مشاهده بیشتر
به سبب پیشرفت علم و تکنولوژی، تلفنهای همراه امروز به ابزارهای هوشمندی مبدل شدهاند که انجام بسیاری از امور را برای بشر آسانتر میکنند. قابلیت برنامهنویسی در تلفن همراه این امکان را برای سازندگان فراهم کرده است تا بر امکانات و کاراییهای این وسیله بیفزایند. همچنین این قابلیت منجر به شکلگیری صنعت اپلیکیشن موبایل در جهان شده است. این صنعت از یک دهه قبل فعالیت خود را آغاز کرده و بیش از میلیاردها دلار درآمد را برای شرکتها و فروشگاههای برنامه تلفن همراه به ارمغان آورده است. درآمدهای این بخش تا پایان سال ۲۰۲۱ به طور میانگین سالانه ۲۰ درصد رشد داشته که بخش عمدهای از آن به بازیهای تلفن همراه و شبکههای اجتماعی اختصاص داشته است. همچنین در این سال چین، آمریکا و ژاپن بیشترین میزان درآمد از برنامههای تلفن همراه را به دست آوردهاند.
بسیاری از کشورها در حال تغییر مسیر به سمت جهانی شدن و تمرکز بر ارتقای رشد اقتصادی از طریق یکپارچگی منطقهای و بینالمللیاند. در این بین، تجارت میان کشورها اساس و بنیان این جهتگیری و حرکت به سمت رشد اقتصادی است. میان تجارت و درآمد ملی کشورها رابطهای مستقیم برقرار است. افزایش تجارت تشکیل سرمایه فیزیکی و انسانی را در پی دارد که سبب افزایش درآمد ملی و رشد اقتصادی میشود. این امر برای ایران، که مرزهای آبی و زمینی گستردهای با کشورهای همسایه متعدد دارد که بسیاری از آنها در زمره کشورهای درحالتوسعه قلمداد میشوند، بسیار مهم است. نگاهی به آمار تجارت پاکستان، یکی از همسایگان ایران، نشان میدهد که در سبد وارداتی این کشور کالاهایی وجود دارد که کشورمان از امکان تولید آنها برخوردار است؛ با این حال، ایران سهم قابل توجهی در تامین نیاز بازار پاکستان ندارد.
خانواده در مرکز بسیاری از فرایندهای اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی قرار دارد و به همین دلیل، شاخصهای مربوط به ترکیب و تعداد خانوار تاثیر قابل توجهی بر شرایط مختلف جوامع و اقتصاد کشورها دارد. بررسی آمارهای جمعیت خانوارها در سطح جهان نشان میدهد که ساختار و اندازه خانوارها در طول سالهای اخیر دستخوش تحولات شدیدی شده است که تاثیر این امر بر بسیاری از مناسبات و فرایندهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قابل بررسی و ارزیابی است. سیاستگذاری مناسب دولتها برای مدیریت و جهتدهی به تحولات ساختار خانوار عاملی مهم برای حرکت کشورها در مسیر کاهش فقر، افزایش رفاه، تضمین زندگی سالم، امنیت غذایی، کاهش مصرف انرژی و ... محسوب میشود.
سازندگان تلفنهای همراه، با علم به اهمیت این دستگاه و چشمانداز روشنی که آینده صنعت تولید موبایل پیشِرو دارد، همواره در تلاشاند که با تولید گوشیهای متنوع با قیمتها و کیفیتهای گوناگون، بتوانند در بازارهای بینالمللی حضور یابند و سهم خود از تجارت جهانی را افزایش دهند، زیرا این امر مزایای فراوانی از جمله رشد اقتصادی، بهرهمندی از فناوریهای بهروز و افزایش اشتغالزایی را برای کشورها در پی دارد. در چند سال اخیر، افزایش تعداد کاربران تلفنهای همراه موجب رشد شگرف تجارت بینالمللی موبایل شده که تاثیر بسزایی را در بهبود کیفیت تلفن همراه داشته است. با این حال، نمیتوان از تاثیر رویدادهای سیاسی و اقتصادی در تجارت جهانی این دستگاه ضروری و مهم جوامع امروزی چشمپوشی کرد. به همین دلیل، به رغم اهمیت تلفنهای همراه، در برخی از سالها، تجارت بینالمللی گوشیهای تلفن تغییراتی کرده است.
با افزایش جمعیت جهان، میزان استفاده از انرژي و منابع طبيعي زمين نیز افزایش یافته که این مسئله رویکرد تکنولوژی را به سمت توسعه پایدار سوق داده است. خودروی الکتریکی به عنوان فناوریای نوین برای بهبود و اصلاح استفاده بهینه انرژی و کاهش گرمای کره زمین شناخته میشود. بنابراین، در سالهای اخیر، تجارت بینالمللی خودروهای برقی رشد بسیار قابل توجهی را تجربه کرده است. با توجه به چشماندازهای تعریفشده در خصوص استفاده از خودروهای الکتریکی، انتظار میرود که در آیندهای نزدیک، صنعت تولید وسایل نقلیه برقی در زمره مهمترین بخشهای اقتصاد جهان قرار گیرد.
صنعت تولید گوشیهای تلفن همراه، که صنعتی جوان محسوب میشود، به سرعت در حال پیشرفت و ترقی است. کمپانیهای متعددی امروز در این صنعت مشغول به فعالیتاند. رقابت شدید میان تولیدکنندههای گوشیهای تلفن همراه خلاقیت و نوآوری در تولید این دستگاههای دیجیتالی را از اهمیت بسیار بالایی برخوردار کرده است. این امر موجب شده است تا تنوع قابل توجهی در محصولات این صنعت ایجاد شود و بازار تلفنهای همراه تحولات شگرفی را تجربه کند. آخرین آمارهای گزارششده از میزان مصرف گوشیهای هوشمند از اختصاص دادن زمان زیادی از زندگی افراد به این دستگاه دیجیتال حکایت دارد، به گونهای که حتی صحبت از اعتیاد افراد به موبایلهای خود میشود. طبق آمار جمعیتی و تقاضای بالای گوشیهای هوشمند در جهان، میتوان گفت صنعت تولید گوشیهای تلفن همراه یکی از صنایع سودآور قرن حاضر به شمار میرود و آینده روشنی برای آن قابل تصور است.
در روزگاری که سرمایهگذاری مستقیم خارجی ابزاری استراتژیک برای بازطراحی زیرساختهای تولید، تقویت نوآوری فناورانه، گذار به انرژیهای پاک و تعمیق پیوندهای ژئواقتصادی تلقی میشود، سیاستگذاری برای جذب این نوع سرمایه، حوزهای چندلایه و پیچیده را در بر میگیرد؛ حوزهای که در آن، نهتنها اعطای بستههای حمایتی سرنوشتسازند، بلکه جزئیاتی چون سیاستهای تشویقی، شفافیت حقوقی و پیوند دولت با ناامنیهای ژئوپلیتیکی نیز آیندهساز خواهند بود. در این حوزه سرنوشتساز، سیاستگذاران در برخی کشورها چون آمریکا، چین و هند و کشورهای عضو اتحادیه اروپا با طراحی راهبردهایی کلان و قابلتوجه از سیاستهای صنعتی، مالی و نهادی، توانستهاند افزون بر جذب سرمایههای مستقیم خارجی، آن را در مسیر ارتقای قدرت ملی و بازسازی ظرفیتهای بنیادین خود به کار گیرند؛ در حالی که بسیاری از کشورهای کمتر توسعهیافته، با وجود نیاز مبرم به سرمایه و انتقال فناوری، همچنان در تله محدودیتهای قانونی، سیاستهای ناپایدار و واهمههای امنیتی گرفتار ماندهاند.
در عصری که تحقق توسعه اقتصادی مستلزم طراحی مسیرهایی منحصربهفرد، انطباقپذیر و ریشهدار در بافت نهادی، ظرفیتی و تاریخی هر کشور است، سیاستهای صنعتی چهرهای تازه به خود گرفتهاند؛ رویکردهایی که با دوری از کلیشههای توسعه وابسته، بر مدار توانمندسازی داخلی، ارتقای فناورانه و ساخت مزیتهای رقابتی مقاوم، مسیر بازتعریف اقتصاد ملی را با دقت، تامل و پیوستگی طی میکنند. در این منظومه نوظهور، سیاستگذاری صنعتی تجلیگاهی برای شکلدهی به آینده تولید، تنظیم رابطه میان نهادهای دانشی، بازیگران اقتصادی، ساختارهای فناورانه و منطق حاکم بر بازارهای جهانی است؛ جریانی چندوجهی که در آن، بومیسازی نه صرفا جانشین واردات است، که بستری برای خلق دانایی، انتقال عمیق فناوری و گسترش ظرفیتهای یادگیرنده را به ارمغان میآورد و همزمان، سیاستهای صادراتمحور نیز بر بنیاد تثبیت کیفیت، پرورش برند ملی و ساخت سیستمی رقابتی و پایدار در بستر جهانی استوار میشوند. این گفتمان نوین، فراتر از بازتعریف اولویتهای راهبردی سیاستها، دگرگونی در خود زبان توسعه را نمایان میکند؛ زبانی که توسعه را نه در وابستگی، که در استقلال فنی و نه در رشدهای ناپایدار، که در نهادسازی عمیق و پویای فناورانه جستوجو میکند.
سرمایهگذاری و تخصیص پول به یک ایده یا پروژه، یکی از مهمترین بخشهای راهاندازی یک کسبوکار به شمار میآید. این موضوع در دنیای امروز که بخش قابل توجهی از رشد اقتصادی کشورها وابستگی انکارناپذیری به تولید محصولات و خدمات جدید دارد، اهمیت روزافزونی یافته و مطالعات و بررسیهای متعددی را به منظور کشف راهبردهای جذب سرمایه و عوامل موثر بر آن را به خود معطوف داشته است. بنابراین به جرات میتوان گفت که درک ارتباط معنادار میزان سرمایهگذاری با رشد تولید ناخالص داخلی در کشورها، مسیر دستیابی به رشد اقتصادی پایدار را هموارتر خواهد کرد و آینده روشنی از فضای اقتصادی جهان را به تصویر خواهد کشید.
در جهانی که توازنهای صنعتی در سطور سیاستنامهها و جداول سرمایهگذاریهای سبز بازتعریف میشوند و اعمال تعرفه و یارانههای تشویقی، جای الگوهای رایج مداخله دولت را گرفتهاند، بررسی نقشه تازهای که سیاستگذاران کشورهایی چون ایالات متحده آمریکا، چین، کشورهای عضو اتحادیه اروپا، هند، ترکیه و مکزیک بر بستر روابط تجاری ترسیم میکنند، ضرورتی گریزناپذیر است؛ روندی که در آن مسیر حرکت بازیگران بزرگ و نوظهور جهان به سوی طراحی سیاستهایی که نه فقط بر پایه ظرفیتهای داخلی، بلکه همسو با الزامات تجارت بینالمللی پیشروی میکند. این سیاستهای نوظهور با حمایت دولت، تکیه بر توافقهای بینالمللی و درک پیچیدگی نوسانهای سیاسی، معادلات تجارت جهانی را بازنویسی میکنند، چراکه در پی آنها سیاستگذاران کشورهای عضو اتحادیه اروپا از مواضع سختگیرانه خود عقبنشینی کردهاند و اقتصادهای نوظهور به قطبهای جدید سرمایهگذاری بدل شدهاند.
در میانه گذار بیسابقهای که طی آن مرزهای میان رقابت و حمایت، بازار و دولت، استقلال و همپیوندی جهانی دستخوش تحولات بنیادی شدهاند، آنچه در عرصه سیاستهای صنعتی رخ داده، تبلوری از بازاندیشی در باب نقش دولت در چشمانداز آینده تولید است؛ آیندهای که در آن، سیاستگذاران در اقصینقاط جهان، ناگزیر به بازآرایی اولویتها و ظرفیتها در کشور هستند. در چنین چشماندازی که قواعد مرسوم پاسخگوی نیازهای نوین جهان نیستند، مفهوم حمایت دولتی اهمیتی دوچندان یافته، چراکه تشخیص مرز میان توسعه توان داخلی و ایجاد اختلال در بازار به امری دشوار و تعیینکننده بدل شده است. با نگاهی ریشهای و تحلیلی به این روند نوظهور جهانی، پرده از ابعادی پنهانی برداشته میشود که در پس تصمیمات سیاستگذاران نهفتهاند؛ ابعادی که از دگرگونی در مفهوم خودکفایی و تعامل با جهان گرفته تا چالش پاسخگویی به فشارهای ژئوپلیتیک و پایبندی به ملاحظات اقتصادی، خبر از ظهور عصری نوین میدهند.
در میان تحولات صورتگرفته در دنیا طی دهههای اخیر، ظهور هوش مصنوعی به عنوان یکی از تاثیرگذارترین تکنولوژیها در زندگی بشر، روندهای مختلفی نظیر صنایع تولید و بازار مصرف فلزات را دستخوش تغییرات قابل توجهی کرده و در این میان، مس به سبب ماهیت رسانایی برق و گرما، از اهمیت مضاعفی برخوردار شده است. البته باید گفت که رابطه هوش مصنوعی با زنجیره ارزش مس یک رابطه دوطرفه است؛ به این معنا که همانقدر که ابزارهای هوش مصنوعی موجب تسریع روند تولید و افزایش بهرهوری در معادن و صنایع مس میشوند، بسترهای پیادهسازی این الگوریتمها نیز برای پردازش اطلاعات و انتقال دادهها، به این فلز حیاتی نیازمند هستند. به عبارتی، گسترش کاربردهای هوش مصنوعی در حوزههای مختلف، افزایش تقاضا برای فلز مس را در پی دارد و در مقابل، این تکنولوژی نیز با الگوریتمهای هوشمندانه، به تولید بیشتر و عرضه محصولات باکیفیتتر کمک میکند.