مشاهده بیشتر
در دهههای اخیر، شهرنشینی بهسرعت در حال رشد بوده و مشکلات بسیاری نظیر آلودگی محیطزیست و تراکم ترافیک را به طور فزایندهای افزایش داده است. به همین منظور، توجه و تمرکز بر سیستمهای حملونقل عمومی کارآمد افزایش یافته است. شبکه مترو، به عنوان یک سیستم حملونقل عمومی، نقشی حیاتی در حملونقل شهری دارد و توسعه آن از اهمیت ویژهای برخوردار است. با توجه به اینکه در توسعه خطوط ریلی، ایستگاهها و سایر تجهیزات و تاسیسات، حجم قابل توجهی از فلزات اساسی مصرف میشود، میتوان تاثیر توسعه خطوط ریلی مترو بر بازار فلزات اساسی کشور را مورد بررسی و ارزیابی قرار داد.
تونلها و پلها عضوی جداییناپذیر از زیرساختهای حمل جادهای و ریلی محسوب میشوند که احداث آنها به سرمایهگذاریهای بالایی نیاز دارد. ساخت تونلها و پلها با پیچیدگیهای خاصی همراه است و باید پارامترهای متعددی در طراحی آنها لحاظ شود. با توجه به اهمیت مولفههای پایداری و مقاومت، در احداث تونلها و پلها میزان قابل توجهی فولاد به شکلهای مختلف مصرف میشود. به همین دلیل، توسعه احداث تونلها و پلها، در کنار تاثیر آن بر توسعه زیرساختهای حملونقل، موجب مصرف فلزات در کشور نیز خواهد شد.
امروزه خیابانها، معابر و بزرگراهها یکی از بخشهای اصلی بافتهای شهری را تشکیل میدهند. در واقع طراحی مناسب و استاندارد معابر شریانی یک شهر تاثیر زیادی بر عملکرد و بهرهوری شبکه حملونقل آن میگذارد. در احداث زیرساختهای مربوط به معابر و بزرگراهها تجهیزات و لوازم مختلفی مورد استفاده قرار میگیرند. تابلوهای راهنمایی، گاردریلها، دوربینهای نظارت و چراغهای راهنمایی از جمله تجهیزاتی هستند که به منظور افزایش ایمنی، ارتقای بهرهوری حملونقل و نظارت بر رعایت قوانین، در کنار معابر شریانی شهرها نصب میشوند. با توجه به ساختار فلزی این تجهیزات و تعداد بالای آنها در شهرها، تاثیر توسعه بزرگراهها و معابر شریانی شهرها بر بازار فلزات کشور قابل بررسی است.
اغلب کشورهای جهان در مسیر کاهش انتشار کربن و تغییرات آبوهوایی قدم برداشتهاند. درحالیکه ترکیب جهانی برق به طور سنتی توسط منابع سوختهای فسیلی از جمله زغالسنگ، نفت، گاز طبیعی و انرژیهای هستهای تعریف میشد، اما در حال حاضر به سمت استفاده از منابع انرژیهای تجدیدپذیر از جمله آبی، بادی، زیستی و ... تغییر روند داده است. براساس آمارها، ظرفیت نصبشده انرژیهای تجدیدپذیر در تولید جهانی برق به ۲.۵ تراوات در سال ۲۰۲۲ میرسد. با این حال میتوان چشماندازی امیداورکننده را برای آن متصور شد، به طوری که با گسترش و متنوعتر شدن انرژیهای تجدیدپذیر، انتظار میرود ظرفیت نصبشده نیروگاههای تجدیدپذیر در ترکیب برق جهان به ۷.۱ تراوات در سال ۲۰۴۰ برسد.
در حال حاضر، نفت و گاز سهم قابل توجهی از سبد انرژی اولیه دارند. همچنین، این دو حامل انرژی به صورت مستقیم و گستردهای در صنایع مختلف مورد استفاده قرار میگیرند. از این رو، سرمایهگذاری در زیرساختهای اکتشاف و تولید، انتقال و ذخیرهسازی نفت و گاز، از اهمیت استراتژیکی برخوردار است. برآورد میشود طی سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۳، سالانه حدود ۶۰۰ میلیارد دلار در صنایع بالادستی و میاندستی صنعت نفت و گاز سرمایهگذاری شده باشد. این موضوع، رشد قابل توجه در مصرف فلزات آهنی و غیر آهنی را به دنبال داشته است. طبق تخمینهای صورتگرفته، هر ساله حدود ۱۴۰ میلیارد و ۷۸۰ میلیون دلار فولاد، ۴ میلیارد و ۸۸۳ میلیون دلار آلومینیوم و یک میلیارد و ۷۰۳ میلیون دلار نیز مس در توسعه زیرساختهای صنعت نفت خام و گاز طبیعی جهان مصرف میشود.
با گسترش بیسابقه فناوریهای هوشمند و حرکت به سوی دنیایی که در آن هوش مصنوعی نهتنها به رکن اساسی زیرساختهای مدرن بدل شده، بلکه در پیکره توسعه اقتصادی و تحول دیجیتال نیز رخنه کرده است، ضرورت تحلیل فرصتها و چالشهای این عرصه به شکلی بیچونوچرا برجسته میشود، چراکه همزمان با پیشرفتهای حیرتانگیز در بهرهوری سیستمها، ایجاد شبکههای هوشمند و یکپارچه، چالشهای نوینی همچون مدیریت دادههای کلان، ارتقای ایمنی سایبری در برابر تهدیدات پیچیده و مهار پیچیدگیهای فنی، معضلاتی گریزناپذیر را برای سرمایهگذاران و سیاستگذاران به بار آوردهاند. در سوی دیگر این معادله، رشد چشمگیر و پرشتاب بازار زیرساختهای هوش مصنوعی نمایان است که در سال ۲۰۲۳ به ارزش خیرهکننده ۳۸ میلیارد دلار رسید؛ پدیدهای که حکایت از عزم راسخ و تلاش بیوقفه دولتها، شرکتها و ارائهدهندگان خدمات ابری در جهت توسعه و بهرهبرداری از ظرفیتهای نوظهور دیجیتال دارد. این ظرفیتها در پرتو مشارکتهای استراتژیک و بهرهگیری از زیرساختهای پیشرفته، نهتنها به ارتقای رقابتپذیری در عرصه جهانی انجامیده است، بلکه چشماندازی روشن از آیندهای هوشمند، پیچیده و پرچالش را ترسیم کرده است که با مدیریت هوشمندانه و اتخاذ راهبردهای نوآورانه، میتواند به نقطه عطفی در تحول زیرساختهای مدرن بدل شود.
صنعت حملونقل شبکهای گسترده از اتومبیلها، کشتیها، هواپیماها و قطارها را در برمیگیرد و جزء لاینفک اقتصاد جهانی محسوب میشود، که امکان جابهجایی کالا و افراد را در مقیاس گسترده فراهم میکند. از این رو میتوان گفت که این صنعت پاسخگوی بخش قابل توجهی از تقاضای زنجیره تامین جهانی است و نقش مهمی در تجارت بینالملل ایفا میکند. امروزه این صنعت با پذیرش فناوریهای پاکتر، سوختهای جایگزین و ترویج شیوههای حملونقل پایدار به سمت آیندهای پایدارتر و در راستای کاهش ردپای کربن در حال حرکت است، که نمود آن را میتوان در هواپیماها و کشتیهای مبتنی بر سوخت هیدروژن و قطارها و وسایل نقلیه الکتریکی مشاهده کرد.
اهمیت صنعت حملونقل و تاثیر آن بر ارتقای سطح اقتصادی کشور بر همگان آشکار است و مقوله زیرساخت سیستمهای حملونقل نیز از گامهای نخست بهبود شاخصهای اقتصادی محسوب میشود. تحریمهای اعمالشده و عدم توجه به فرصتهای پیشرو از عوامل توسعهنیافتگی کشور در بخش سیستمهای حملونقل به شمار میآیند. بنابراین امید است که با رفع چالشهای موجود در سیستمهای حملونقل و افزایش ظرفیت این صنعت، صنایع وابسته به صنعت مذکور نیز روندی صعودی را در توسعه طی کنند و منجر به ارتقای صنایع کشور شوند. همچنین با توجه به نقش و اهمیت فلزات اساسی در افزایش ظرفیت صنعت یادشده، میزان قابل ملاحظهای از فلزات اساسی در این مسیر مصرف میشوند. بنابراین، در خصوص اهمیت صنعت حملونقل و دورنمای این صنعت در توسعهیافتگی کشور، میتوان سناریوهای مختلفی را در خصوص میزان مصرف فلزات اساسی در افزایش ظرفیت زیرساختهای سیستمهای حملونقل پیشبینی کرد.
تامین انرژی، یکی از مهمترین مسائل روز جهان است. در این راستا، خطوط لوله انتقال نفت خام و گاز طبیعی از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. مجموع طول خطوط انتقال نفت و گاز در جهان به حدود یک میلیون و ۸۲۸ هزار کیلومتر میرسد که بالغ بر سهچهارم آنها مربوط به انتقال گاز هستند. حیاتیترین خطوط لوله انتقال نفت و گاز جهان در میانه روسیه و اروپا و همچنین منطقه خاورمیانه قرار دارند که از جمله مهمترین آنها میتوان به خط لوله انتقال گاز طبیعی یامال اروپا و همچنین «Nord Stram» و همچنین خط لوله انتقال نفت خام «Druzhba» اشاره کرد. آمارها حاکی از آن است که چین و هندوستان در سالهای اخیر در توسعه خطوط لوله انتقال نفت خام و گاز طبیعی در مقیاس جهانی پیشتاز بودهاند. بر اساس آخرین گزارشهای ارائهشده، طول پروژههای خط لوله انتقال نفت و گاز در دست ساخت چین و هندوستان به ترتیب حدود ۳۰ هزار و ۷۵۳ کیلومتر و ۱۶ هزار و ۹۱۳ کیلومتر است که برآورد میشود مجموعا معادل ۶۰.۴ درصد از طول کل پروژههای در دست ساخت انتقال نفت و گاز در جهان باشد.
از زمان حفر نخستین چاه نفتی در سال ۱۲۸۷ تا کنون، برخی زیرساختهای صنعت نفت و گاز در کشور علیرغم تمامی محدودیتهای بینالمللی، پیشرفت قابل توجهی را تجربه کرده است. طبق آمارهای ارائهشده، حوزه اکتشاف و حفاری به منظور توسعه میادین جدید نفتی و گازی، از عملکرد مناسبی برخوردار نبوده، در حالی که وضعیت حفاریهای تعمیراتی و تکمیلی نسبتا با ثبات بوده است. مجموع طول خطوط لوله انتقال نفت و گاز کشور حدود ۱۷ هزار کیلومتر گزارش شده که تقریبا معادل ۱.۳ درصد از طول کل خطوط لوله انتقال نفت و گاز جهان است. همچنین، ایران از ۵ پایانه نفتی و گازی در مناطق شمالی و جنوبی کشور برخوردار است که این مسئله ضمن ایجاد پویایی برای بخش انرژی کشور، امکان بهرهبرداری از فرصت سوآپهای نفتی و گازی را فراهم آورده است.
حملونقل دریایی اساس تجارت بینالمللی و اقتصاد جهانی است. فراهم آوردن زیرساختهای مناسب برای رونق حمل و نقل دریایی تاثیر قابل توجهی را بر کاهش هزینههای حمل و رشد تجارت بینالمللی کشورها خواهد داشت. خصوصا آن که ایران در موقعیت جغرافیایی استراتژیکی قرار دارد و دسترسی به آبهای آزاد فرصت مناسبی را برای تقویت حملونقل دریایی کشور ایجاد کرده است. بندرهای هر کشور به عنوان اصلیترین زیرساختهای سیستم حملونقل دریایی، داراییهای راهبردی آن به حساب میآیند و به همین دلیل رشد سرمایهگذاریها در ایجاد و توسعه ظرفیتهای بنادر میتواند گامی بلند در مسیر توسعه صادرات کشور باشد.
تاریخچه رشد اقتصادی کشور دانمارک به قرن ۱۷ میلادی باز میگردد. زمانی که کشاورزی و زراعت حرفه اصلی ساکنین این کشور بود اما اهمیت لجستیکی دانمارک برای سایر کشورهای اروپایی نظیر هلند، که به دنبال تجارت و راهیابی به حوزه اسکاندیناوی و دریای بالتیک بودند، زمینه رشد اقتصادی این کشور را فراهم کرد. همچنین همسایگی با قدرتهای بزرگ اروپا از جمله آلمان، انگلستان و هلند نیز به عنوان مزیدی بر علت توسعه اقتصادی این کشور تلقی میشود. همسویی با انقلاب صنعتی در قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی برای دانمارک، با پیشرفتهای شگرفی در تولید ناخالص داخلی همراه بود و سبب شد تا این کشور از یک کشور مبتنی بر اقتصاد زراعتی، به کشوری صنعتی تبدیل شود. در نیمه نخست قرن بیستم، به دنبال جنگهای جهانی اول و دوم، اقتصاد دانمارک متاثر از شرایط وخیم منطقه یورو دچار رکود شد. اما در دوران پساجنگ، اقدامات مهمی در جهت اطلاحات اقتصادی انجام شده که به تولید ثروت انجامیده است.