مشاهده بیشتر
توسعه زنجیره فلزات حیاتی در دنیای امروز به طور قابل ملاحظهای به ابزاری برای خلق مزیت اقتصادی و معیاری برای ارزیابی پیشرفتهای تکنولوژیکی تبدیل شده است. چین به عنوان کشور دارنده ذخایر قابل توجه فلزاتی همچون لیتیوم، نیکل، گرافیت، گالیوم و ...، از دهههای اخیر، در تولید فلزات حیاتی پیشرو بوده و به نوعی هدایت روندهای حاکم بر زنجیره تولید این فلزات را به دست داشته است. کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی نیز با آگاهی از تاثیرات عمیق این فلزات بر پیشرفتهای تکنولوژیک و درک اهمیت استراتژیک این فلزات، در راستای توسعه زنجیره تولید آنها اقدامات شایان توجهی داشتهاند. اما به هرحال، پیشبینی میشود که دست کم تا سال ۲۰۴۰، چین با اختلاف، یکهتاز تولید فلزات حیاتی در دنیا باشد.
با گسترش بیسابقه فناوریهای هوشمند و حرکت به سوی دنیایی که در آن هوش مصنوعی نهتنها به رکن اساسی زیرساختهای مدرن بدل شده، بلکه در پیکره توسعه اقتصادی و تحول دیجیتال نیز رخنه کرده است، ضرورت تحلیل فرصتها و چالشهای این عرصه به شکلی بیچونوچرا برجسته میشود، چراکه همزمان با پیشرفتهای حیرتانگیز در بهرهوری سیستمها، ایجاد شبکههای هوشمند و یکپارچه، چالشهای نوینی همچون مدیریت دادههای کلان، ارتقای ایمنی سایبری در برابر تهدیدات پیچیده و مهار پیچیدگیهای فنی، معضلاتی گریزناپذیر را برای سرمایهگذاران و سیاستگذاران به بار آوردهاند. در سوی دیگر این معادله، رشد چشمگیر و پرشتاب بازار زیرساختهای هوش مصنوعی نمایان است که در سال ۲۰۲۳ به ارزش خیرهکننده ۳۸ میلیارد دلار رسید؛ پدیدهای که حکایت از عزم راسخ و تلاش بیوقفه دولتها، شرکتها و ارائهدهندگان خدمات ابری در جهت توسعه و بهرهبرداری از ظرفیتهای نوظهور دیجیتال دارد. این ظرفیتها در پرتو مشارکتهای استراتژیک و بهرهگیری از زیرساختهای پیشرفته، نهتنها به ارتقای رقابتپذیری در عرصه جهانی انجامیده است، بلکه چشماندازی روشن از آیندهای هوشمند، پیچیده و پرچالش را ترسیم کرده است که با مدیریت هوشمندانه و اتخاذ راهبردهای نوآورانه، میتواند به نقطه عطفی در تحول زیرساختهای مدرن بدل شود.
در جهان امروز که فرآیند توسعه نسبت به هر زمان دیگری سرعت بیشتری به خود گرفته است، تکیه بر رویکردهای برنامهریزی سنتی و متمرکز، نهتنها کمکی به توسعه و برقراری توازن و عدالت منطقهای نمیکند، بلکه با این روش دستیابی به توسعه پایدار و همهجانبه هرگز امکانپذیر نخواهد بود. بدون شک، هدف اصلی تمام برنامهریزیهای کلان کشورها، توزیع مناسب فعالیتها و استفاده حداکثری از قابلیتهای محیطی در فرآیند توسعه مناطق است؛ ازاینرو توجه به مسئله آمایش سرزمین و لحاظ کردن پتانسیلها و محدودیتهای نواحی مختلف در برنامهریزیهای کلان منطقهای، اهمیت بسیار بالایی در رشد و پیشرفت هماهنگ و متوازن کشورها دارد. تمرکز شدید و ناهمگونی جمعیت و فعالیتها در یک یا چند نقطه جغرافیایی خاص از مشخصههای بارز بسیاری از کشورهای جهان سوم است که در سیاستگذاریهای خود به موضوع آمایش سرزمین توجه مناسبی نداشتهاند.
تجارت برونمرزی یکی از عوامل اصلی رشد و پویایی اقتصاد کشورها به شمار میآید. از این رو، کشورها میکوشند تا جایگاه مناسبی را در عرصه تجارت بینالمللی کسب کنند. برخورداری از این جایگاه، مستلزم تبادل دوجانبه محصولات است. بررسی آمار تجاری کشورهای توسعهیافته نشان میدهد که این کشورها خود بزرگترین واردکنندگان جهان نیز به شمار میروند. در واقع این کشورها، با واردات مواد اولیه و منابع انرژی، زمینه را برای توسعه صنایع خود ایجاد میکنند. علاوه بر این، ورود کالاهای ساختهشده خارجی به بازارهای کشورها میتواند موجب افزایش قدرت رقابت محصولات با نمونههای خارجی و در نتیجه، توسعه صادرات و افزایش درآمدها شود. نتایج مثبت واردات کالاهایی با اهمیت بالاتر، در کشورهای کمتر توسعهیافته بیشتر نمایان میشود. از طرف دیگر، باید توجه داشت که سیاستگذاریهای نامناسب در زمینه واردات کالاهای غیرضروری نیز میتواند پیامدهای مخربی را برای اقتصاد و تولیدات صنعتی به دنبال داشته باشد.
از زمان شروع ساخت خودروهای بنزینی و استفاده از آنها، ایده تولید اتومبیلهایی که با انرژی الکتریکی کار کنند مطرح بوده است و در همان زمان، نسخههای مختلفی از خودروهای الکتریکی نیز عرضه شدند که به دلیل ظرفیت پایین باتریها و مسافت بُرد کم، چندان مورد توجه قرار نگرفتند. اما در چند دهه اخیر، صنعت تولید خودروهای الکتریکی در جهان بسیار متحول شده است و بِرندهای مختلفی در این حوزه شکل گرفتهاند. شرکت تسلا اولین بِرند ارائهدهنده خودروی تمامالکتریک در جهان به شمار میآید که در گام نخست توانست خودرویی با برد ۳۲۰ کیلومتر در هر بار شارژ به بازار عرضه کند. در حال حاضر نیز این شرکت از پیشتازان بزرگ این عرصه به شمار میآید و فعالیت خود را بر تولید خودروهای الکتریکی جدیدتر و ارزانتر متمرکز کرده است. برخی از خودروسازان بزرگ دنیا که در زمینه ساخت خودروی الکتریکی فعالیت میکردند، با ورود به این عرصه، توانستند خودروهای الکتریکی مدرن را به بازار عرضه کنند. با توجه به اهمیت خودروهای الکتریکی، پیشبینی میشود که این خودروها آینده صنعت خودروسازی را متحول کنند.
مس از مهمترین فلزات به شمار میرود و مصرف آن، همگام با رشد و توسعه اقتصادی جهان، افزایش یافته است. بررسی روند تقاضای این فلز ارزشمند در سالهای اخیر نشان میدهد که در زمانهایی که اقتصاد جهانی در شرایط رکود بوده، تقاضای مس نیز در بازارهای جهانی با نوساناتی همراه بوده است. از آنجایی که در سالهای اخیر صنایع مختلف حرکت به سمت استفاده از انرژیهای پاک و کمکربن را آغاز کردهاند، میتوان آینده روشنی را برای این فلز ارزشمند متصور بود، زیرا مس رسانای خوب جریان الکتریکی است و ویژگیهای منحصربهفرد دیگری نظیر خاصیت شکلپذیری، مقاومت در برابر خوردگی و ضربه دارد. این امر موجب شده است که از مس در صنایعی نظیر خودروهای برقی و ساختوساز استفاده شود.
تاثیر استفاده از مواد اولیه مناسب در ساخت تجهیزات و قطعاتی که تضمینکننده سلامت و ایمنی در عملکرد صنایع هوافضا باشند، امری انکارناپذیر است. با توجه به سرعت پیشرفت تکنولوژی، مواد مورد استفاده در این صنعت در طول زمان دستخوش تحولات قابل توجهی شدهاند. اگرچه در گذشته، فولاد به عنوان حیاتیترین عنصر در صنعت هوافضای جهان شناخته میشد، امروزه در این صنعت از مواد دیگری همچون کامپوزیتها و آلومینیوم به طور گسترده استفاده میشود. با این حال با توجه به خواص فوقالعادهای که هر یک از انواع فولادها ارائه میکنند، از این فلز همچنان به عنوان گزینهای قابل اطمینان در شرایط پیچیده یاد میشود. از این رو، به نظر میرسد که بازار فولاد در صنعت هوافضا همچنان به حیات خود ادامه دهد و نتوان سایر مواد را به سادگی جایگزین فولاد کرد.
بخش گردشگری مجموعهای از سفرها و جابهجاییها، با اهداف و انگیزههای متفاوت را در خود جای میدهد. ماهیت «تفاوت» انسانها و انگیزههای آنها، سبب طبقهبندی توریسم به بخشهای متعددی میشود که از جمله موارد کلی آن میتوان به توریسم داخلی، بینالمللی، کاری و تفریحی اشاره کرد. این بخش در موارد جزئیتر خود، انواع متفاوتی از توریسم همچون توریسم آموزشی، پزشکی، مذهبی، فرهنگی، روستایی و ... را در بر میگیرد که هر یک از آنها، از سهم قابل توجهی در حوزه توریسم برخوردار هستند.
بلایای طبیعی هر سال خسارات و تلفات جانی و مالی بسیاری را ایجاد میکنند. یکی از مهمترین راهکارها در دنیای امروزی به منظور کاهش یا جلوگیری از آثار مخرب ناشی از وقوع بلایای طبیعی، بهکارگیری تکنولوژی در راستای پیشبینیپذیر کردن بلایای طبیعی و مقاومسازی سازهها در مناطق پرریسک از نظر وقوع بلایای طبیعی است. اینترنت اشیا، هوش مصنوعی، شبکههای نسل پنجم، بتنهای فرمپذیر، الیافهای کربنی عملآوریشده با رزین اپوکسی نمونههایی از تکنولوژیهایی هستند که در حال حاضر به منظور مدیریت بلایای طبیعی و مقابله با آنها در کشورهای مختلف به کار گرفته میشوند. نتایج بررسی آمارها گویای آن است که بهرهگیری از تکنولوژیها در حوزه مدیریت بلایای طبیعی در کاهش خسارتهای جانی ناشی از آنها موثر بوده است.
تجربه نشان میدهد بروز نوسانات اقتصادی و بحرانهای مالی میتواند شرایط متفاوتی را برای تعاملات کشورها و روند تحولات اقتصادی فراهم آورد و گاهی حتی به نقطه عطفی برای بروز تغییر مسیر رشد اقتصادی کشورها تبدیل شود. برای مثال پس از بحران مالی ۲۰۰۸ سبب شد نظام مالی و اقتصادی جهان جهتگیری جدیدی به سمت ترکیبی از نقشآفرینی دولت و بازار داشته باشد. همچنین، این بحران روند اقتصادی بسیاری از کشورها را بسته به تعامل و وابستگی آنها با اقتصاد جهانی دستخوش تغییرات قرار داد. به عنوان نمونه میتوان به کشورهای زیمبابوه و گینه اشاره کرد که اقتصاد آنها در سالهای پس از بحران نسبت به سالهای پیش از آن به صورت چشمگیری تغییر یافت که از جمله علتهای آن سیاستهای اقتصادی و تجاری این دو کشور در طول بحران مالی بود.
با شکلگیری نظام سلامت و توجه بیشتر به مراقبتهای بهداشتی و درمانی، فلزات نیز به عنوان عناصر ضروری توسعه این بخش مورد استفاده قرار گرفتند. کاربرد فلزات در نظام سلامت طیف وسیعی از تجهیزات مراقبتهای بهداشتی، درمانی، خدماتی، زیرساختی را در بر میگیرد. فلزات پایه نظیر فولاد، آلومینیوم و مس اغلب در ساخت تجهیزات پزشکی و زیرساختهای فیزیکی کاربرد دارند و فلزات کمیاب و گرانبها در تشخیص بیماریها و تجهیزات مراقبتی و شناسایی بیماری با حساسیت بالا مورد استفاده قرار میگیرند. با توجه به این مسئله نظام سلامت را میتوان به عنوان محرک قدرتمندی برای بازار جهانی فلزات قلمداد کرد.
اهمیت و نقش دولتها در حیات و رشد اقتصادی کشورها در طول تاریخ امری اثباتشده و مشخص است. در کشور در حال توسعهای مانند چین، دولت در چند دهه گذشته به تدریج کنترل مستقیم خود را بر اقتصاد کاهش داده است، اما با این حال نقش مهمی در تعیین جهتهای استراتژیک، اجرای سیاستهای کلیدی و تاثیرگذار به توسعه اقتصادی برای تضمین ثبات اجتماعی و کنترل سیاسی ایفا میکند. در ایالات متحده آمریکا نقش دولت از ایجاد ثبات اقتصادی، تسهیل توسعه زیرساختها و تنظیم صنایع تا ارتقای نوآوری، تضمین رقابت منصفانه و پاسخ به بحرانهای اقتصادی به تدریج تکامل یافته است. دولت ژاپن هدف خود را هدایت اقتصاد به سمت رشد و تابآوری بلند مدت قرار داده و نقش آن از مداخله فعال در طول رشد اقتصادی تا پیگیری اصلاحات ساختاری در طول زمان تغییر کرده است. آلمان نیز که در چند دهه گذشته مدلهای اقتصادی مختلفی را دنبال کرده، بر تنظیم صنایع، حمایت از رفاه اجتماعی و تحریک رشد اقتصادی متمرکز شده است.