مشاهده بیشتر
به لحاظ تاریخی، صنعت خودرو یکی از بزرگترین بازارهای مصرف انرژی در جهان به شمار میرود و با توجه به این که برای تامین انرژی مورد نیاز خود تا حد زیادی به سوختهای فسیلی متکی بوده است، عامل محرکی در تقاضای روبهرشد نفت تلقی میشود. با حرکت جهان به سمت منابع انرژی پایدار، وسایل نقلیه زمینی با چالشهایی در انتقال از سوختهای فسیلی به سمت سوختهای جایگزین مواجه هستند، بنابراین نفت همچنان بیش از ۹۰ درصد از سوخت مورد نیاز خودروها را تامین میکند، این در حالی است که وسایل نقلیه الکتریکی به عنوان محرک اصلی تقاضا برای الکتریسیته در آینده ظاهر شدهاند. در حالی که تقاضای الکتریسیته وسایل نقلیه عددی بالغ بر ۱۳۴ تراوات ساعت را در سال ۲۰۲۳ به ثبت رسانده، اما براساس سناریوی انتشار صفر انتظار میرود که از مرز ۱.۷ هزار تراوات ساعت نیز در سال ۲۰۳۰ فراتر رود.
رشد روزافزون وسایل نقلیه الکتریکی و ضرورت تحقق اهداف آبوهوایی جهان، تقاضا برای برخی مواد معدنی حیاتی از جمله لیتیوم، کبالت، نیکل و گرافیت را برانگیخته است، چرا که این مواد به عنوان اجزای حیاتی باتریهای لیتیوم یونی شناخته میشوند. ظهور و رشد تولید خودروهای الکتریکی رقابت برای تامین این مواد معدنی را تشدید کرده و منجر به فشار به زنجیره تامین جهانی و نوسانات قیمت شده است. البته باید توجه داشت که روند رشد استخراج و فراوری مواد معدنی حیاتی در جهان به تکامل خود ادامه میدهد تا همگام با بازار رو به رشد خودروهای الکتریکی حرکت کند. در حالی که تقاضای لیتیوم، کبالت و نیکل در خودروهای الکتریکی به ۷۷، ۵۹ و ۲۴۰ هزار تن میرسد. براساس سناریوی خوشبینانه آژانس بینالمللی انرژی (IEA) انتظار میرود که تقاضای جهانی برای این مواد به ترتیب اعداد ۱۸۷، ۱۸۰ و ۶۵۸ هزار تن را تا سال ۲۰۳۰ ثبت کند.
فلز مس، یکی از راهبردیترین مواد کاربردی در صنعت خودروسازی به حساب میآید. بهبود عملکرد و ظهور خودروهایی با امکانات و آپشنهای بیشتر (و به طور ویژه خودروهای برقی)، مهمترین روندهای حاکم بر صنعت خودروسازی جهان در سالهای اخیر بوده و در این میان، مس نقش بسیار مهمی را بر عهده داشته است، چرا که ساخت بسیاری از تجهیزاتی که در طول زمان به خودروها اضافه شده بر پایه گسترش مصرف مس صورت گرفته است. طبق آخرین گزارشهای ارائهشده، مصرف مس در صنعت خودروسازی حدود ۳ میلیون تن است و انتظار میرود که در طول یک دهه پیشرو تقریبا از ۶ میلیون تن در سال نیز گذر کند.
امروزه، آلومینیوم به فلزی پرکاربرد در صنایع مختلف تبدیل شده است که از جمله مهمترین آنها میتوان به صنعت خودروسازی اشاره کرد. این مسئله عمدتا بدان خاطر است که آلومینیوم ویژگیهای کمنظیری دارد که بسیاری از ضرورتها در خودروسازی را تامین میکند. طبق برآوردهای صورتگرفته، در سالهای اخیر سهم صنعت خودروسازی از بازار جهانی آلومینیوم به حدود ۱۸ درصد نیز رسیده است که البته انتظار میرود این رقم همگام با رشد مصرف آلومینیوم، افزایش یابد. بررسیها حکایت از آن دارد که شدت مصرف آلومینیوم در تولید هر خودرو به صورت قابل ملاحظهای در میان مناطق مختلف جهان، متفاوت است؛ به عنوان نمونه میزان مصرف آلومینیوم در تولید هر دستگاه وسیله نقلیه موتوری سبک در آمریکای شمالی بیش از ۲۵۰ کیلوگرم برآورد میشود، در حالی که شدت مصرف آلومینیوم در صنعت خودروسازی کشورهای در حال توسعهای نظیر هندوستان و چین کمتر از ۱۵۰ کیلوگرم است.
در دنیای امروز، فولاد به بخشی جداییناپذیر از محیط اقتصاد و صنعت تبدیل شده است و در این بین، صنعت خودروسازی یکی از مهمترین صنایع مصرفکننده این فلز به شمار میآید. آمارها نشان میدهد که تقاضا از سوی خودروسازان هر ساله ۱۲ درصد از بازار مصرف فولاد را به خود اختصاص میدهد. هر چند که نخستین خودروها در جهان عمدتا از جنس چوب ساخته میشدند، با این حال، هماکنون بالغ بر ۶۰ درصد از وزن خودروها را انواع مختلف فولاد تشکیل میدهد که از جمله مهمترین آنها Mild steel، High-strength steel و Advanced high-strength steel هستند. بررسیها نشان میدهد که مصرف فولادهای پیشرفته با استحکام بالا در فرایند تولید خودرو و قطعات آن طی سالهای گذشته رشد چشمگیری را تجربه کرده است و در سالهای آتی نیز این روند به دلیل مزیتهایی که استفاده از فولادهای پیشرفته استحکام بالا در راستای سبکسازی در اختیار صنعت خودروسازی قرار میدهند، ادامه خواهد یافت.
همگام با توسعه و ساخت اولین وسایل نقلیه موتوری در جهان، آغاز تجارت بینالمللی خودرو نیز مورد توجه قرار گرفت. در واقع نیاز مبرم بشر به حملونقل و جابهجایی، خودرو را به یک عنصر مهم و حیاتی در مراودات تجاری طی دو قرن گذشته تبدیل کرده است. تاریخنگاریها نشان میدهد اغلب کشورهایی که از توانمندی بالایی در ساخت و توسعه خودروها برخوردار بودهاند، بیشترین حضور را در عرصه بینالمللی خوردو به ثبت رساندهاند. آمارها نیز حاکی از آن هستند که کشورهایی مانند آلمان، چین، ژاپن، کرهجنوبی و ایالات متحده آمریکا بیشترین سهم از درآمدهای صادراتی صنعت خودروی جهانی را به خود اختصاص میدهند. به نظر میرسد افزایش جمعیت جهان، تغییر در ترجیحات مصرفکنندگان و معرفی خودروهای الکتریکی به رشد تجارت بینالمللی خودرو در دهههای آتی کمک کنند.
بازار جهانی خودرو از زمان توسعه خود در طول انقلاب صنعتی تاکنون با تقاضای در حال تغییر مصرفکنندگان همگام شده است و در حال حاضر بیش از ۹۲ میلیون خودرو در سطح جهانی به فروش میرسد. در چند سال گذشته گرایش فزایندهای به سمت توسعه خودروهای الکتریکی در سطح جهانی شکل گرفته است، به طوری که امروزه صنعت نوظهور خودروهای الکتریکی حدود ۱۸ درصد از بازار خودروها را به خود اختصاص میدهد. در حالی که بازار خودروهای الکتریکی در ابتدا به ایالات متحده آمریکا، اروپا و ژاپن محدود میشد، اما رشد بیسابقه بازار و صنعت خودرو چین در دو دهه گذشته این کشور را به بزرگترین بازار خودروهای الکتریکی، به ویژه خودروهای الکتریکی باتریدار (BEV) تبدیل کرده است.
نقش صنعت خودروسازی در توسعه اقتصادی کشورها در طول یک قرن گذشته قابل توجه بوده است. در واقع این بخش پویا نه تنها برای میلیونها نفر شغل ایجاد میکند بلکه به طور قابل توجهی بر رشد تجارت بینالمللی نیز تاثیر دارد و ردپای اقتصادی کشورها را در صحنههای جهانی گسترش میدهد. به طور مثال، رشد سریع اقتصادی چین تا حد قابل توجهی به توسعه صنعت خودروسازی در این کشور وابسته است، علاوه بر این صنعت خودروسازی پیشرفته در اقتصادهای توسعهیافته جهان از جمله ایالات متحده آمریکا، آلمان، ژاپن و کرهجنوبی نیز نمونه بارزی از تاثیر صنعت خودرو بر اقتصاد جهان است. براساس آمارها، صنعت خودروسازی به طور میانگین ۵ تا ۱۰ درصد از تولید ناخالص داخلی کشورهای توسعهیافته را به خود اختصاص میدهد که از این لحاظ میتوان گفت رشد صنعت خودروسازی به نوعی با میزان توسعهیافتگی کشورها در ارتباط است.
ریسکهای ژئوپلیتیکی یکی از مهمترین عارضههای اقتصادی جهان به حساب میآیند که در طول تاریخ بارها شاخصهای اقتصادی را تحت تاثیر قرار دادهاند. اقتصاد ایران به دلیل وابستگی نسبتا بالا به واردات و همچنین صادراتمحوری در میان برخی از صنایع خود، در شرایط وقوع تنشهای ژئوپلیتیکی واکنشهای نسبتا شدیدی از خود نشان میدهد. به عنوان نمونه میتوان به دوران انقلاب و جنگ تحمیلی اشاره کرد که سبب شد تا حجم فعالیتهای اقتصادی کشور به نصف کاهش یابد. جنگ روسیه با اوکراین، با این که خسارتهای سنگینی بر بسیاری از اقتصادهای جهان به خصوص کشورهای توسعهیافته وارد آورد، اما برای اقتصاد ایران خالی از لطف نبود چرا که زمینهای را برای افزایش درآمدهای نفتی فراهم آورد. اقتصاد ایران در برهه جنگ حماس و رژیم صهیونیستی نیز (هر چند متغیرهای اقتصاد جهانی به این تنش واکنشی نشان ندادند) واکنشهای غیر منتظره اما کاملا مقطعی و کوتاهمدت از خود نشان داد.
مخارج نظامی در طول تاریخ، کاتالیزور مهمی در تشدید تنشهای ژئوپلیتیکی بودهاند. به طور مثال، در طول جنگهای جهانی، هزینههای نظامی نقش شایان توجهی در شکلدهی استراتژیها و نتایج درگیریها بر جای گذاشتند و کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، آلمان و شوروری بودجه نظامی خود را تا سطوح قابل توجهی افزایش دادند. در حالی که ایالات متحده آمریکا از اوایل قرن جدید، مقادیر قابل توجهی از بودجه نظامی خود را به جنگ علیه تروریسم در افغانستان و عراق اختصاص داده است. با این حال، هزینههای نظامی توسط کشورهای ناتو، طی چندسال گذشته منعکسکننده یک پاسخ استراتژیک به تهاجم نظامی روسیه است و اگرچه به نظر میرسد که هدف آن تقویت قابلیتهای دفاعی باشد، اما در واقع آتش جنگ را شعلهورتر و حلوفصل دیپلماتیک را به تعویق میاندازد.
توسعه و پیشرفت در صنایع نظامی همواره موضوعی حیاتی بوده است که هم بر هدایت جنگها و هم بر اقتصاد کشورها در دوران درگیریهای ژئوپلیتیکی تاثیرگذار میگذارد. برای مثال جنگ جهانی اول شاهد تغییر از جنگ سنتی به درگیریهای صنعتی بود و در طول جنگ جهانی دوم مقیاس تولید صنایع نظامی به طور چشمگیری افزایش پیدا کرد. به طور مثال، نوآوریهایی مانند تانکها، هواپیماها، رادارها و فناوری هستهای در این دوره توسعه یافتند. علاوه بر این، در سالهای اخیر تجارت و انتقال تسلیحات نظامی توسط کشورهای با صنایع نظامی پیشرفته مورد توجه قرار گرفته است که این امر فارغ از این که به حمایت نظامی از کشورهای متحد کمک میکند به تشدید درگیری بین کشورها دامن میزند.
کشورها پس از جنگ، استراتژیها و برنامههای اصلاحات اقتصادی مختلفی را با هدف بازسازی اقتصادی در دستور کار خود قرار میدهند. در حالی که طرح مارشال را میتوان یکی از برجستهترین اقدامات در راستای بازسازی پس از جنگ برشمرد که میلیاردها دلار کمک اقتصادی به کشورهای اروپایی که از جنگ جهانی دوم آسیب دیده بودند، ارائه داد. با این حال، باید توجه داشت که همکاریهای بینالمللی نیز به همان اندازه تاثیرگذار بوده است. چهبسا اقتصاد بریتانیا با وجود استفاده از طرح مارشال، اما عدم تمایل به ادغام با اقتصادهای اروپایی، برای مدتها توسعهنیافته باقی ماند. علاوه بر این برخی دیگر از کشورها از جمله ویتنام و جمهوری دموکراتیک کنگو نیز، سرمایهگذاری قابل توجهی در گسترش صنایع و آزادسازی اقتصاد خود با هدف بازسازی پس از جنگ به انجام رساندهاند که در موفقیت اقتصادی آنها نقش داشته است.