانعی برای تصمیمات آن به حساب نیایند. در کسبوکار که موقعیت و شرایط ثابت نیست و همیشه در حال تغییر است، مدیران یا باید به طور منظم تصمیم بگیرند یا خطر از دست دادن سهام خود در بازار را متحمل شوند. مدیران به ابزار و داده نیاز دارند تا بتوانند اطلاعات مورد نیازشان را به بهترین شکلِ ممکن تهیه کنند. سیستم مدیریت اطلاعات همانند کاتالیزور عمل میکند. با دادهها و اطلاعات، سرعت تصمیمگیری بالا میرود و گردش کار بر اساس این تصمیمات سریعتر انجام میشود.
اجرایی شدن سیستم مدیریت اطلاعات در یک سازمان مزیتهای قابل توجهی برای رقابتی شدن وجهه سازمان و تغییر استراتژی آن ایجاد میکند، زیرا اطلاعات مورد نیاز مدیران و کل سازمان به منظور گرفتن تصمیمات تهیه میشود. با این اطلاعات میتوان گزارشهایی را در قالبهای متفاوت بر اساس نیازهای مختلف تهیه کرد. مدیران، با بررسی دقیق اطلاعات و گزارشها از زوایای مختلف، میتوانند مشکلات را بیابیند و تصمیمات درستی بگیرند.
از ابتدای سال ۱۴۰۱ اولین اقدام عملیاتی با اجرای پروژه فرایندها و معماری سازمانی شروع شده است. پس از احصای فرایندسازی سازمان، میتوان از طریق سیستمهای اطلاعاتی معتبر برای راهاندازی سامانههای یکپارچه یا تجمیع برخی از آنها در یک سازوکار (پورتال سازمانی) درونسازمانی به جمعیت مدیریت اطلاعات در سطح سازمان تحقق بخشید
همچنین سیستم مدیریت اطلاعات، با افزایش ارتباطات در گردش کار، میتواند منجر به پر شدن فواصل خالی بین اطلاعات و عملکرد شود. سیستم مدیریت اطلاعات، با فراهم کردن اطلاعات کافی و مناسب در زمان درست، کجفهمیهای محتمل بر اثر ارتباطات فردی را از میان برداشته است.
مزیت اصلی سیستم مدیریت اطلاعات ارائه اطلاعات سودمند در زمان کوتاه است که بر اساس آن میتوان تصمیماتی درست گرفت. داشتن اطلاعات در زمانی که به آن نیاز است باعث میشود تا کار درست در زمانی درست صورت بگیرد؛ این نیز مزیتی مهم برای سیستم مدیریت اطلاعات به حساب میآید. اگر این اطلاعات در زمانِ نیاز به آنها در دسترس نباشند، منسوخ و به اطلاعاتی غیرسودمند تبدیل میشوند. اگر اطلاعات دیر به دست کارکنان برسد، باعث وارد آمدن خساراتی مثل از دست دادن مشتری و یا شریک کاری میشود. سرعت و رسیدن بهموقع اطلاعات، بسیار در کسبوکار حیاتی است.
اگر تصمیمات بر اساس واقعیات موجود گرفته شوند، شکلی بهتر و موثرتر در محیط رقابتمحور امروز خواهند داشت. مدیران باید تصمیمات خود را بر اساس واقعیتهای موجود بگیرند. اطلاعات در حجم کم اما ضروری میتواند سرنوشت کل سازمان را تغییر دهد. تصمیمات استراتژیک باید بر اساس واقعیات گرفته شوند. سیستم مدیریت اطلاعات به شکلی موثر این اطلاعات را تهیه میکند. کادر اجرایی باید تصمیماتی مهم بگیرد، اما آنها با داشتن این حجم از اطلاعات، توانایی گرفتن تصمیمات را نخواهند داشت. آنها باید با داشتن گزارشهایی تصمیمگیری کنند که بر اساس اطلاعات به دست آمدهاند. در اینجا سیستم مدیریت اطلاعات به کمک مدیران و کادر اجرایی میآید و آنها بر اساس گزارشهای بهدستآمده از دادههای واقعی، تصمیمگیری میکنند.
با سیستم مدیریت اطلاعات، فقط توانایی گرفتن تصمیمات بهتر نمیشود، بلکه عملکرد گردش کار نیز بهبود مییابد. تمامی امور فقط به دست کادر اجرایی انجام نمیشود. حتی مدیران و شرکای پشت صحنه نیز با اطلاعات و گزارشهای مورد نیازشان میتوانند تصمیمات درست بگیرند و اقدامات لازم را انجام دهند. سیستم مدیریت اطلاعات، با آسان ساختن و سرعت بخشیدن به گردش کار و تضمین امنیت اطلاعات در به اشتراک گذاشتن آنها در ردههای مختلف مدیریت، به تصمیمگیری کمک میکند.
با استفاده از سیستم مدیریت اطلاعات، میتوان آینده کسبوکار و سازمان را پیشبینی کرد. مدیران، با گزارشهایی که بر اساس واقعیات موجود به طور منظم تهیه میشوند، میتوانند شرایط آینده را پیشبینی کنند. بر اساس پیشبینیها، مدیر میتواند سازمان را به سوی درآمدهای دلخواه هدایت کند.
مزیتهای بسیاری را میتوان برای سیستم مدیریت اطلاعات برشمرد. دستیابی به مزیتها ممکن است در بلندمدت یا کوتاهمدت صورت بگیرد. نکته قابل توجه آن است که سیستم مدیریت اطلاعات، مدیریت کسبوکار را با طرحهای استراتژیک و تصمیمگیری بهتر، به شکلی موثرتر و کارآمدتر انجام میدهد.
مدیریت اطلاعات در شرکت چادرملو
در شرکت معدنی و صنعتی چادرملو، مدیریت اطلاعات از اولین سالهای تاسیس این شرکت بنا شده است. بخش مدیریت اطلاعات در هر یک از مجتمعهای معدنی و صنعتی، به عنوان واحدهایی مستقل، از ابتدای تاسیس کارخانجات و راهاندازی واحدهای صنعتی کار خود را شروع کردهاند و به طور منسجم اطلاعات را جمعآوری میکنند. مسئلهای که در این سازمان در مورد حسگری، جمعآوری، سازماندهی فرایند، برقراری ارتباطات در سازوکار و استفاده از اطلاعات وجود دارد پشتیبانی نکردن از زیرساخت سختافزاری در شبکه داخلی هر یک از مجتمعهاست. علاوه بر آن، سامانه یکپارچهای از یک مرکز داده و تجمیع دادهها از نواحی مختلف کارخانه وجود ندارد. در ضمن، پلتفرم یکپارچهای از تضمین، کیفیت و ارزیابی اطلاعات برای استفاده از اطلاعات دیده نشده است. گردش دادهها و همچنین فرایندهای اطلاعات و دادهها و فرایندهایی مدون در تمام اجزای سازمان وجود ندارد.
از این رو، از ابتدای سال ۱۴۰۱ اولین اقدام عملیاتی با اجرای پروژه فرایندها و معماری سازمانی شروع شده است. پس از احصای فرایندسازی سازمان، میتوان از طریق سیستمهای اطلاعاتی معتبر برای راهاندازی سامانههای یکپارچه یا تجمیع برخی از آنها در یک سازوکار (پورتال سازمانی) درونسازمانی به جمعیت مدیریت اطلاعات در سطح سازمان تحقق بخشید.
علاوه بر این اقدام که یک دستاورد بزرگ برای شرکت معدنی و صنعتی چادرملو محسوب میشود، این شرکت برای تجمیع دادهها و اطلاعات پراکنده در قالب کامپیوترهای فردی، فرمهای کاغذی و اکسل، سامانه گزارشگیری برخط جامعی را در دستور کار قرار داده است. همچنین به منظور اصلاح و بهبود زیرساختها، طرح جامع راهاندازی اینترنت داخلی بر بستر فیبر نوری در سازمان بین نقاط نامتمرکز و توزیعشده از نظر جغرافیایی (منبع معدنی، منبع صنعتی واقع در یزد و دفترهای ستادیِ واقع در تهران) در دستور کار قرار دارد.
در واقع اجرای سامانه جامع مدیریتی اطلاعات برخط، که از مجتمع معدنی آغاز شده است و در فاز بعدی در مجتمع صنعتی اجرا خواهد شد، زمینه لازم برای تامین تقاضا، اطلاعات و توزیع ارزش کسبوکار در شرکت را فراهم میآورد و سبب میشود که کسبوکار شرکت برای اخذ تصمیمات درست موثر واقع شود. اجرایی شدن این سامانه زمینه بهبود اثربخشی فرایندها و نتایج آنها را ایجاد میکند و باعث تقویت حافظهسازی در سطح سازمان و در نهایت، بهبود بهرهوری و اثربخشی مدیران و کارکنان میشود. از طرف دیگر، این سیستم کیفیت، هزینه، دسترسی، امنیت و پایداری اطلاعات را فراهم میکند. همچنین منافعی همچون به اشتراک گذاشتن اطلاعات، تعاریف و قابلیت مدلسازی را فراهم میکند.

مطالب مرتبط

- تحلیل
- سنگآهن, معدن
در زنجیره فولاد کشور، چالشهای متعددی نظیر ناترازی انرژی، ضعف در توسعه زیرساختهای حملونقل و تامین پایدار مواد اولیه منجر به کاهش بهرهوری و افزایش آسیبها و عدمالنفع مالی و فنی شده است که تاثیرات منفی آن را میتوان در کاهش تولید محصولات زنجیره مشاهده کرد. شرکت صنعتی و معدنی اپال پارسیان سنگان نیز در سال ۱۴۰۳ با حدود ۱۶۰۰ ساعت توقف تولید در واحد گندلهسازی و ۳۰۰ ساعت توقف در واحد تولید کنسانتره به دلیل ناترازی انرژی روبهرو بوده و این عدم استفاده از ظرفیت تولید، موجب از دست رفتن ارزش افزوده قابل توجهی شده است. این شرکت به منظور مدیریت مصرف انرژی و آب و توسعه زیرساختها در پروژههای زیربنایی مختلفی سرمایهگذاری کرده است تا بتواند با بهینهسازی مصرف منابع، عملکرد خود را بهبود ببخشد.
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
- تحلیل
- آسیا و اقیانوسیه, آمریکای شمالی و جنوبی, اتحادیه اروپا, زیرساخت
با گسترش بیسابقه فناوریهای هوشمند و حرکت به سوی دنیایی که در آن هوش مصنوعی نهتنها به رکن اساسی زیرساختهای مدرن بدل شده، بلکه در پیکره توسعه اقتصادی و تحول دیجیتال نیز رخنه کرده است، ضرورت تحلیل فرصتها و چالشهای این عرصه به شکلی بیچونوچرا برجسته میشود، چراکه همزمان با پیشرفتهای حیرتانگیز در بهرهوری سیستمها، ایجاد شبکههای هوشمند و یکپارچه، چالشهای نوینی همچون مدیریت دادههای کلان، ارتقای ایمنی سایبری در برابر تهدیدات پیچیده و مهار پیچیدگیهای فنی، معضلاتی گریزناپذیر را برای سرمایهگذاران و سیاستگذاران به بار آوردهاند. در سوی دیگر این معادله، رشد چشمگیر و پرشتاب بازار زیرساختهای هوش مصنوعی نمایان است که در سال ۲۰۲۳ به ارزش خیرهکننده ۳۸ میلیارد دلار رسید؛ پدیدهای که حکایت از عزم راسخ و تلاش بیوقفه دولتها، شرکتها و ارائهدهندگان خدمات ابری در جهت توسعه و بهرهبرداری از ظرفیتهای نوظهور دیجیتال دارد. این ظرفیتها در پرتو مشارکتهای استراتژیک و بهرهگیری از زیرساختهای پیشرفته، نهتنها به ارتقای رقابتپذیری در عرصه جهانی انجامیده است، بلکه چشماندازی روشن از آیندهای هوشمند، پیچیده و پرچالش را ترسیم کرده است که با مدیریت هوشمندانه و اتخاذ راهبردهای نوآورانه، میتواند به نقطه عطفی در تحول زیرساختهای مدرن بدل شود.
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
- تحلیل
- صنایع الکترونیکی, صنایع خودروسازی, صنعت
در عصری که مرز میان فناوری و صنایع سنتی با سرعتی بیسابقه در حال محو شدن است، هوش مصنوعی نه در حاشیه، بلکه در بطن ساختار تولید، تصمیمگیری و نوآوری جای خوش کرده است؛ چنانکه در پیشرفتهای بینظیر در طراحی تراشههای نانومتری، شبیهسازی هوشمند فرمولاسیونهای دارویی جدید، سیستمهای پیشرفته در بهینهسازی تولیدات غذایی و پوشاک و خودروهای خودران که آینده حملونقل را متحول میسازند، رد پای الگوریتمهایی دیده میشود که نه فقط سرعت و دقت، بلکه قوه تخیل و قابلیت تطبیق را نیز به فرایندهای صنعتی تزریق کردهاند. بررسی چگونگی رسوخ هوش مصنوعی به تاروپود صنایع گوناگون، منظری جامع از اثر آن را در تحولات صنایعی چون خودروسازی، هوافضا، لوازم خانگی، صنایع دارویی و غذایی ترسیم میکند تا نشان دهد چگونه این فناوری با چهرههایی متفاوت و عملکردهایی بیشمار، در حال بازتعریف آینده تولید، مصرف و صنعت است.
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
- تحلیل
- آسیا و اقیانوسیه, آمریکای شمالی و جنوبی, اتحادیه اروپا
هوش مصنوعی همچون انقلابی فناورانه به گونهای بیسابقه الگوهای جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی و سرمایهگذاری خطرپذیر را دستخوش دگرگونی کرده و با شکستن ساختارهای پیشین و ایجاد قطبهای نوظهور فناوری به ویژه در سیلیکونولی، پکن و پاریس، مسیر سرمایههای کلان را به سوی خود معطوف ساخته است. این روند، نهتنها قطبهای دیرینهای را با چالشی دشوار در جذب سرمایه مواجه کرده، بلکه با ایجاد همگرایی میان قدرتهای فناوری، سیستمهای نوآوری را به شیوهای نوین سازماندهی کرده است؛ جریانی که ضمن تسریع در رشد درآمدی استارتآپهای هوش مصنوعی و تمرکز سرمایهگذاریهای کلان در تعداد محدودی از شرکتها، به سبب رویکرد همسوی سرمایهگذاران و ورود شرکتهای بزرگ فناوری به این عرصه با چالشهای پایداری بلندمدت، مسائل اخلاقی، مصرف انرژی و ضرورت یافتن جایگاههای خاص در رقابت با بازیگران بزرگ نیز دستوپنجه نرم میکند. با این همه، مهاجرت بنیانگذاران استارتآپها به کانونهای اصلی سرمایهگذاری و تداوم رقابت میان شرکتهای پیشرو، همچنان بر پیچیدگیهای این مسیر افزوده و دولتها را به بازاندیشی در سیاستهای خود برای بهرهبرداری از فرصتهای سرمایهگذاری در حوزه هوش مصنوعی وا داشته است.
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴