مشاهده بیشتر
در دنیای امروز، سلامت به عنوان یک اهرم مهم در رشد جوامع، بخش مهمی از سیاستگذاریهای اجتماعی و اقتصادی را تشکیل میدهد. این موضوع به جای آنکه به عنوان هزینهای برای جامعه محسوب شود به عنوان یک سرمایهگذاری با بازدههای قابل توجه اقتصادی و اجتماعی شناخته میشود. در سراسر جهان دولتها به عنوان اصلیترین سرمایهگذاران این حوزه با توسعه و ارائه زیرساختها و برنامههای زندگی سالم به دنبال منافع اقتصادی از جمله سیاستگذاری و افزایش عرضه در بازار نیروی کار هستند.
در عصر حاضر، خدمات عمومی ستون فقرات جوامع محسوب میشود، به طوری که ایجاد هرگونه اختلال در فرآیند ارائه آن، میتواند زمینه زوال جوامع را فراهم آورد. در سطح جهان، عموما دولتها فرآیند ارائه خدمات عمومی را بر عهده دارند، چرا که ارائه خدمات عمومی بر اصولی مبتنی است که چندان به مذاق بخش خصوصی و مکانیسم بازار خوش نمیآید. در ایران نیز، تامین زیرساخت و ارائه خدمات عمومی یک مقوله دولتی است و هر ساله سهم قابل توجهی از تملک داراییهای سرمایهای دولت به توسعه زیرساختهای خدمات عمومی در کشور اختصاص مییابد. این مسئله مصرف فلزات فولاد، آلومینیوم و مس را با خود به دنبال داشته است.
فرآیند بودجهریزی که هرساله توسط دولت در کشور انجام میشود، نمادی از سیاست اقتصادی این نهاد حاکمیتی برای سال آتی است. آمارهای سازمان برنامه و بودجه نشان میدهد که دولت ایران بیشتر بر سیاستهایی که منتج به حفظ قدرت خرید اقشار مختلف جامعه در سطح مطلوب میشود، متمرکز است. طی تقریبا ۱۷ سال گذشته، در فرآیند بودجهریزی حدود ۶۰ درصد از کل مصارف بودجه عمومی دولت برای اعتبارات هزینهای (یا همان هزینههای جاری)، ۲۰ درصد برای تملک داراییهای سرمایهای (یا همان هزینههای عمرانی) و مابقی برای تملک داراییهای مالی و مصارف اختصاصی دولت در نظر گرفته شده است.
در چند دهه اخیر، اکثر قریب به اتفاق شاخصهای سلامتی در جهان متاثر از پیشرفتهای تکنولوژی و رشد اقتصادی کشورها، بهبود قابل توجهی را تجربه کردهاند. البته تجربه نشان میدهد، بیشترین رشد و بهبود در شاخصهای حوزه سلامت و بهداشت به کشورهایی تعلق دارد که از شرایط اقتصادی، زیرساختی و اجتماعی مطلوبتری برخوردار هستند. در سمت مقابل، بسیاری از کشورهای توسعهنیافته مانند کشورهای آفریقایی، کماکان با معضلاتی جدی در زمینه بیماریهای واگیردار، سطح عمومی بهداشت پایین و دسترسی ضعیف به خدمات درمانی مواجه هستند که این مسئله نتیجه خود را در نرخ امید به زندگی و مرگ و میر این کشورها نشان میدهد.
برآوردهای مختلف نشان میدهد که بیش از ۹۳ درصد از بار مرگ و میر قابل پیشگیری در جهان که به صورت سالهای بالقوه از دست رفته زندگی اندازهگیری میشود، در کشورهای در حال توسعه رقم میخورد. مسئلهای که برای کنکاش در چرایی آن لازم نیست زحمت زیادی به خود بدهیم، چرا که از بیش از ۳۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری جهانی در حوزه تحقیقات بهداشتی از دهه ۱۹۹۰، تنها ۵ درصد آن به کشورهای در حال توسعه تعلق دارد و در بخش درمان هم، جهان صنعتی به ازای هر سال از دست رفته بیش از ۲۰۰ برابر کشورهای توسعه نیافته هزینه میکند.