مشاهده بیشتر
حوزه ورزش و زیرساختهای آن یکی از مولفههای تعیینکننده در مناسبات اجتماعی و اقتصاد کشورها به شمار میآید. اهمیت این حوزه در دنیای امروز به حدی افزایش یافته است که قطر با سرمایهگذاری بیش از ۲۰۰ میلیارد دلاری اقدام به برگزاری مسابقات جام جهانی کرد تا بتواند از خود تصویری از یک کشور پیشرفته و مدرن را به جهانیان عرضه کند بررسی شاخصهای مربوط به زیرساختهای ورزشی کشور نشان میدهد که این زیرساختها فاصله قابل توجهی را با استانداردهای جهانی دارند و با توجه به روند سرمایهگذاریها در سالهای گذشته، بهبود آنها در آینده نیز دور از ذهن به نظر میرسد. «گلکوچیک» یکی از بازیهای ورزشی قدیمی کشور محسوب میشود که برگزاری آن با سادهترین امکانات و لوازم ممکن بود. تصویر «توپ پلاستیکی» نمادی از قدیمی و ناکافی بودن امکانات و زیرساختهای ورزشی کشور است که امکان برگزاری رویدادهای ورزشی بینالمللی را از ایران سلب میکند.
ساختار اقتصاد جهان در مسیر تحولاتی سریع و پردامنه قرار گرفته است و منابع خلق ثروت یک پارادایم شیفت گسترده را تجربه میکنند. طبعا همسو با تحولات مذکور، این امکان نیز وجود دارد که بازیگران بازارهای جهانی و مناسبات تجاری دچار دگرگونی شوند و زنجیرههای تامین جهانی شکل جدیدی به خود بگیرند. تجربه نشان میدهد کشورهایی که برنامهریزیهای مناسبتری را برای شناسایی فرصتهای پیشرو و استفاده از آنها با تکیه بر توانمندیها و ظرفیتهای خود اجرا میکنند قادر خواهند بود «سناریو» بهتری را برای همگام شدن با روند تحولات جهانی و تحقق رشد اقتصادی دنبال کنند. این مسئله برای کشوری مانند ایران که از حیث بهرهمندی از ثروتها و منابع طبیعی از ظرفیتهای بالقوه کمنظیری برخوردار است، اهمیت دوچندانی دارد. اگرچه مسیر توسعه صنعتی و اقتصادی ایران از چندین دهه قبل آغاز شده است، اما موانعی مانند تحریمها و جنگ تحمیلی مانع از آن شدند تا کشور در عرصههای اقتصادی متناسب با ظرفیتهای واقعی خود به شکوفایی برسد، موضوعی که امروز لازمه آن، شناسایی فرصتهای جدید در فضای اقتصاد جهانی و برنامهریزی برای استفاده از آنهاست. تصویر «نوار ویدیو» روی جلد، سمبلی از بسترهای سنتی و کهن اقتصاد ایران است که میتوان با نگاهی نو به فرصتهای داخلی و بینالمللی، اتکا به مزیتها و پتانسیلها و ترسیم مسیر جدید توسعه اقتصادی، «سناریو» جدیدی را برای آن نوشت و تصویر و چشمانداز درخشانی را بر روی آن ترسیم کرد.
صنعت نفت و گاز به عنوان مهمترین تامینکننده منابع انرژی و مواد اولیه صنعت، یکی از بنیانهای اساسی شکلگیری دنیای مدرن امروز محسوب میشود. در واقع در چند دهه گذشته، مصرف نفت و گاز ارتباط مستقیمی را با توسعه صنعتی و رشد اقتصادی کشورها و جهان داشته است. مصرف بیش از ۳۰ درصد از نفت جهان توسط دو کشور ایالات متحده امریکا و چین نیز خود مهر تاییدی بر این مسئله است. با این حال، تداوم این رابطه مستقیم متاثر از تحولات جهانی مانند پیشرفتهای حوزه فناوری و حرکت بشر با تردیدهای بسیاری مواجه شده است و انتظار میرود که روند رشد مصرف نفت و گاز در جهان کند شود یا حتی روندی معکوس به خود بگیرد. ایران یکی از کشورهای ثروتمند جهان به لحاظ بهرهمندی از ذخایر نفتوگاز تلقی میشود و اقتصاد و درآمدهای کشور در سالهای اخیر تا حد زیادی به این صنعت وابسته بوده است. با این حال، توسعه ناکافی زیرساختها به ویژه در حوزه گاز موجب شده است که این مزیت ارزشمند خود به پاشنه آشیل اقتصاد کشور تبدیل شود. تصویر «چراغ قوه قدیمی» روی جلد، سمبلی از ظرفیت و پتانسیل ناکافی زیرساختهای صنعت نفت و گاز برای تامین نیاز و روشنایی بخشیدن به اقتصاد ایران است. به نظر میرسد لازم است که در آیندهای نزدیک، «تجدید نظر» جدیتری در خطوط سیاستهای حوزه اقتصاد و انرژی و همچنین مسیر توسعه صنعت نفت و گاز انجام شود تا به این ترتیب زمینه لازم برای تعالی بخش صنعت کشور نیز که بخش عمدهای از آن متکی بر همین صنعت نفت و گاز شکل گرفته است، ایجاد شود.
زیرساختها و مسیرهای حملونقل مانند شریانهای حیاتی ساختار اقتصادی جهان هستند که برقراری جریانهای تجاری میان کشورها را تسهیل میکنند. اهمیت این زیرساختها به حدی است که از آنها به عنوان یکی از مولفههای مهم توسعهیافتگی اقتصادهای بزرگ جهان یاد میشود. موضوع توسعه زیرساختهای حملونقل برای ایران از دو جنبه حائز اهمیت است. از طرفی یکی از الزامات تحقق چشماندازهای مسیر توسعه صنعتی کشور، ایجاد و بهبود زیرساختهای ریلی، جادهای و بندری است. از طرف دیگر، موقعیت جغرافیایی ویژه ایران و قرارگیری در ناحیهای که شرق و غرب جهان و بازارهای بزرگ اروپا و آسیا را به یکدیگر متصل میکند، این فرصت را برای کشور به وجود میآورد تا از طریق ارائه خدمات حملونقل و ترانزیت به درآمدهای ارزی قابل توجهی دست یابد. در حال حاضر بهرهوری پایین سیستم حملونقل و توسعه ناکافی زیرساختهای آن نهتنها موجب شدهاند که ایران عملا جایگاه مناسبی را در ترانزیت منطقه نداشته باشد، بلکه بخش حملونقل در حال تبدیل شدن به گلوگاه و چالشی جدی برای فعالیت و توسعه بخش صنعت، به ویژه صنایع معدنی و فلزی است. باید توجه داشت توسعه زیرساختهای حملونقل، از جنبههای مختلف مانند احداث خطوط ریلی، تجهیزات و تاسیسات بنادر و تجهیزات ایمنی و نظارت جادهای موجب رشد بازار مصرف فلزات در کشور میشود. تصویر «کامیون قدیمی» روی جلد، نمادی از پیشرفت و توسعه ناکافی زیرساختها و امکانات حملونقل کشور است، موضوعی که آن را میتوان به یک «دستانداز» بزرگ بر سر راه بهرهمندی از پتانسیلهای ترانزیتی و رشد صنعتی ایران تشبیه کرد.
امروزه رسوخ دانش و فناوری در محیط کسبوکار، ساختار و شکل جدیدی را به مفهوم توسعه صنعتی بخشیده و فضای اقتصادی جهان را به سمت تحولات تکنولوژیک و رقابتیترشدن سوق داده است. به جرات میتوان گفت در حال حاضر، تحقق رشد اقتصادی در هر کشوری به محوریت فناوری در ساختارهای مختلف اقتصادی آن، به ویژه در بخش صنعت و ارائه محصولاتی همگام با آخرین تحولات بازار مصرف وابسته است. در ایران نیز به عنوان کشوری در حال توسعه، موضوع توسعه صنعتی در چند دهه اخیر یکی از مفاهیم پرتکرار بوده است. با این حال، تحقق این مهم امروز با گلوگاههایی مانند تحریمها، محدودیتهای دسترسی به تامینکنندگان فناوری و تجهیزات و نرخ ناکافی سرمایهگذاری مواجه است که نتیجه این مسئله، فاصله گرفتن بخش صنعت از چشماندازها و هدفگذاریهای اسناد بالادستی است. تصور «چرخ خیاطی قدیمی» روی جلد، سمبلی از سطوح ناکافی فناوریهای بخش صنعت است که موجب کاهش توان این بخش برای ارائه محصولات نوآورانه و پیشرفته میشود. امید میرود در آیندهای نزدیک، بخش صنعت کشور، به ویژه صنایع معدنی و فلزی با تکیه بر پتانسیلهای دانش و فناوری داخلی به عنوان تاروپود ساختارهای اقتصادی، از موانع بیرونی عبور کنند و نقش پررنگتری را در ارزشآفرینی برای اقتصاد ایران داشته باشند.
در دنیای امروز، موضوع دسترسی به آب پاک و تامین پایدار آن برای بسیاری از کشورها یک چالش و ریسک مهم و حیاتی به شمار میآید. ایران نیز به عنوان کشوری که بخش عمده مساحت آن را نواحی گرم و خشک تشکیل میدهد، از دیرباز با محدودیت تامین آب مواجه بوده است. این محدودیت در سالهای اخیر، متاثر از عوامل مختلفی مانند رشد جمعیت و افزایش تقاضای آب، توسعه ناکافی زیرساختها، مدیریت نامطلوب منابع آب و الگوهای نامناسب کشاورزی شکل جدیتر به خود گرفته است و در صورتی که در سالهای آینده اقدام جدیتری در خصوص بهبود مدیریت منابع آب و توسعه زیرساختهای آن در کشور صورت نپذیرد، در آیندهای نزدیک به بحرانی بزرگ تبدیل خواهد شد. توسعه و احداث زیرساختهای آب شامل سدها، خطوط لوله انتقال و توزیع و تصفیهخانههای آب و فاضلاب، محرک قدرتمندی برای بازار مصرف فلزات به ویژه فولاد است. تصویر «قمقمه» روی جلد نمادی از شرایط نابسامان و محدودیت منابع آبی در دسترس است که اگر در سالهای آتی فکری به حال آن نشود، بحران بزرگی را ایجاد خواهد کرد و حتی میتواند منجر به «کوچ» بسیاری از مردم از محل زندگی خود باشد.
شکلگیری و توسعه فناوریهای هستهای، نقطه عطفی در تاریخ پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی جوامع بشری در طول یک قرن گذشته به شمار میآید. امروز حدود ۱۰ درصد از تولید برق جهان در نیروگاههای هستهای صورت میگیرد و دامنه کاربردهای فناوریهای هستهای در بخشهای مختلف صنعت، کشاورزی، معدن و پزشکی به شکل روزافزونی در حال گسترش است. با این حال، مزایا و معایب توسعه این فناوریها کماکان در جهان مورد بحث است؛ از طرفی قدرتهای اقتصادی جهان بخش قابل توجهی از انرژی خود را از نیروگاههای هستهای تامین میکنند و از طرف دیگر با استناد به معاهده منع گسترش سلاحهای اتمی، محدودیتهای پیچیدهای برای توسعه این فناوریها به کشورها اعمال میشود. تصویر «متر خیاطی» روی جلد، سمبلی از معیارها و شاخصهای متضاد در خصوص توسعه فناوریها و ظرفیتهای تولید انرژی هستهای چه در کشورهای در حال توسعه و چه در کشورهای توسعهیافته است که موجب بروز ناترازی در تعاملات جوامع بشری و پیشرفتهای تکنولوژیکی میشود و مسیر توسعه فناورانه کشورها را دچار چالش میکند.
جهان امروز سریعتر و گستردهتر از هر زمان دیگری به سمت برقیشدن حرکت میکند. در حال حاضر به طور متوسط حدود ۲۰ درصد از انرژی جهان به شکل برق تامین میشود و پیشبینیها حاکی از آن هستند که این عدد تا سال ۲۰۵۰ از مرز ۵۰ درصد نیز عبور کند. در سمت مقابل به نظر میرسد روند تحولات حوزه انرژی در مورد ایران سمتوسوی دیگری داشته است. امروز در حالی حدود ۷۰ درصد از انرژی اولیه کشور توسط گاز طبیعی تامین میشود که بخش عمده مصرف این حامل انرژی به کاربردهای سوختی و گرمایشی با بهرهوری و راندمان بسیار پایین تعلق دارد و سهم برق از کل مصرف انرژی کشور حدود ۱۰ درصد است. تصویر کلید و پریز روی جلد، سمبلی از شرایط زیرساختهای برق کشور است که هم از لحاظ میزان توسعهیافتگی و هم راندمان و عملکرد، فاصله قابل ملاحظهای با سطوح مطلوب دارند، موضوعی که موجب شده است ذخایر گاز طبیعی که حکم ثروت ملی بیبدیل کشور را دارند و به بیانی «هستونیست» و بنیان توسعه صنعتی ایران محسوب میشوند با پایینترین سطح بهرهوری به مصرف برسند و بخش عمدهای از مزیتهای ارزشمند کشور عملا هدر برود.
بر اساس پیشبینیها تا سال ۲۰۳۰ سهم فروش خودروهای الکتریکی از بازار جهانی خودرو به بیش از ۳۰ درصد میرسد. با توجه به ساختار خودروهای الکتریکی و فلزات مصرفی در باتریهای آنها، افزایش تولید این خودروها در سالهای آینده، تاثیر قابل توجهی را بر بازار جهانی مصرف فلزاتی مانند مس، نیکل، کبالت و لیتیوم خواهد داشت. مسئلهای که با توجه به ظرفیتها و پتانسیلهای بالقوه معدنی ایران فرصتی طلایی برای کشور تلقی میشود. تصویر «باتری» روی جلد در واقع نماد و سمبلی از نیروی محرکه خودروی الکتریکی است. اگرچه تولید این خودرو در ایران با توجه به شرایط فعلی صنعت خودروسازی کشور قدری دور از ذهن میرسد، اما سیاستگذاری برای حرکت در مسیر تولید خودروهای الکتریکی در سالهای آینده به عنوان اندیشهای نوین و خیالی نو، افقهای روشنی را برای آینده صنعت خودروسازی و صنایع معدنی و فلزی کشور به تصویر میکشد.
توسعه زیرساختهای تامین انرژی و آب، گام نخست اجرای هر برنامه توسعهای محسوب میشود. این مسئله در مورد ایران، به عنوان کشوری که در مسیر توسعه صنعتی حرکت میکند، بسیار حائز اهمیت است. با این حال نگاهی اجمالی به شرایط فعلی تامین آب، برق و گاز در کشور از عدم توجه به سیاستگذاری مناسب برای توسعه این زیرساختها حکایت دارد. ایران به لحاظ برخورداری از ذخایر انرژیهای فسیلی در میان سه کشور بزرگ جهان قرار میگیرد. با این حال آمار تولید انرژی کشور به خصوص در حوزه برق، فاصله قابلملاحظهای با اسناد بالادستی و پتانسیلهای موجود دارد که دلیل این مسئله را باید در بیتوجهی به سرمایهگذاری در توسعه ظرفیتهای نیروگاهی جستجو کرد. تصویر «قوطی کبریت و کبریتهای سوخته» نمادی از شرایط کلی و فرصتهای از دسترفته در حوزه انرژی کشور است. زنجیرهای که میتوانست با تولید محصول استراتژیکی به نام برق، ضمن تامین نیاز داخل با حرکت در مسیر صادرات چراغ اقتصاد ایران را روشن کند. اما در سایه «بیخیالی» و بیتوجهی سیاستگذاران، بخش زیادی از پتانسیلها و فرصتهای این بخش سوزانده شده و استراتژی روشنی نیز برای استفاده از ذخایر باقیمانده وجود ندارد.
نگاهی به آمارها نشان میدهد اقتصاد ایران به رغم همه شعارها و سیاستگذاریها کماکان در سطح خامفروشی باقی مانده است و کالاهای ساختهشده و نهایی سهم بسیار کمی را در صادرات کشور دارند. این در حالی است که بخش زیادی از ایجاد ارزش و اشتغالزایی در زنجیرههای تولید محصولات مختلف، به حلقههای انتهایی تعلق دارد. بدیهی است تداوم چنین روندی موجب میشود تا فرصتهای بسیاری برای ارزشآفرینی و ایجاد رشد اقتصادی در کشور از بین برود. نمود این مسئله در سرانه پایین مصرف فلزات اساسی در کشور نسبت به متوسط جهانی مشهود است. تصویر «ساعت شنی» روی جلد را میتوان نمادی از پتانسیلهای طبیعی ارزشمند کشور در حوزه نفت و گاز و معدن معرفی کرد که به سرعت در حال به اتمام رسیدن هستند و لازم است تا رویکردی جدیتر برای تکمیل زنجیرههای ارزش «باقیمانده» ذخایر کشور و تولید محصولات نهایی قابل رقابت در بازارهای جهانی در دستور کار قرار گیرد. مسئلهای که موجب رشد مصرف فلزات و ارتقای شاخصهای اقتصادی کشور خواهد شد.
تقویت قوای نظامی یکی از مولفههای اساسی و مهم برای حفظ امنیت و دفاع در مقابل تهدیدات خارجی برای هر کشور محسوب میشود. این موضوع برای ایران که در چند دهه گذشته به طور مداوم با تحریمها و محدودیتهای خرید تسلیحات و تجهیزات نظامی دست و پنجه نرم کرده و همواره در معرض تهدیدهای نظامی از سوی کشورهای دیگر بوده است، اهمیت دوچندانی مییابد. در همین راستا و در نتیجه اقدامات انجام شده در حوزه توسعه صنایع نظامی، ایران از کشوری که تا ۵۰ سال قبل حتی قادر به تعمیر سادهترین تجهیزات خود نبود، امروز به کشوری تبدیل شده است که محصولات صنایع نظامی آن از قابلیت صادرات به کشورهای دیگر و رقابت با تسلیحات ابرقدرتهای نظامی جهان برخوردار هستند. از طرف دیگر رشد تولید تسلیحات و تجهیزات نظامی در سالهای اخیر سبب شده است تا صنایع نظامی، خود به یکی از مصرفکنندگان بزرگ بازار فلزات کشور تبدیل شوند. تصویر «توپ جنگی» روی جلد، سمبلی از تجهیزات نظامی است که توسعه صنایع آن در ایران امنیت و خاکریز مطمئنی را برای حفظ کشور در مقابل تهدیدها و خطرات بیرونی ایجاد کرده است.