مشاهده بیشتر
امروز بخش عمدهای از رونق و توسعه یک واحد صنعتی به ماشینآلات و تجهیزات مورد استفاده در آن وابسته است. بهکارگیری تجهیزات مناسب موجب ارتقای شاخصهای عملکردی و بهرهوری میشود و بالطبع هزینه تولید را کاهش میدهد و در سمت مقابل، بیتوجهی به بهروزسانی و استفاده از ماشینآلات مناسب موجب کاهش قدرت رقابت محصولات صنعتی و به مرور، رکود و حذف بنگاه اقتصادی از بازارها خواهد شد. روند توسعه ظرفیتهای صنعتی در ایران در سالهای اخیر سرعت بالایی داشته است. با این حال، واحدهای تولیدکننده ماشینآلات صنعتی کشور قادر به تامین همه نیازهای بخش صنعت نیستند و به همین دلیل، امروز ماشینآلات و تجهیزات بخش عمده واردات کشور را به خود اختصاص میدهند. در تولید این کالاها حجم قابل توجهی از فلزات اساسی مختلف مصرف میشود و این امر موجب میگردد تا سالانه حجم چشمگیری از فلزات اساسی در قالب تجهیزات صنعتی به کشور وارد شود.
فرایند انتقال آب از منابع به تصفیهخانهها و سپس به محل مصرف، یکی از پیچیدهترین بخشهای توسعه زیرساختهای آبرسانی محسوب میشود، زیرا طول خطوط انتقال آب بلند است و آب جریانیافته در آنها فشار بالایی دارد. به همین دلیل، لازم است تا ملاحظات ویژهای در طراحی این خطوط مد نظر قرار گیرد. انتخاب جنس خطوط لوله و تجهیزات بهکاررفته در شبکه انتقال یکی از پارامترهای حساس طراحی این شبکه محسوب میشود، زیرا باید در مقابل عوامل متعدد فیزیکی و شیمیایی، نظیر تغییرات محیطی، فشار آب و املاح موجود در آب و خاک، مقاوم باشد و در طول سالهای بهرهبرداری، دچار شکستگی و آسیب نشود. فولاد ماده اولیه اساسی ساخت لولههای انتقال آب و تجهیزات مورد استفاده در شبکه انتقال محسوب میشود.
توسعه فعالیتهای صنعتی در برخی نقاط جهان از جمله ایالات متحده آمریکا وکشورهای اروپایی حتی با وجود سهم اندک این کشورها از جمعیت جهانی منجر به انتشار مقادیر قابل توجهی از کربن شد، با این حال این روند با ظهور برخی کشورهای در حال توسعه مانند چین و هندوستان تغییر کرد. اگرچه شاید به نظر برسد که تداوم کندی نرخ رشد جمعیت جهان مقادیر انتشار کربن را کاهش خواهد داد، اما از آنجایی که رشد جمعیت به تنهایی عامل اصلی انتشار آلایندهها نبوده است، کندی نرخ رشد جمعیت نیز راه حل اصلی برای کنترل و مقابله با تغییرات آبوهوایی جهان نخواهد بود و این امر مستلزم ارائه رویکردی پایدار از جمله تامین تقاضای انرژی از طریق منابع انرژی تجدیدپذیر است.
تجارت، اساس و بنیان رشد و پیشرفت هر جامعه به شمار میآید و از دو بخش مهم صادرات و واردات تشکیل شده است. در بازارهای امروز، فرایند فراهم کردن کالاها و محصولات از درگاههای وارداتی نقش مهمی را در توسعه اقتصادی کشورها، خصوصا کشورهای کمتر توسعهیافته، ایفا میکند. اگرچه در بسیاری موارد از آثار نامطلوب واردات بر صنعت و شرایط اقتصادی سخن به میان میآید، با پایش و برآورد صحیح کالاهای وارداتی، میتوان از واردات به عنوان راهی برای توسعه صنایع و رشد تولید ناخالص داخلی استفاده کرد. واردات کالاهایی که بیشتر در خط تولید به کار گرفته میشوند، از جمله کالاهای سرمایهای و واسطهای، موجب کاهش هزینههای تولید، ایجاد فضای رقابتی و افزایش بهرهوری میشود. با این حال، بررسی آمارهای محصولات وارداتی کشور در سالهای اخیر نشاندهنده واردات کالاها با ارزش افزوده بالاتر است.
روندهای نامطلوب جمعیت در چند دهه اخیر شرایط جدیدی را در جهان به وجود آورده که در آن، کشورهایی که به طور مداوم در مسیر توسعه و تکامل صنعتی جهان قدم برداشتهاند، به دلیل کندی رشد جمعیت نقش کمرنگتری در مسیر صنعتیشدن جهان ایفا میکنند. در مقابل کشورهایی که دارای نرخ بالای رشد جمعیت هستند با دسترسی به بازارهای بزرگ مصرفکننده داخلی و بهرهوری بالای بخشهای صنعتی از جنبه نیروی کار، در حال تثبیت جایگاه خود در صحنه اقتصاد جهان هستند. به طور مثال، در مقابل کاهش سهم اقتصادهای اروپایی و ژاپن از بخش صنعت و ساختمان جهان سهم کشورهایی مانند هندوستان و کشورهای جنوب صحرای آفریقا در حال افزایش است و به نظر میرسد که چشمانداز توسعه صنعتی و شهری جهان در آینده عمدتا توسط این کشورها هدایت شود.
پیشرفتها در تولید محصولات کشاورزی و توسعه خدمات مراقب بهداشتی، منجر شد تا جمعیت جهان در مدت کوتاهی رشدی چشمگیر را تجربه کند که در مقایسه با قرنهای قبل بیسابقه بود. در حالی که جمعیت جهان به سرعت به رشد خود ادامه میداد، افزایش تقاضا از سوی مصرفکنندگان خود به عنوان عامل اصلی پیشرفتهای تکنولوژیکی و در نهایت توسعه صنعتی جهان ظاهر شد. اگرچه در مراحل اولیه صنعتی شدن، نرخ رشد جمعیت، تقاضای نیروی کار واحدهای صنعتی را تا حد قابل توجهی برآورده میکرد، با این حال، با پیوستن کشورهایی مانند چین به روند توسعه صنعتی و نرخ رشد سریع صنعتیشدن در مقایسه با نرخ رشد جمعیت جهان، چالشهایی در رابطه با نیروی کار در جهان شکل گرفت که کشورها را به سمت اتخاد سیاستهای گسترش جمعیت سوق میداد.
از زمان شکلگیری موجهای انقلاب صنعتی در جهان، فعالیتهای مرتبط با اکتشاف و استخراج نفت خام و گاز طبیعی از اهمیت ویژهای برخوردار شده است. تا کنون حدود ۶ هزار و ۸۵۷ میدان گازی و ۹ هزار و ۲۸۰ میدان نفتی در مناطق مختلف جهان (اعم از خشکی و دریاها) به ثبت رسیده است. تا حدود ۴ دهه پیش، تولید نفت خام و گاز طبیعی عمدتا از منابع متعارف در خشکی صورت میگرفت. در سال ۱۹۸۰، تقریبا ۷۰ درصد نفت جهان از منابع متعارف (و تقریبا ۵ درصد از منابع نامتعارف) میادین نفتی واقع در خشکی به دست آمد. در این سال، حدود ۸۷.۳ درصد گاز طبیعی جهان نیز از منابع متعارف میادین گازی در خشکی و مابقی از میادین فراساحلی به دست آمد. بر اساس آخرین گزارشهای ارائهشده، جهان به سمت بهرهبرداری هر چه بیشتر از منابع نامتعارف و همچنین افزایش تولید از میادین فراساحلی رفته است. پیشبینی میشود تا در افق ۲۰۵۰، این روند ادامهدار باشد و سهم منابع نامتعارف از تولید کل نفت خام و گاز طبیعی در جهان به ترتیب به حدود ۲۷ درصد و ۳۳ درصد برسد.
پیشرفت علم پزشکی و کشف داروهای جدید با اثربخشی موثرتر در دنیا نیاز به واردات تجهیزات پزشکی و محصولات دارویی را آشکار میسازد. با نگاهی به آمار تجارت جهانی، میتوان دریافت که بخش عمدهای از تجارت جهانی به این دو حوزه اختصاص دارد. در چند سال اخیر تجهیزات پزشکی و محصولات دارویی جزو ده گروه اصلی و اول کالاهای وارداتی جهان قرار گرفتهاند. بررسی آمار تجارت بینالمللی ایران نشان میدهد که به رغم پیشرفتها در صنعت دارو و نیز تولید تجهیزات پزشکی، کماکان ایران واردکننده این محصولات محسوب میشود؛ مسئلهای که موجب میگردد فلزات اساسی نظیر فولاد و آلومینیوم و مس در قالب تجهیزات پزشکی و بستهبندی محصولات دارویی به کشور وارد شوند.
برنامه توسعه پایدار که سناریوی انتشار کربن صفر در راس اهداف این برنامه قرار دارد، به یکی از موضوعات مطرح عصر حاضر تبدیل شده است. روندهایی همچون افزایش جمعیت و رشد تقاضای برق و همچنین افزایش دمای کره زمین به دنبال روند فزاینده توسعه صنعتی، لزوم جهتگیری به سمت انرژیهای تجدیدپذیر و خودروهای برقی و همچنین کربنزدایی از صنعت را یادآور میشود که تحقق اهداف این برنامه جز با اختصاص سرمایه قابل توجه و حمایتهای مالی همهجانبه میسر نخواهد بود. از این رو، با بررسی آمار و تحلیل دادههای موجود، تا حد قابل قبولی میتوان مسیر حرکت جریان سرمایه به سمت این بازارهای نوظهور را پیشبینی کرد و مسیر واضحی از آن را در سالهای آتی به تصویر کشید.
روند کربنزدایی از صنایع آلاینده، بسیاری از فرایندهای تولید فعلی را به چالش کشیده است. زنجیره ارزش صنعت آلومینیوم در حالی با انتشار سالانه حدود یک میلیارد تن گازهای گلخانهای در رده آلایندهترین صنایع جهان قرار دارد که محصولات آلومینیومی نقش کلیدیای در بخش صنعت بر عهده دارند. از این رو، کربنزدایی از زنجیره ارزش آن بسیار حائز اهمیت است. مروری بر گزارشهای ارائهشده نشان میدهد، حداقل تا سال ۲۰۳۰، تقاضای سبز آلومینیوم با سرعت بسیاری بالایی رشد خواهد کرد و سهم آن از کل تقاضای آلومینیوم از حدود ۵ درصد در سال ۲۰۲۰، به حدود ۱۹ درصد در سال ۲۰۳۰ خواهد رسید. آمارهای مربوط به روند کربنزدایی در صنعت آلومینیوم نیز بیانگر آن است که در این صنعت ظرفیت کاهش انتشار گاز دیاکسید کربن تا سقف ۹۲ درصد وجود دارد. طبق سناریوی «۱.۵ درجه سانتیگراد» تقاضای کارخانههای ذوب آلومینیوم در مقیاس جهانی تا سال ۲۰۵۰ رشد ۲.۶ درصدی را نسبت به امروز تجربه خواهد کرد و به حدود یک هزار تراوات ساعت میرسد. در این سال حدود ۵۲.۵ درصد از تقاضای مذکور از محل منابع کمآلاینده تامین خواهد شد و میزان آلایندگی ناشی از سوختهای فسیلی نیز با بهکارگیری سیستمهای جمعآوری کربن، کنترل خواهند شد.
برای مدت زمان طولانی در تاریخ، اقتصاد دنیا به جهان غرب خلاصه میشد و موج فناوری و تکنولوژی در اروپا جریان داشت. از ژاپن و کرهجنوبی به عنوان نخستین اقتصادهای آسیایی یاد میشود که با رشد اقتصادی حیرتانگیز خود توانستند به متوازن شدن قدرت در نقشه جغرافیایی اقتصاد جهان کمک و بازار جهانی را از سلطه تولیدات اروپایی خارج کنند. در حدود ۵ درصد از اقتصاد امروز جهان با محوریت این دو کشور تشکیل میشود و بالغ بر ۶.۴ درصد از بازارهای جهانی به تولیدات ژاپن و کرهجنوبی که غالبا کالاهای با فناوری بالا هستند، وابسته است.
آمارها نشان میدهد که بخش قابل توجهی از انتشار گازهای گلخانهای ناشی از فعالیتهای مرتبط با بخش انرژی است. این موضوع باعث شده است تا در سیاستگذاریهای اقلیمی اکثر کشورها، بخش انرژی به خصوص ترکیب سبد عرضه انرژی، در کانون توجه قرار گیرد. «انتشار صفر خالص» از جمله مهمترین سناریوهایی است که مسیر پیشروی انتشار گازهای گلخانهای را به نحوی مشخص میکند تا تراز انتشار و جذب آنها در اتمسفر برقرار شود. بر اساس این سناریو، میزان تقاضای زغالسنگ، نفت و گاز تا سال ۲۰۵۰ به ترتیب باید حدود ۹۰ درصد، ۷۵ درصد و ۵۰ درصد کاهش یابد. در مقابل میزان تقاضای سوختهای زیستی مایع کمآلاینده و برق نیز باید به ترتیب حدود ۱۸۵ درصد و ۱۵۸ درصد افزایش یابد.