مشاهده بیشتر
طی چند دهه گذشته اقتصادهای نوظهور نقشی محوری در اقتصاد جهانی ایفا کردهاند و به عنوان موتور توسعه تکنولوژی و نوآوری، رشد قابل توجهی را برای اقتصاد به ارمغان آوردهاند. پیشبینیها نیز از این موضوع حکایت دارند که بازارهای نوظهور به عنوان بازیگران کلیدی، صحنه اقتصاد جهانی را در آینده هدایت خواهند کرد. به طور مثال، برخی اقتصادهای نوظهور از جمله هندوستان با نرخ رشد متوسط ۵.۹ درصدی به سومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل خواهند شد و برخی اقتصادهای نوظهور دیگر از جمله ویتنام، فیلیپین و ... رشد اقتصادی قابل توجهی را تجربه خواهند کرد. البته اوضاع در کشورهای توسعهیافته کنونی کمی متفاوت است و به نظر میرسد کشورهایی مانند ژاپن، آلمان، فرانسه و ... رشد اقتصادی کندی را پیش روی خود داشته باشند.
گذار از اقتصادهای مبتنی بر کشاورزی به اقتصادهای صنعتی در کشورهای نوظهور، هرچند با تاخیر اما با شتاب بیشتری در مقایسه با اقتصادهای توسعهیافته در مسیر تحقق است. در واقع از آنجایی که اغلب کشورهای توسعهیافته، متنوعسازی ساختار اقتصادی و فعالیتهای خدماتی را در دستور کار خود قرار دادهاند و در حال برونسپاری فعالیتهای تولیدی خود هستند، برخی اقتصادهای نوظهور از جمله چین در کمتر از چند دهه به کارخانه تولید جهان تبدیل شدهاند که همچنان نقش شایان توجهی در زنجیره تامین جهانی ایفا میکنند. بخش عمده فعالیتهای اقتصادی کشورهای توسعهیافته به بخش خدمات تعلق دارد، اما این روند در بازارهای نوظهور بسیار متفاوت است و فعالیتهای تولیدی و خدماتی در این کشورها تقریبا سهمی یکسان از اقتصاد آنها را به خود اختصاص میدهند.
رشد جمعیت و توسعه صنعتیشدن، طی دهههای گذشته موجب رشد تقاضای برق در ایران شده است. گسترش کاربردهای برق در بخشهای مختلف فرایندهای صنعتی و کشاورزی، بهرهوری تولید را تا سطوح قابل توجهی افزایش داده، توسعه و کاربرد فناوریهای پیشرفته را تسهیل کرده و در حوزه خانگی و عمومی نیز، با فراهم آوردن برق مطمئن برای جمعیت، زندگی روزمره را متحول ساخته است. البته با توجه به این که اقتصاد ایران در مسیر برقیشدن با چالشهایی از جمله ناترازی تولید و مصرف مواجه است، بنابراین باید از طریق سرمایهگذاری در توسعه و نوسازی زیرساختهای شبکه برق و توسعه ظرفیت نیروگاههای برق تجدیدپذیر تقاضای فزاینده برق کشور را برآورده کرد. براساس گزارشهای مرکز آمار ایران در سال ۱۴۰۱ تقریبا ۳۱۶.۵ تراوات ساعت برق در ایران مصرف شده که بخشهای صنعتی، خانگی، کشاورزی و عمومی به ترتیب بیشترین مصرفکنندگان برق در کشور بودهاند.
جهان امروز سریعتر و گستردهتر از هر زمان دیگری به سمت برقیشدن حرکت میکند. در حال حاضر به طور متوسط حدود ۲۰ درصد از انرژی جهان به شکل برق تامین میشود و پیشبینیها حاکی از آن هستند که این عدد تا سال ۲۰۵۰ از مرز ۵۰ درصد نیز عبور کند. در سمت مقابل به نظر میرسد روند تحولات حوزه انرژی در مورد ایران سمتوسوی دیگری داشته است. امروز در حالی حدود ۷۰ درصد از انرژی اولیه کشور توسط گاز طبیعی تامین میشود که بخش عمده مصرف این حامل انرژی به کاربردهای سوختی و گرمایشی با بهرهوری و راندمان بسیار پایین تعلق دارد و سهم برق از کل مصرف انرژی کشور حدود ۱۰ درصد است. تصویر کلید و پریز روی جلد، سمبلی از شرایط زیرساختهای برق کشور است که هم از لحاظ میزان توسعهیافتگی و هم راندمان و عملکرد، فاصله قابل ملاحظهای با سطوح مطلوب دارند، موضوعی که موجب شده است ذخایر گاز طبیعی که حکم ثروت ملی بیبدیل کشور را دارند و به بیانی «هستونیست» و بنیان توسعه صنعتی ایران محسوب میشوند با پایینترین سطح بهرهوری به مصرف برسند و بخش عمدهای از مزیتهای ارزشمند کشور عملا هدر برود.
صنعت برق یکی از زیرساختهای حیاتی در توسعه اقتصادی، اجتماعی و صنعتی کشورها به شمار میآید و در شرایطی که جهان به سمت برقی شدن و استفاده گسترده از برق در حوزههای مختلف حرکت میکند، این صنعت از اهمیت دوچندانی برخوردار شده است. صنعت برق یکی از با قدمتترین صنایع در ایران به شمار میآید که در سالهای گذشته عمدتا بر پایه منابع سوخت فسیلی توسعه یافته و نقشی کلیدی در توسعه صنعتی کشور ایفا کرده است. در حالی که امروز ظرفیت نیروگاهی کشور از مرز ۹۴ هزار مگاوات عبور کرده و یکی از بزرگترین شبکههای برق در خاورمیانه به شمار میآید، صنعت برق با چالشهای گلوگاهی بسیاری مواجه شده است، به طوری که در گذار به برقی شدن، این صنعت پاسخگوی نیاز کشور نیست. وابستگی شدید به سوختهای فسیلی، نبود سرمایهگذاری کافی در استخراج گاز طبیعی، راندمان پایین نیروگاهها، ناترازی تولید و مصرف برق و فرسودگی شبکه توزیع و انتقال در کنار سیاستگذاریهای نامناسب جذب سرمایه برای توسعه، برخی از چالشهای صنعت برق محسوب میشوند. به نظر میرسد که تمرکز بر مرتفع کردن این چالشها فرایندی پیچیده و زمانبر و نیازمند سرمایهگذاری هدفمندتری است که این موضوع حرکت در مسیر همگام شدن با تحولات جهانی را دشوار میکند.
همزمان با آغاز و تشدید روند برقیشدن در جهان، موضوع راندمان نیروگاهها، توسعه تکنولوژیکی آنها و نیز کاهش هزینههای سرمایهگذاری به یکی از موضوعات مهم و مورد بحث تبدیل شد. بررسیها نشان میدهد توسعه تکنولوژیها در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر از جمله خورشیدی و بادی، علاوه بر افزایش راندمان این نیروگاهها، از هزینه بهرهبرداری از آنها نیز کاسته و این مسئله به تازگی انگیزه سرمایهگذاران بخش انرژی را در حوزه تجدیدپذیر تقویت کرده است. بر همین مبنا، پیشبینیها حاکی از افزایش میزان سرمایهگذاری در توسعه انرژیهای تجدیدپذیر هستند و بالعکس، برای نیروگاههای فسیلی روندی مبنی بر کاهش سرمایهگذاری دیده میشود.
فولاد جزء لاینفک فرایند برقیشدن جهان است که به طور تاریخی در توسعه و ساخت زیرساختهای الکتریکی از تولید گرفته تا انتقال و توزیع مورد استفاده قرار گرفته است. به نظر میرسد گسترش بیشتر برقیشدن با تقاضای توسعه زیرساختهای برق قابل اطمینان و پایدار و نیز گسترش ظرفیت نیروگاههای انرژی تجدیدپذیر از جمله انرژی بادی و خورشیدی همراه باشد. با توجه به این که این نیروگاهها به تاسیسات فولادی برای توربینهای بادی و نصب پنلهای خورشیدی نیاز دارند، به نظر میرسد تقاضا برای فولاد در این بخش روندی رو به رشد را سپری کند. به طور مشابه در بخش خودرو، تغییر به سمت خودروهای الکتریکی، مصرف قابل توجهی از فولاد را به دنبال داشته است. همانطور که کشورهای بیشتری در جهان در مسیر برقیشدن قرار میگیرند، مقادیر بیشتری فولاد در صنعت خودروسازی به مصرف برسد.
آلومینیوم به عنوان عنصری نسبتا سبک و با رسانایی بالا از مدتها قبل در توسعه شبکههای برق جهان ایفای نقش کرده است. با این حال تسریع روند برقیشدن جهان به ویژه در چند دهه گذشته تقاضا برای این فلز نقرهای را بیش از پیش افزایش داده است. به طور مثال، مقادیر آلومینیوم مورد نیاز در توسعه شبکههای انتقال برق جهان در یک دهه گذشته به طور متوسط ۱۱ میلیون تن تخمین زده شده است و به نظر میرسد ادامه روند برقیشدن تقاضای این فلز را بیش از ۲ برابر تا سال ۲۰۵۰ افزایش دهد. البته از آنجایی که برقیشدن صنعت خودرو نیز بخش قابل توجهی از تقاضای آلومینیوم را به خود اختصاص میدهد، به نظر میرسد با ورود بیشتر خودروهای الکتریکی به ناوگان خودرو تقریبا ۱۰ میلیون تن آلومینیوم توسط این صنعت در سال ۲۰۳۰ به مصرف برسد.
اهمیت مس به عنوان یک عنصر اساسی در روند برقیشدن جهان بر کسی پوشیده نیست. در حالی که پیشرفتهای تکنولوژیکی و توسعه شبکههای برق در جهان بخش قابل توجهی از تقاضای جهانی مس را به خود اختصاص میدهد، ضرورت مصرف مس را به عنوان یکی از اجزای جداییناپذیر سیستمهای الکتریکی در جهان با توسعه بیشتر روند برقیسازی به ویژه از طریق گسترش شبکههای برق (انتقال، توزیع و ترانسفورماتورها) و توسعه گستردهتر صنعت خودروهای الکتریکی تقاضای این فلز را بیش از پیش افزایش داده است. اگرچه به نظر میرسد مقادیر فعلی مس جهان برای پاسخگویی به روند برقیشدن جهان کافی باشد، اما با توجه به محدودیت ذخایر معدنی و افزایش قیمتها در بازارهای جهانی، به نظر میرسد عرضه مس در آینده با چالش مواجه باشد.
«انرژی» موضوعی است که در دنیای امروز به یکی از مفاهیم استراتژیک و تعیینکننده در فضای تعاملات اقتصادی، تجاری و حتی سیاسی جهان تبدیل شده است. الکتریسیته به عنوان یکی از حاملهای انرژی، نقشی محوری در توسعه زیرساخت شهری و صنعتی داشته و از آنجا که بخش غالب تولید برق جهان به سوختهای فسیلی متکی است، تولید آن مهمترین عامل انتشار گازهای گلخانهای تلقی میشود. از این رو سرمایهگذاری در حوزه زیرساختهای نیروگاههای تجدیدپذیر از جمله خورشیدی، بادی و برقآبی راه حلی برای جلوگیری از ادامه این روند خواهد بود. مطالعات نشان میدهند که در دهه گذشته توجه مضاعفی به توسعه ظرفیت نیروگاههای تجدیدپذیر در جهان صورت گرفته است که نتیجه این مسئله کاهش میزان انتشار کربن به ازای تولید هر کیلوواتساعت برق بوده است، روندی که انتظار میرود در سالهای آینده نیز تداوم یابد.
نگاه جدید دنیای امروز به مقوله انرژی و پررنگتر شدن نقش برق به عنوان محور تولید، صنعت و خدمات، نگاه کشورها را به سمت استفاده از پتانسیلهای ذاتی خود برای توسعه صنعت برق با توجه به الزام به کاهش انتشار کربن جلب کرده است. در دهههای اخیر تولید برق جهان عمدتا با تکیه بر استفاده از منابع انرژی فسیلی صورت گرفته است، اما در عصر حاضر موضوعاتی مانند الزام به کاهش انتشار گازهای گلخانهای، محدودیت منابع سوختهای فسیلی و توسعه فناوریهای زنجیره انرژی، موجب شده است تا کشورهای مختلف براساس مزیتهای خود، به ایجاد تحول در سبد برق و توسعه نیروگاههای برق تجدیدپذیر بپردازند.
بهرهوری و کارایی الکتریسیته به عنوان یک حامل انرژی، در مقایسه با سوختهای فسیلی موجب شده است که روند جهانی سریعی در خصوص گسترش کاربردهای آن در بخش صنعت و ساختمان شکل بگیرد و امروز، تغییر فرایندهای صنعتی و تجهیزات ساختمانی با هدف کاهش اتکا به سوختهای فسیلی و در مقابل استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر، یکی از راهبردهای کلیدی جهان در مسیر کاهش انتشار دیاکسید کربن و پایداری زیستمحیطی تلقی میشود. براساس گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی (IEA) و مطابق با سناریوی انتشار صفر خالص (NZE)، به نظر میرسد سهم برق از کل مصرف انرژی نهایی در بخشهای صنعت و ساختمان از ۲۲.۴ و ۳۴.۳ درصد فعلی به ۲۲.۹ و ۴۷.۳ درصد در سال ۲۰۳۰ افزایش خواهد یافت.