مشاهده بیشتر
بررسی روند بازارهای جهانی فلزات غیرآهنی از جمله مس، آلومینیوم، سرب و روی، از همبستگی میان تقاضای این فلزات و شرایط کلی حاکم بر اقتصاد جهانی حکایت دارد که این مسئله متاثر از نقش ویژه فلزات غیرآهنی به عنوان ماده اولیه در تولید کالاهای صنعتی و الکترونیکی و توسعه زیرساختها است که موجب میشود همگام با رونق اقتصاد جهانی، تقاضای این فلزات نیز افزایش یابد. در کنار کاربردهای گذشته، ظهور تحولات نوینی مانند حرکت جهان به سمت انرژیهای تجدیدپذیر، انقلاب صنعتی چهارم و هوشمندسازی، خودروهای الکتریکی و ... در سالهای آینده بازار جهانی فلزات غیرآهنی را با تقاضای مضاعفی مواجه میکند. به جرات میتوان فلزاتی مانند آلومینیوم، مس و روی را پایه و اساس توسعه اقتصادی جهان دانست.
امروزه پديده کوچک شدن خانوارها يا به عبارتی کاهش جمعيت آنها بهخصوص در شهرهای بزرگ کشور بهوضوح مشاهده میشود. اين پدیده دو وضعیت متفاوت را در بر میگيرد: تمايل به داشتن تعداد فرزندان کمتر و همچنين شکلگيری خانوارهای يکنفره. هر دو عامل، با کمتر شدن تعداد افراد خانوار، باعث کاهش جمعيت خانوارها میشوند. فارغ از علل آن، اين مساله تاثیرات متعددی بر بسياری از حوزهها، از جمله صنايع گوناگون کشور و اوضاع اقتصادی آنها، خواهد داشت. بازار لوازم خانگی نيز يکی از حوزههای متاثر از اين پدیده است. در اين گزارش، نگاهی به تاثیرات کوچک شدن خانوارها بر اين بازار کشور شده است.
بررسی وضعیت موجود در برخی از صنایع فلزات غیرآهنی حاکی از بهرهمندی کشور از مزیتهای بسیار است. با این حال، برخی از این صنایع در کشور آنطور که انتظار میرود توسعه نیافتهاند که علل این مسئله را باید در محدودیتها و موانعی جستوجو کرد که بر سر راه تولید این دسته از فلزات قرار دارند. در این میان، صنعت مس، با توجه به پیشینه آن در کشور و اقدامات صورتگرفته، شرایط مطلوبتری را تجربه میکند. امید میرود که راهکارهای لازم در خصوص توسعه هر چه بیشتر سایر فلزات غیرآهنی نیز در دستور کار قرار گیرد، زیرا در غیر این صورت، دستیابی به چشماندازهای معینشده برای این فلزات بسیار دشوار خواهد بود.
رابطه میان جمعیت و میزان تقاضا برای مسکن دوطرفه است و هر گونه تحول در جمعیت، تقاضای مسکن را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. تحولات اخیر جمعیت ایران، که با کاهش سرعت رشد جمعیت به دلیل کاهش نرخ باروری و سقوط نرخ جانشینی جمعیت به دلیل کاهش این نرخ همراه بوده، کاهش اندازه خانوارها را نیز به دلیل مسائل اجتماعی و فرهنگی، میل به استقلال، طلاق، مرگومیر و مهاجرت به همراه داشته و این امر موجب افزایش تعداد خانوارها در کشور شده است. بیشک، تحولات جمعیت خانوارهای کشور در میزان تقاضا برای مسکن تاثیرگذار است و این تغییر تقاضا برای مسکن، مصرف بالای فلزات را نیز به همراه دارد.
اهمیت جایگاه آلومینیوم در تمام صنایع دنیا، کشورهای بسیاری را به عرصه تولید این فلز کشانده است. تولید این فلز با وجود کاربرد گسترده و مزیتهایی که برای صنعتگران ایجاد میکند، دارای فرایندی بسیار انرژیبر و آلاینده است. این مسئله با توجه به بحران انرژی در کشورهای توسعهیافته، به معضل تبدیل شد و صرفه اقتصادی در تولید آلومینیوم را کاهش داد. از این رو، انتقال صنایع تولید آلومینیوم به کشورهای در حال توسعه به عنوان یک روند تدریجی، علاوه بر این که رشد اقتصادی قابل توجهی را برای کشورهای درحال توسعه فراهم کرد، منجر به کاهش انتشار کربن در اقتصادهای توسعهیافته و حفاظت از اقلیم و محیط زیست آنها شد.
ایران با برخورداری از ذخایر معدنی متنوع و گسترده، پتانسیل بالایی در توسعه بخش معدن و صنایع وابسته به آن دارد. با این حال، و با توجه به جایگاه فعلی این بخش در اقتصاد کشور، به نظر میرسد فاصله زیادی میان پتانسیلها و عملکرد در این بخش وجود دارد. میزان تولید فولاد در سال ۱۴۰۱ در حالی تقریبا ۳۰ میلیون و ۶۰۰ هزار تن بوده که ظرفیت اسمی صنعت فولاد کشور تقریبا ۴۵ میلیون تن است. چنین وضعیتی در صنایعی مانند آلومینیوم و سرب و روی کشور نیز کموبیش وجود دارد. عواملی چون سازوکارهای نامناسب قیمتگذاری، سرمایهگذاری ناکافی در زیرساختهای تامین انرژی، بیتوجهی به زنجیره تامین صنایع و محدود شدن بازارهای صادراتی برای تولیدکنندگان از جمله مهمترین چالشهایی هستند که صنایع معدنی و فلزی کشور در حال حاضر با آنها دستوپنجه نرم میکنند و تا زمانی که برای مرتفع ساختن آنها اقدامی موثر صورت نگیرد، نباید انتظار تحولاتی امیدوارکننده را در این بخش داشت.
بازار مصرف آلومینیوم به عنوان یکی از فلزات پایه استراتژیک در دنیا، به طور روزافزونی در حال توسعه است. بخشی از این افزایش ناشی از افزایش جمعیت جهان و فعالیتهای صنعتی و بخش دیگر این افزایش مصرف نیز به دلیل ظهور قدرتهای صنعتی بزرگ از جمله چین، هندوستان و سایر کشورهای جنوب شرق آسیا بوده است که مطالعه عملکرد اخیر این کشورها و همچنین وضعیت فعلی آنها، دید روشنی از آینده مصرف این فلز خواهد داد. از طرفی، با مطرح شدن تکنولوژی ساخت خودروهای برقی و همچنین پیشتازی نیروگاههای تجدیدپذیر در صنعت برق بسیاری از نقاط دنیا روند صعودی مضاعفی را برای مصرف این فلز به وجود آورده است که در آینده نیز تداوم خواهد داشت.
ابرروندهای حاکم بر فضای اقتصادی و صنعتی جهان و بروز تحولاتی مانند گسترش خودروهای الکتریکی، توسعه زیرساختهای انرژی تجدیدپذیر و مدرنیزاسیون جوامع موجب شده است که رابطه مستقیمی میان سطوح پیشرفت کشورها و بازارهای مصرف مس آنها برقرار باشد که این مسئله زمینه توسعه روزافزون زنجیره مس را در جهان ایجاد میکند. با این حال، موضوع کلیدی در این بین، عدم توازن در توزیع ذخایر معدنی این فلز است که موجب شده است تا بخش عمدهای از جریانهای تجاری جهان به محصولات زنجیره مس اختصاص داشته باشد.
روند کربنزدایی از صنایع آلاینده، بسیاری از فرایندهای تولید فعلی را به چالش کشیده است. زنجیره ارزش صنعت آلومینیوم در حالی با انتشار سالانه حدود یک میلیارد تن گازهای گلخانهای در رده آلایندهترین صنایع جهان قرار دارد که محصولات آلومینیومی نقش کلیدیای در بخش صنعت بر عهده دارند. از این رو، کربنزدایی از زنجیره ارزش آن بسیار حائز اهمیت است. مروری بر گزارشهای ارائهشده نشان میدهد، حداقل تا سال ۲۰۳۰، تقاضای سبز آلومینیوم با سرعت بسیاری بالایی رشد خواهد کرد و سهم آن از کل تقاضای آلومینیوم از حدود ۵ درصد در سال ۲۰۲۰، به حدود ۱۹ درصد در سال ۲۰۳۰ خواهد رسید. آمارهای مربوط به روند کربنزدایی در صنعت آلومینیوم نیز بیانگر آن است که در این صنعت ظرفیت کاهش انتشار گاز دیاکسید کربن تا سقف ۹۲ درصد وجود دارد. طبق سناریوی «۱.۵ درجه سانتیگراد» تقاضای کارخانههای ذوب آلومینیوم در مقیاس جهانی تا سال ۲۰۵۰ رشد ۲.۶ درصدی را نسبت به امروز تجربه خواهد کرد و به حدود یک هزار تراوات ساعت میرسد. در این سال حدود ۵۲.۵ درصد از تقاضای مذکور از محل منابع کمآلاینده تامین خواهد شد و میزان آلایندگی ناشی از سوختهای فسیلی نیز با بهکارگیری سیستمهای جمعآوری کربن، کنترل خواهند شد.
از زمان شکلگیری مفهوم «اقتصاد چرخشی» در جهان، صنعت آلومینیوم یکی از صنایعی است که به منظور پایدارسازی فرایندها در راستای تحقق این مفهوم در کانون توجهها قرار گرفته است. این موضوع، بدان خاطر است که این فلز، از طرفی ویژگیهای منحصر به فردی دارد که آن را به کاتالیزوری بسیار قدرتمند برای محقق ساختن اقتصاد چرخشی در سطح کلان تبدیل کرده است و از طرف دیگر نیز فرایند تولید هر تن آلومینیوم به شدت آلاینده است. آمارها نشان میدهد که در طول تقریبا ۳ دهه گذشته، صنعت آلومینیوم در مقیاس جهانی به سمت چرخشی شدن حرکت کرده است. در سال ۱۹۹۰، سهم بازیافت قراضه از صنعت آلومینیوم تقریبا ۲۸.۵ درصد بود، در حالی که این رقم تا سال ۲۰۲۲ به حدود ۳۶ درصد رسیده است. ژاپن، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا، مجموعه کشورهایی هستند که صنعت آلومینیوم بازیافتی آنها، بیشترین سهم را از کل صنعت آلومینیوم دارد.
مسیر تحولات صنایع مس در دنیا به سمتی رفته است که علاوه بر تغییرات تکنولوژیک و مولفههای مرتبط با ارزش تولید و میزان عرضه و تقاضا برای این فلز، یک گذار جغرافیایی نیز در این حوزه در طول یک قرن اخیر رخ داده است. به گونهای که صنایع تولید مس در این بازه زمانی، از کشورهای توسعهیافتهای همچون ایالات متحده آمریکا، اروپا و اقتصادهای پیشرفته آسیا نظیر ژاپن، به کشورهایی با اقتصاد در حال توسعه که چین، هندوستان، شیلی، پرو و کشورهای منطقه «ASEAN» منتقل شده است. نظر به تداوم روندهایی همچون برقیشدن و تکامل تکنولوژیهای دیجیتال به خصوص در این اقتصادهای نوظهور درحال توسعه، روند تولید مس در چنین کشورهایی به شکلی روزافزون در حال رشد است و به نظر میرسد که روندهای آتی در مورد صنایع تولید مس توسط کشورهای درحال توسعه هدایت شود.
از یک قرن گذشته تاکنون، موارد مصرف آلومینیوم در فضای اقتصاد و صنعت جهان با توجه به ویژگیهای خاص و کمنظیر این فلز، به شکل منحصر به فرد و سریعی افزایش یافته است. حرکت جهان به سمت برقیشدن و ظهور و گسترش خودروهای برقی در کنار توسعه کاربردهای قبلی مانند ساختوساز و بستهبندی، موجب شیب فزاینده میزان مصرف آلومینیوم در جهان شده و پیشبینیها نیز از تداوم این روند در سالهای آینده حکایت دارند. با این حال، یکی از موضوعات حائز اهمیت در این بین، ارتباط مستقیمی است که میان تحولات جمعیتی جوامع با بازار مصرف آلومینیوم وجود دارد و تجربه نشان میدهد که کشورهای با نرخ رشد جمعیت بالاتر از پتانسیل بیشتری برای تبدیل شدن به بزرگترین بازارهای مصرف این فلز برخوردار هستند.