مشاهده بیشتر
در عصر امروز فولاد یکی از کامودیتیهای پرکاربرد و پرمصرف در فضای اقتصادی و صنعتی جهان برشمرده میشود که تولید سالانه آن در حال حاضر از مرز ۱.۸ میلیارد تن نیز عبور کرده است. دامنه گسترده فرایندهای جاری در این صنعت، از معدن تا محصول نهایی در کنار صنایع وابسته به آن موجب میشود تا زنجیره ارزش این فلز، جایگاه عمیق و برجستهای را در مراودات تجاری و اقتصادی جهان داشته باشد. البته با توجه به روش تولید فولاد، مولفههای موثر بر عملکرد زنجیره تولید این ماده نیز متغیر خواهند بود و طبق بررسیهای انجامشده، با تغییر روش تولید از کوره بلند به کوره قوس، بازارهای جدیدی نیز به عنوان تامینکنندگان زنجیره ارزش شکل خواهند گرفت که تاثیر قابل توجهی بر تجارت جهانی و روندهای اقتصادی در دنیا خواهند داشت.
پیشرفت هوش مصنوعی در دهه اخیر زمینهساز تحولات و شکلگیری روندهای مختلفی بوده است. روند تحولات زنجیرههای ارزش فلزاتی همچون فولاد و آلومینیوم از جمله موضوعاتی هستند که متاثر از فناوری هوش مصنوعی دچار تغییر و دگرگونی شدهاند. ابزارهای مبتنی بر این فناوری از یک سو، با افزایش میزان تولید، بهرهوری و سرعت کار و همچنین با کاهش هزینهها و میزان مصرف انرژی نقش مهمی در تکامل صنایع فلزی و بازار آنها ایفا میکنند. از سوی دیگر، بهکارگیری این ابزارها در راستای بهبود کیفیت تولید و برخورداری از مزایای آنها نیازمند مصرف فولاد و آلومینیوم است که در ساخت تجهیزات و سختافزارهای اجراکننده الگوریتمها به کار میروند. بنابراین میتوان گفت هر دو حوزه با تاثیرات متقابلی که بر هم دارند، میتوانند مسیر حرکت جهان و سایر روندهای اقتصادی، صنعتی و ... را با خود همسو کنند.
از زمان شکلگیری مفهوم «اقتصاد چرخشی» در جهان، صنعت آلومینیوم یکی از صنایعی است که به منظور پایدارسازی فرایندها در راستای تحقق این مفهوم در کانون توجهها قرار گرفته است. این موضوع، بدان خاطر است که این فلز، از طرفی ویژگیهای منحصر به فردی دارد که آن را به کاتالیزوری بسیار قدرتمند برای محقق ساختن اقتصاد چرخشی در سطح کلان تبدیل کرده است و از طرف دیگر نیز فرایند تولید هر تن آلومینیوم به شدت آلاینده است. آمارها نشان میدهد که در طول تقریبا ۳ دهه گذشته، صنعت آلومینیوم در مقیاس جهانی به سمت چرخشی شدن حرکت کرده است. در سال ۱۹۹۰، سهم بازیافت قراضه از صنعت آلومینیوم تقریبا ۲۸.۵ درصد بود، در حالی که این رقم تا سال ۲۰۲۲ به حدود ۳۶ درصد رسیده است. ژاپن، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا، مجموعه کشورهایی هستند که صنعت آلومینیوم بازیافتی آنها، بیشترین سهم را از کل صنعت آلومینیوم دارد.
صنعت آلومینیوم در جهان عمر چندانی در مقایسه با سایر فلزات و متریالهای صنعتی ندارد. با این حال، این فلز از ویژگیهای منحصر به فردی از جمله نسبت استحکام به وزن بالا برخوردار است که زمینه رشد سریع آن را فراهم آوردهاند. در دهههای پیشرو، مگاترندهایی از جمله توسعه شهرنشینی، تغییرات اقلیمی و تحولات تکنولوژیکی، تاثیر قابل ملاحظهای بر بازار و صنعت آلومینیوم خواهند داشت. در سال ۲۰۲۲، تقریبا ۱۰۸ میلیون تن آلومینیوم در جهان تولید شد. با توجه به چشمانداز افزایش نرخ شهرنشینی، ارتقای سطح تکنولوژیکی و ضرورت حرکت جهان در مسیر انتقال سبز و انتقال انرژی، بازار و صنعت آلومینیوم این ظرفیت را خواهد داشت که تا حدود ۳ برابر رشد کند.
تکنولوژی هوش مصنوعی با الگوریتمهای مبتنی بر یادگیری ماشین، بهرهوری در زنجیره تامین فلزات حیاتی را بهبود میبخشد. این فناوری علاوه بر برخورداری از دقت بالا در اکتشاف ذخایر معدنی، مدتزمان عملیات اکتشاف را به حداقل میرساند و با پیشبینی زمان تعمیر تجهیزات، از خاموشیهای طولانی و پرهزینه جلوگیری میکند و منجر به افزایش ایمنی در محیط کاری معدن میشود. هوش مصنوعی با بهینهسازی فرایندهای تولید و تنظیم مولفههای مختلف در واکنشهای متالورژیکی، در تولید محصول باکیفیتتر و کاهش مصرف انرژی و زمان تولید تاثیر به سزایی دارد. متقابلا، زنجیره تامین عناصر حیاتی نیز به طور غیرمستقیم اما قابل ملاحظهای روند پیشرفت و توسعه تکنولوژی هوش مصنوعی را تحتالشعاع قرار میدهد. این عناصر با کاربردهای مهمی که در مراکز پردازش، انتقال و ذخیرهسازی دادهها دارند، محور اصلی در توسعه تکنولوژی هوش مصنوعی تلقی میشوند و بنابراین تغییر در میزان عرضه و اختلال در زنجیره تامین آنها، به قیمت کاهش عملکرد و بروز اختلالات پردامنه در بسیاری از حوزههای دیگر تمام خواهد شد.
از یک قرن گذشته تاکنون، موارد مصرف آلومینیوم در فضای اقتصاد و صنعت جهان با توجه به ویژگیهای خاص و کمنظیر این فلز، به شکل منحصر به فرد و سریعی افزایش یافته است. حرکت جهان به سمت برقیشدن و ظهور و گسترش خودروهای برقی در کنار توسعه کاربردهای قبلی مانند ساختوساز و بستهبندی، موجب شیب فزاینده میزان مصرف آلومینیوم در جهان شده و پیشبینیها نیز از تداوم این روند در سالهای آینده حکایت دارند. با این حال، یکی از موضوعات حائز اهمیت در این بین، ارتباط مستقیمی است که میان تحولات جمعیتی جوامع با بازار مصرف آلومینیوم وجود دارد و تجربه نشان میدهد که کشورهای با نرخ رشد جمعیت بالاتر از پتانسیل بیشتری برای تبدیل شدن به بزرگترین بازارهای مصرف این فلز برخوردار هستند.
فلز مس یکی ازکامودیتیهای استراتژیک اقتصاد جهان به شمار میرود که با توجه به روندهای حاکم بر حوزه صنعت و انرژی و روند برقی شدن، روز به روز بر اهمیت آن افزوده میشود. موضوع رشد جمعیت یکی از مولفههای کلیدی بر رشد و یا افت بازار این فلز به شمار میآید. البته این تاثیرگذاری در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه متفاوت است. کشورهای توسعهیافته، علیرغم این که با نرخ رشد جمعیت نزولی مواجه هستند، اما به سبب ظهور فناوریهای نوین از جمله خودروهای برقی، توسعه صنایع الکترونیکی و بهرهبرداری از انرژیهای تجدیدپذیر، با رشد تقاضا برای مصرف مس روبهرو شدهاند و این شرایط در سالهای آینده نیز تداوم خواهد داشت. در کشورهای درحال توسعه، نرخ رشد جمعیت بالاتر است، از این رو، میزان مصرف مس در راستای توسعه شهرها و زیرساختها فزاینده خواهد بود.
روند کربنزدایی از صنایع آلاینده، بسیاری از فرایندهای تولید فعلی را به چالش کشیده است. زنجیره ارزش صنعت آلومینیوم در حالی با انتشار سالانه حدود یک میلیارد تن گازهای گلخانهای در رده آلایندهترین صنایع جهان قرار دارد که محصولات آلومینیومی نقش کلیدیای در بخش صنعت بر عهده دارند. از این رو، کربنزدایی از زنجیره ارزش آن بسیار حائز اهمیت است. مروری بر گزارشهای ارائهشده نشان میدهد، حداقل تا سال ۲۰۳۰، تقاضای سبز آلومینیوم با سرعت بسیاری بالایی رشد خواهد کرد و سهم آن از کل تقاضای آلومینیوم از حدود ۵ درصد در سال ۲۰۲۰، به حدود ۱۹ درصد در سال ۲۰۳۰ خواهد رسید. آمارهای مربوط به روند کربنزدایی در صنعت آلومینیوم نیز بیانگر آن است که در این صنعت ظرفیت کاهش انتشار گاز دیاکسید کربن تا سقف ۹۲ درصد وجود دارد. طبق سناریوی «۱.۵ درجه سانتیگراد» تقاضای کارخانههای ذوب آلومینیوم در مقیاس جهانی تا سال ۲۰۵۰ رشد ۲.۶ درصدی را نسبت به امروز تجربه خواهد کرد و به حدود یک هزار تراوات ساعت میرسد. در این سال حدود ۵۲.۵ درصد از تقاضای مذکور از محل منابع کمآلاینده تامین خواهد شد و میزان آلایندگی ناشی از سوختهای فسیلی نیز با بهکارگیری سیستمهای جمعآوری کربن، کنترل خواهند شد.
گزارشها حاکی از آن است که در سالهای آتی، سناریوهای زیستمحیطی عمدتا بر گسترش ظرفیت تولید انرژیهای تجدیدپذیر و همچنین جایگزینی قابل توجه در استفاده از سوختهای آلاینده با انرژیهای پاک متکی خواهد بود. این موضوع سبب شده است تا چشمانداز مثبتی برای بازار آتی مس شکل بگیرد. برآوردهای صورتگرفته حاکی از آن است که بخش حملونقل، اصلیترین محرک بازار مس در افق زمانی ۲۰۵۰ خواهد بود. این مسئله عمدتا به دلیل هدفگذاریهای صورتگرفته در راستای جایگزینی گسترده ناوگان حملونقل جادهای موتور احتراقی با وسایل نقلیه الکتریکی است. تخمین زده میشود در سال ۲۰۵۰، میزان تقاضای فلز مس با رشد ۱۰۰ درصدی نسبت به سالهای اخیر به حدود ۵۰ میلیون تن در سال برسد که بالغ بر ۹۰ درصد آن از محل توسعه ناوگان حملونقل جادهای برقی باشد.
جهان متاثر از پیشرفتهای حوزه فناوری و نیز افزایش نگرانیهای زیستمحیطی، در دو دهه گذشته تحولات و روندهای مهمی را تجربه کرده است. گسترش تولید و مصرف انرژیهای پاک و تجدیدپذیر، رشد تولید خودروهای الکتریکی و گسترش دامنه بازارهای محصولات الکترونیکی و هایتک از جمله ابرروندهایی هستند که نهتنها چشمانداز اقتصاد جهانی را تغییر دادهاند، بلکه زنجیرههای تامین جهانی را دچار تحولات شگرفی کردهاند. عناصر حیاتی یا فلزات به کار رفته در باتریهای نوین، از جمله موادی هستند که تولید و مصرف آنها متاثر از روندهای مذکور، دچار دگرگونیهای شدیدی شده است. توزیع نامتوازن ذخایر معدنی فلزات حیاتی و ظرفیتهای تولید آنها موجب شده است تا این فلزات به یکی از مولفههای اصلی فضای تعاملات و مناقشات تجاری جهان میان کشورهای توسعهیافته و بازارهای نوظهور تبدیل شوند. چین به عنوان بزرگترین مصرفکننده این مواد، بازار این کامودیتیها را هدایت میکند و در آینده نیز نقش تعیینکنندهای در بازار مصرف فلزات حیاتی خواهد داشت.
بازار مصرف آلومینیوم به عنوان یکی از فلزات پایه استراتژیک در دنیا، به طور روزافزونی در حال توسعه است. بخشی از این افزایش ناشی از افزایش جمعیت جهان و فعالیتهای صنعتی و بخش دیگر این افزایش مصرف نیز به دلیل ظهور قدرتهای صنعتی بزرگ از جمله چین، هندوستان و سایر کشورهای جنوب شرق آسیا بوده است که مطالعه عملکرد اخیر این کشورها و همچنین وضعیت فعلی آنها، دید روشنی از آینده مصرف این فلز خواهد داد. از طرفی، با مطرح شدن تکنولوژی ساخت خودروهای برقی و همچنین پیشتازی نیروگاههای تجدیدپذیر در صنعت برق بسیاری از نقاط دنیا روند صعودی مضاعفی را برای مصرف این فلز به وجود آورده است که در آینده نیز تداوم خواهد داشت.
صنعت فولاد به عنوان بزرگترین صنعت جهان در حوزه فلزات، به سبب کاربردهای فراوان در حوزههای متعدد، از اهمیت استراتژیکی برخوردار شده است. صنایع خودروسازی، تولید ماشینآلات صنعتی و همچنین بخش ساختوساز و توسعه زیرساختها، وابسته به مصرف فولاد هستند و از این رو، کشورهای بسیاری در تلاشاند تا در تامین این کامودیتی ارزشمند به خودکفایی برسند. تا قبل از آغاز قرن ۲۱، بازار مصرف فولاد عمدتا به کشورهای غربی از جمله اروپا و ایالات متحده آمریکا وابسته بود، اما با تحولات صورتگرفته در کشورهای در حال توسعه به خصوص چین و هندوستان، امروزه این کشورها به قدرتهای بیرقیبی در جهان تبدیل شده که سهم قابل توجهی از بازار مصرف فولاد را در دو دهه اخیر به خود اختصاص دادهاند.