مشاهده بیشتر
گاز طبیعی از زمان اکتشاف در طول قرن نوزده تاکنون سهم قابل توجهی از ترکیب انرژی جهان را به خود اختصاص داده و به عنوان یک سوخت پاک و راهحلی برای انتقال به انرژی پاک مورد توجه قرار گرفته است. بر همین اساس تقاضای جهانی برای آن همواره وجود دارد. روسیه و خاورمیانه بزرگترین ذخایر گاز طبیعی متعارف جهان را در خود جای دادهاند با این حال اکتشاف و بهرهبرداری از ذخایر گاز طبیعی غیرمتعارف، ایالات متحده آمریکا را به بزرگترین تولیدکننده گاز طبیعی جهان تبدیل کرده است. اگرچه ذخایر گاز طبیعی در بسیاری از نقاط جهان از جمله آفریقا، آمریکای جنوبی و اروپا به دلیل توزیع نامناسب آن رو به اتمام است، با این حال به نظر میرسد خاورمیانه با توجه به جغرافیای غنی از گاز طبیعی خود محرک اصلی انتقال به سمت انرژی پاک در آینده باشد.
نفت از زمانی که برای اولین بار توسط بشر به بهرهبرداری رسید تاکنون، انرژی بخشهای مختلف اقتصادهای جهان از جمله نیروگاهها، صنایع و حملونقل را تامین کرده، با این حال از مدتها قبل، پیشبینیها مبنی بر این که تولید نفت به اوج خود نزدیک شده، ترس از به پایان رسیدن این منبع حیاتی را به جان جوامع انداخته است. اگرچه با وجود منابع قابل استحصال جهان در ابتدا به نظر میرسید که این پیشبینی از واقعیت به دور باشد، اما برخی نقاط جهان از جمله اروپا، آفریقا، آسیا و اقیانوسیه و آمریکای لاتین پیک نفت خود را از اوایل دهه ۲۰۰۰ به بعد پشت سر گذاشتهاند. در حالی که به نظر میرسید روند برقی شدن منجر به کاهش تقاضای نفت شود، سرمایهگذاریها در تولید منابع غیر متعارف نفت را نیز کاهش داده است. پیشبینیها حاکی از آن هستند که آخرین قطرههای نفت متعارف در چاههای نفتی خاورمیانه قابل استحصالاند.
مواد معدنی حیاتی از زمان معرفی آنها در طول انقلاب صنعتی تا کاربرد امروزی آنها در ساخت باتری خودروهای الکتریکی، کالاهای الکترونیکی و سیستمهای ذخیرهسازی انرژی نقش قابل توجهی در پیشرفت جوامع بشری ایفا کردهاند. اگرچه به نظر میرسد، لیتیوم، نیکل و کبالت در میان فراوانترین عناصر موجود در زمین قرار دارند، با این حال افزایش چشمگیر تقاضا منجر شده است تا بسیاری از منابع معدنی متعارفی که تاکنون به بهرهبرداری رسیدهاند به پایان خود نزدیک شوند و عرضه این فلزات دچار چالش گردد. این در حالی است که انتظار میرود اقدامات مرتبط با بازیافت مواد معدنی و اقتصاد چرخشی، نقش برجستهای در پر کردن شکاف مرتبط با کمبود مواد معدنی در آینده بر عهده داشته باشد.
دنیای امروز با روند پرسرعت تحولات اساسی گره خورده است. تشدید روند شهرنشینی، روند توسعه زیرساختها، توسعه مستمر صنعت خودروسازی در مسیر تولید خودروهای برقی و توسعه سیستمهای ذخیرهسازی انرژی از جمله روندهایی هستند که آیندهای جدید را برای بازار مصرف فلزات به تصویر میکشند. در این بین، دو فلز سرب و روی، فلزات استراتژیکی محسوب میشوند که نقش مهمی را در آینده تحولات اقتصاد جهانی خواهند داشت و به همین سبب، رشد تولید و مصرف آنها محدودیتهای گلوگاهی مهمی را برای تامین منابع اولیه و معدنی این صنعت ایجاد میکند.
جهان در سالهای اخیر با تحولات تکنولوژیکی مختلفی عجین شده است؛ تحولاتی که رشد روزافزون آنها از تداوم و تشدید این روند در سالهای آتی حکایت دارد. توسعه شهرنشینی، برقیسازی، دیجیتالی شدن و گذار انرژی از جمله تحولاتی به شمار میآیند که روز به روز بر شدت آنها افزوده خواهد شد. از این رو، ترسیم چشماندازی مناسب از شرایط در سالهای آینده و آمادگی هر چه بیشتر برای آن، ضروری به نظر میرسد. نگاهی به تحولات یادشده، حاکی از اهمیت جایگاه فلز مس در تحقق آنها و بیانگر روند رشد تقاضای این فلز است. اگرچه این مسئله دغدغههای بسیاری را برای امکان تامین مس به میزان کافی در سالهای آینده ایجاد کرده است، اما به نظر میرسد که با توسعه معدنکاری و همچنین پیشرفتهای تکنولوژیک، جهان حداقل در چند دهه آینده با توقف و یا کمبود عرضه مس روبهرو نخواهد شد.
قابلیتهای شناختهشده آلومینیوم از جمله نسبت استحکام به وزن و تطبیقپذیری، آن را به یک فلز استراتژیک در سطح جهانی تبدیل کرده، به طوری که تنها طی چند دهه گذشته تقاضای فزایندهای برای این فلز شکل گرفته است. با توجه به این که فرایند ذوب و پالایش آلومینا فرایندی انرژیبر و با انتشار قابل توجه کربن همراه است، حرکت به سمت تولید و عرضه آلومینیوم ثانویه به عنوان رویکردی در پاسخ به تقاضای روزافزون مطرح شده و شکاف مرتبط با عرضه آلومینیوم را تا حد قابل توجهی پر کرده است. در حالی سهم عرضه ثانویه از تولید آلومینیوم جهان امروز به ۳۶ درصد میرسد که انتظار میرود این سهم تا سال ۲۰۵۰ از مرز ۵۶ درصد نیز عبور کند. البته با توجه به این که بخش عمده آلومینیوم اولیه تنها در مناطق محدودی از جمله روسیه و چین تولید میشود، اختلال در جریانهای تجاری به کمبود عرضه آلومینیوم در مناطقی مانند اروپا و ایالات متحده آمریکا منجر شده است.
فولاد از جمله فلزاتی است که رد پای مصرف آن در بسیاری از جنبههای زندگی امروز قابل مشاهده است. اهمیت این ماده استراتژیک تا حدی است که از روند تولید و مصرف آن به عنوان یکی از شاخصهای توسعهیافتگی جوامع یاد میشود. از طرفی، جهان در حال حاضر با تحولات بزرگی درآمیخته شده که روز به روز نیز پررنگتر میشوند؛ تحولاتی که اغلب آنها را میتوان محرکی برای رشد تقاضای فولاد دانست. با این حال، به نظر میرسد که با موضوعاتی نظیر محدودیتهای ذخایر با عیار بالا و همچنین الزام صنعت فولاد به کاهش انتشار گازهای گلخانهای، این صنعت به سمت استفاده بیشتر از قراضه به عنوان خوراک حرکت خواهد کرد.
با ادامه تکامل جهانی و روند روبه رشد تقاضا برای کالاهای منابع طبیعی، شکاف کمبود منابع در برخی از کشورهای در حال توسعه و فاقد منابع بیشتر به چشم میخورد. با این حال تجارت بینالملل با تسهیل مراودات تجاری امکان تبادل منابع طبیعی را در سراسر مرزها فراهم میکند، به طوری که چین، ژاپن و کشورهای اروپایی با تکیه بر منابع طبیعی وارداتی به اقتصادهای بزرگ جهان تبدیل شدهاند. البته از آنجایی که اتکای بیش از حد به واردات منابع طبیعی آنها را در برابر رویدادهای ژئوپلیتیکی و جنگهای تجاری آسیبپذیر کرده است، اغلب کشورها برآنند تا با ایجاد ساختار اقتصادی متنوع از واردات منابع طبیعی به ویژه منابع انرژی بکاهند.
رشد اقتصادی جهان با بهرهبرداری از منابع طبیعی گرهخورده است. البته باید توجه داشت که تقاضای بیحدوحصر بشر برای استخراج و بهرهبرداری از منابع تنها در طول چند دهه گذشته جهان را با بحران کمبود منابع مواجه کرده است، به طوری که پیشبینیها حاکی از آن هستند که بسیاری از منابع طبیعی جهان طی دهههای آتی به پایان خود نزدیک میشوند. اگرچه تاثیر ناشی از بحران کمبود منابع در اقتصادهای توسعهیافته و دارای منابع محدود کمتر است با این حال به نظر میرسد پیامدهای جبرانناپذیری برای اقتصادهای در حال توسعه و متکی به منابع طبیعی برجای بگذارد.
به لحاظ تاریخی، صنعت خودرو یکی از بزرگترین بازارهای مصرف انرژی در جهان به شمار میرود و با توجه به این که برای تامین انرژی مورد نیاز خود تا حد زیادی به سوختهای فسیلی متکی بوده است، عامل محرکی در تقاضای روبهرشد نفت تلقی میشود. با حرکت جهان به سمت منابع انرژی پایدار، وسایل نقلیه زمینی با چالشهایی در انتقال از سوختهای فسیلی به سمت سوختهای جایگزین مواجه هستند، بنابراین نفت همچنان بیش از ۹۰ درصد از سوخت مورد نیاز خودروها را تامین میکند، این در حالی است که وسایل نقلیه الکتریکی به عنوان محرک اصلی تقاضا برای الکتریسیته در آینده ظاهر شدهاند. در حالی که تقاضای الکتریسیته وسایل نقلیه عددی بالغ بر ۱۳۴ تراوات ساعت را در سال ۲۰۲۳ به ثبت رسانده، اما براساس سناریوی انتشار صفر انتظار میرود که از مرز ۱.۷ هزار تراوات ساعت نیز در سال ۲۰۳۰ فراتر رود.
امنیت انرژی در جهان، همواره به عنوان یک مسئله استراتژیک در نظر گرفته شده، این در حالی است که همگام با پیشرفت جوامع و روند جهانی شدن «Globalization»، اقتصاد جهانی و بازارهای انرژی شاهد پیدایش ریسکهای ژئوپلیتیکی بوده که هر یک به نحوی بازارهای نفت و گاز طبیعی را تحت تاثیر قرار دادهاند. سال ۱۹۷۳، یکی از بزرگترین بحرانهای نفتی جهان تا به امروز (به دلیل بالا گرفتن منازعات نظامی میان برخی کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی) کلید خورد که تقریبا ۷ سال به طول انجامید و سبب شد تا قیمت جهانی نفت تقریبا ۶ برابر شود. سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ نیز با آغاز نبرد نظامی روسیه و اوکراین و همچنین حمله رژیم صهیونیستی به غزه، به دلیل کاهش قابل ملاحظه صادرات نفت و گاز طبیعی روسیه به اتحادیه اروپا و مختل شدن روند تولید و صادرات گاز طبیعی در منطقه خاورمیانه، مجددا بازارهای انرژی در مقیاس جهانی تا حدی متلاطم شد، با این حال، تاثیر ریسکهای ژئوپلیتیکی اخیر بر بازار انرژی نسبت به دورههای قبل محدودتر شده است. واقعیت آن است که در طول بحرانهای نفتی گذشته، جامعه جهانی به سمت پویایی بیشتر (به خصوص در زمینه تامین و مصرف انرژی) رفته است؛ این مسئله عمدتا به این خاطر است که وقوع بحرانهای نفت و گاز طبیعی در بلندمدت، هم به تامینکنندگان و هم به مصرفکنندگان انرژی خسارت جدی وارد میکند.
درگیریهای ژئوپلیتیکی ارتباط نزدیکی با بازار صنایع معدنی به عنوان سنگبنای توسعه اقتصادی کشورها دارند و کشورهای غنی از منابع در جریان رویدادهای ژئوپلیتیکی با اعمال تحریمهای تجاری، اختلالاتی در زنجیره تامین جهانی به وجود میآورند. به طور مثال روسیه به عنوان یکی از کشورهای غنی برخوردار از پتانسیلهای معدنی از جمله زغالسنگ و نیکل شناخته شده است. با این حال در چند سال گذشته متاثر از تحریمهای تجاری اتحادیه اروپا در پاسخ به تنش میان این کشور و اوکراین نوساناتی در بازارهای صادراتی صنایع معدنی خود از جمله زغالسنگ و نیکل تجربه کرده است. این مساله موجب شده است تا روسیه عرضه مواد معدنی خود را به بازارهای جایگزین از جمله آسیا هدایت کند، به طور مشابه اتحادیه اروپا نیز همواره در تلاش است تا شکاف تامین صنایع معدنی خود را از طریق ایالات متحده آمریکا و سایر کشورهای غنی از منابع پر کند.