مشاهده بیشتر
بخش معدن و صنایع معدنی از این پتانسیل برخوردار است که به پیشران اقتصاد هر کشور معدنخیز تبدیل شود. با توجه به چشمانداز رشد تقاضای فلزاتی از جمله طلا، آلومینیوم، کروم و منگنز، رشد سرمایهگذاریها در استخراج و بهرهبرداری از این منابع طبیعی میتواند چشمانداز روشنی را برای رشد اقتصادی و رهایی کشور از وابستگی به صادرات نفت به تصویر بکشد؛ مسئلهای که امروز با چالشهای بسیاری مواجه است و ضرورت دارد که سیاستگذاری مناسبتری در این عرصه صورت پذیرد.
بخش ساختمان در چند دهه گذشته یکی از منابع مهم انتشار کربن در جهان بوده است و این امر، با توجه به روند رشد جمعیت و تقاضا برای احداث ساختمان، اهمیت استفاده از منابع انرژی پاک را در مسیر کاهش آلایندگیها و تحقق اهداف جهانی کربن صفر پررنگ میسازد. همین مسئله موجب شده است گرایش فزایندهای به سمت استفاده از فناوریهای هیدروژنی در بخش ساختمان شکل بگیرد. مقیاسپذیری و تطبیقپذیری هیدروژن آن را به گزینهای جذاب برای تامین انرژی پاک و سیستمهای گرمایشی تبدیل میکند و انتظار میرود با ادامه توسعه زیرساختها و کاهش هزینهها، چشمانداز مصرف هیدروژن در صنعت ساختمان امیدوارکنندهتر از قبل به نظر برسد و به عنوان جایگزینی پایدار و کارآمد برای سوختهای فسیلی سنتی ظاهر شود. پیشبینیها نیز حاکی از آن هستند که تقاضا برای هیدروژن در این بخش از مرز ۲۷ میلیون تن در سال ۲۰۷۰ عبور خواهد کرد.
بخش عمدهای از محصولات ساختهشده فلزی غیرآهنی به روش ریختهگری تولید میشوند. از مزایای قطعات ساختهشده به روش ریختهگری میتوان به قابلیت عملیات حرارتی، قابلیت ماشینکاری و جوشپذیری خوب با استحکام بالا اشاره کرد. قطعات ریختهگریشده حلقههای نهایی زنجیره ارزش تولید محصولات فلزی هستند. از آنجا که بسیاری از ابزارآلات و تجهیزات مورد استفاده در بخشهای مختلف صنعت به این روش تولید میشوند، با سرمایهگذاری در حوزه توسعه ظرفیتهای ریختهگری فلزات غیرآهنی، میتوان نیاز صنایع داخلی به این قطعات را حد امکان تامین کرد که این مسئله کشور را از واردات این قطعات بینیاز میسازد و از خروج ارز از کشور جلوگیری میکند.
جهان در مسیر رشد اقتصادی و تامین کالاها و زیرساختهای مورد نیاز بشر به شدت به تامین مواد اولیه وابسته است. نیازی که با توجه به روند فزاینده جمعیت و تقاضا و تغییر الگوهای مصرف در سالهای آینده، بیشتر نیز خواهد شد. استرالیا، شیلی، چین، کانادا، ایالات متحده آمریکا و برزیل از جمله قدرتهای معدنی جهان به حساب میآیند که بخش مهمی از مواد معدنی مورد نیاز جهان را تامین میکنند. با این حال، در برخی از کشورهای یادشده از جمله استرالیا، در سالهای اخیر سرمایهگذاری در عرصه توسعه فعالیتهای معدنکاری به صورت چشمگیری کاهش یافته؛ موضوعی که نگرانیهایی را در خصوص تحقق برخی از چشماندازها نظیر اقتصاد سبز و توسعه پایدار برانگیخته است.
از مس به عنوان فلز آینده یاد میشود. کاربردهای گسترده این فلز در صنایع الکتریکی، الکترونیکی و هایتک موجب میشود که هر میزان دنیا به سمت توسعه تکنولوژیهای نوین حرکت کند، مصرف مس نیز افزایش یابد. با توجه به این امر، توجه به اکتشاف و بهرهبرداری از ذخایر مس معدنی بسیار اهمیت دارد. ایران از لحاظ زمینشناسی روی کمربند مس قرار گرفته و این امر فرصت بینظیری را برای سرمایهگذاری و بهرهبرداری از ذخایر این فلز ارزشمند پدید آورده است؛ مسئلهای که تحقق آن چشمانداز روشنی را برای رشد اقتصادی کشور ایجاد میکند.
نخستین گام برای توسعه صنعتی و رشد صادرات غیرنفتی، برنامهریزی و شناسایی امکانات و منابع بالقوه است تا به این ترتیب بتوان هم زمینه مناسبی را برای اشتغالزایی ایجاد کرد و هم با تامین نیاز داخلی و تکمیل زنجیرههای ارزش، درآمدهای ارزی کشور را بهبود بخشید. ایران کشوری غنی از معادن مختلف غیرفلزی از جمله سیلیس، خاک نسوز و آهک محسوب میشود. از این رو، نمیتوان نقش توسعه صنعت تولید محصولات معدنی غیرفلزی را، که عنصر اصلی توسعه زیرساختها و نواحی شهری محسوب میشود، در اقتصاد کشور نادیده گرفت. رشد تولیدات معدنی غیرفلزی، علاوه بر ایجاد اشتغال پایدار، سبب استفاده بهینه از معادن کانسارهای غیرفلزی و تامین نیاز داخلی صنایع مختلف کشور از جمله بخش ساختوساز میشود.
دو فلز سرب و روی از پرکاربردترین و باارزشترین فلزات غیرآهنی شمرده میشوند و در زمره منابع معدنی اثرگذار بر اقتصاد جهانی هستند. با توجه به ذخایر بالقوه معدنی سرب و روی ایران و همچنین پیشبینی افزایش تقاضای جهانی این دو فلز ارزشمند به سبب کاربردهای وسیع، بررسی فرصتها و ابعاد مختلف حرکت به سوی بهرهبرداری از ظرفیتها بیش از پیش نمایان میشود. در چنین شرایطی، با پیادهسازی یک استراتژی مناسب به منظور استفاده از این فرصتها، میتوان با ایجاد ارزش افزوده به رشد اقتصاد کشور و افزایش تولید ناخالص داخلی کمک قابلتوجهی کرد.
طی سالهای متمادی پیشرفتهای تکنولوژیکی، امکان بهکارگیری و ادغام پیلهای سوختی هیدروژنی در اشکال مختلف حملونقل از جمله وسایل نقلیه جادهای (خودروها، اتوبوسها و کامیونها) کشتیها، هواپیماها، قطارها و ... تقاضای روزافزونی را برای هیدروژن فراهم آورد و حضور مستمر آن مسیر جدیدی را برای کربنزدایی به روی جهان باز کرد. اگرچه چالشهای مختلفی از جمله زیرساختهای ضعیف فناوری بر سرعت و میزان نفوذ هیدروژن در بخش حملونقل تاثیر میگذارد، اما چشمانداز مصرف آن امیدوارکننده به نظر میرسد، برهمین اساس سناریوی انتشار صفر خالص (NZE) نیز پیشبینی میکند که تقاضا برای هیدروژن در بخش حملونقل از مرز ۲۰۰ میلیون تن در سال ۲۰۵۰ عبور کند.
هیدروژن از روزهای اولیه معرفی خود توسط هنری کاوندیش در سال ۱۷۷۶ تا استفاده از آن به عنوان سوخت وسایل نقلیه و سیستمهای گرمایشی، از دامنه گستردهای از کاربردها در جوامع بشری برخوردار بوده است. با این حال مزایای هیدروژن فراتر از موارد یادشده به نظر میرسد، به طوری که امروز به عنوان یک بازیگر کلیدی در مسیر حرکت جهان به سمت انرژی پاک و کمکربن ظاهر شده است و میتوان آن را مکملی برای انرژیهای سبز برشمرد که نقش قابل توجهی در محدودکردن گرمایش کرهزمین به ۱.۵ درجه سانتیگراد ایفا میکند. پیشبینیهای مککنزی نیز حاکی از آن هستند که بیش از ۲۰ درصد از کاهش انتشار کربن تا سال ۲۰۵۰ ناشی از گسترش استفاده از فناوریهای هیدروژنی خواهد بود.
سنگآهن نخستین حلقه زنجیره تولید فولاد است. در سالهای اخیر، توسعه ظرفیتهای صنعت فولاد یکی از گفتمانهای مهم و اساسی اقتصاد کشور بوده است، اما به نظر میرسد که سرمایهگذاری در عرصه معادن سنگآهن آنچنانکه باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته است. چالشهای فعلی فولادسازان در زمینه تامین مواد اولیه نیز از همین موضوع حکایت دارد. روشن است که تحقق چشماندازهای صنعت فولاد بدون توسعه و رشد معادن سنگآهن کشور ممکن نخواهد بود که لازمه این امر سیاستگذاریهای مناسب در این بخش و اصلاح دستورالعملهای دولتی است.
گذار به اقتصاد هیدروژنی که تغییر بزرگی از سوختهای فسیلی به هیدروژن سبز به عنوان منبعی برای تامین انرژی پاک به شمار میآید، به سرمایهگذاری قابل توجهی در زیرساختهای تولید، ذخیره و توزیع هیدروژن نیاز دارد. از این رو کشورها با اتخاذ سیاستها، استراتژیها و مشوقهای حمایتی برای ترویج فناوریهای هیدروژنی قدم برداشتهاند. این در حالی است که کشورها در مسیر انتقال به اقتصاد هیدروژنی با چالشهایی از جمله هزینههای بالای تولید و زیرساختهای محدود برای ذخیرهسازی مواجه هستند. از این رو تحقق پتانسیل کامل اقتصاد هیدروژنی و غلبه بر این چالشها مستلزم کاهش هزینههای برق تجدیدپذیر و افزایش تقاضا برای انرژیهای پاک است.
امروزه اغلب کشورهای جهان برای کاهش انتشار کربن و انتقال به منابع انرژی پاکتر قدم برمیدارند. هیدروژن سبز که مبتنی بر منابع انرژی تجدیدپذیر است به عنوان حامل انرژی پایدار در نظر گرفته میشود که پتانسیل و تطبیقپذیری قابل توجهی در کربنزدایی از خود ارائه میدهد و به عنوان جایگزنی بالقوه برای روشهای سنتی تولید برق معرفی میشود. اگرچه در حال حاضر سهم قابل قابل توجهی از ترکیب برق جهانی به آن اختصاص ندارد اما انتظار میرود نقش مهمی در شکلدهی آینده نیروگاههای برق ایفا کند. پیشبینیها نیز حاکی از آن هستند که با افزایش سرمایهگذاری در توسعه زیرساختهای هیدروژنی و تقاضای فزاینده برای هیدروژن سبز، بیش از یکچهارم از برق تجدیدپذیر جهانی تا سال ۲۰۵۰ از این طریق تولید شود.