مشاهده بیشتر
با گنجاندن برخی فناوریها از جمله مراکز بازیافت، تاسیسات کمپوستسازی و کارخانههای پیرولیز در شیوههای مدیریت پسماند و اقتصاد چرخشی، به تدریج راهحلهای پایدار برای تبدیل و استفاده مجدد از مواد زائد در سراسر جهان شکل گرفته است. به طوری که امروزه نیاز به استفاده از مواد بکر و دستنخورده را در چرخه تولید تا حد قابل توجهی کاهش میدهند، از فعالیتهای کشاورزی حمایت میکنند و به عنوان مواد خام برای فرایندهای صنعتی مورد استفاده قرار میگیرند. در نتیجه، این فناوریها علاوه بر حفظ منابع طبیعی، منجر به ارائه رویکردی پایدارتر و چرخشیتر برای مدیریت جریانهای پسماند میشوند.
تقاضای فزاینده برای انرژی و مواد شیمیایی مصرفی در صنایع مختلف، همگام با رشد جمعیت جهان شکل گرفت. از آنجایی که تاسیسات پالایشگاهی و پتروشیمیایی، نقشی تعیینکننده در فرآوری و تبدیل نفت خام و گاز طبیعی به مواد پراهمیت از جمله سوخت مصرفی بخش حملونقل و مواد شیمیایی خام برای فرایندهای صنعتی را برعهده دارند، میتوان از آنها به عنوان اجزای ثابت زنجیره تامین یاد کرد که جریان ثابت محصولات پالایششده به مصرفکنندگان و صنایع را در سراسر جهان تضمین میکنند. بدون وجود پتروشیمی و پالایشگاه، صنعت نفت وگاز قادر به فرآوری و توزیع کارآمد محصولات خود نیست، که این موضوع در نوع خود اختلال گستردهای را در روند اقتصاد جهانی به دنبال دارد.
در حالی که شیمیهای مختلف باتری از جمله لیتیوم-یون، سرب-اسیدی، روی-منگنز دیاکسید، نیکل- متال هیدرید، نیکل- کادمیوم و ... که تاکنون معرفی شدهاند، ویژگیهای مختلفی از جمله چگالی انرژی بالا، قابلیت شارژ سریع و طول عمر بیشتر را ارائه میدهند، با این حال از باتریهای لیتیوم-یون و سرب-اسیدی اغلب به عنوان متداولترین نوع از تکنولوژی باتریها یاد میشود که بیش از ۸۰ درصد از ارزش بازار جهانی باتری را به خود اختصاص میدهند. اگرچه امروزه تکنولوژیهای مختلف باتری، پاسخگوی قابل توجه تقاضا در بخشهای مختلف بودهاند، اما به نظر میرسد تقاضا برای باتریهای کارآمدتر، سبکتر و ایمنتر، آینده تکنولوژی باتری را شکل بدهد.
تحریمهای اقتصادی (اعم از تجاری و مالی)، به دلیل آن که هزینه کمتر و در مقابل تاثیرگذاری بیشتری در قیاس با جنگهای نظامی دارند، به یک ابزار رایج برای تنبیه و ضربه زدن به نظامهای سیاسی دیگر کشورها تبدیل شدهاند. بخش قابل توجهی از تحریمهای اقتصادی بینالمللی اعمالشده در سالهای گذشته، متوجه ایران بوده و برخی از شاخصها و بخشهای اقتصادی کشور را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. آمارها نشان میدهد صادرات نفتی و ارزشافزوده بخش نفت، بیشترین تاثیر منفی را از تحریمهای اقتصادی گرفته، در حالی که صادرات غیرنفتی و همچنین بخشهای کشاورزی و خدمات، در مواجهه با تحریمهای اقتصادی، عملکرد قابل توجهی داشتهاند.
طی سالهای متمادی پیشرفتهای تکنولوژیکی، امکان بهکارگیری و ادغام پیلهای سوختی هیدروژنی در اشکال مختلف حملونقل از جمله وسایل نقلیه جادهای (خودروها، اتوبوسها و کامیونها) کشتیها، هواپیماها، قطارها و ... تقاضای روزافزونی را برای هیدروژن فراهم آورد و حضور مستمر آن مسیر جدیدی را برای کربنزدایی به روی جهان باز کرد. اگرچه چالشهای مختلفی از جمله زیرساختهای ضعیف فناوری بر سرعت و میزان نفوذ هیدروژن در بخش حملونقل تاثیر میگذارد، اما چشمانداز مصرف آن امیدوارکننده به نظر میرسد، برهمین اساس سناریوی انتشار صفر خالص (NZE) نیز پیشبینی میکند که تقاضا برای هیدروژن در بخش حملونقل از مرز ۲۰۰ میلیون تن در سال ۲۰۵۰ عبور کند.
ریسکهای ژئوپلیتیکی یکی از مهمترین عارضههای اقتصادی جهان به حساب میآیند که در طول تاریخ بارها شاخصهای اقتصادی را تحت تاثیر قرار دادهاند. اقتصاد ایران به دلیل وابستگی نسبتا بالا به واردات و همچنین صادراتمحوری در میان برخی از صنایع خود، در شرایط وقوع تنشهای ژئوپلیتیکی واکنشهای نسبتا شدیدی از خود نشان میدهد. به عنوان نمونه میتوان به دوران انقلاب و جنگ تحمیلی اشاره کرد که سبب شد تا حجم فعالیتهای اقتصادی کشور به نصف کاهش یابد. جنگ روسیه با اوکراین، با این که خسارتهای سنگینی بر بسیاری از اقتصادهای جهان به خصوص کشورهای توسعهیافته وارد آورد، اما برای اقتصاد ایران خالی از لطف نبود چرا که زمینهای را برای افزایش درآمدهای نفتی فراهم آورد. اقتصاد ایران در برهه جنگ حماس و رژیم صهیونیستی نیز (هر چند متغیرهای اقتصاد جهانی به این تنش واکنشی نشان ندادند) واکنشهای غیر منتظره اما کاملا مقطعی و کوتاهمدت از خود نشان داد.
دنیای امروز با روند پرسرعت تحولات اساسی گره خورده است. تشدید روند شهرنشینی، روند توسعه زیرساختها، توسعه مستمر صنعت خودروسازی در مسیر تولید خودروهای برقی و توسعه سیستمهای ذخیرهسازی انرژی از جمله روندهایی هستند که آیندهای جدید را برای بازار مصرف فلزات به تصویر میکشند. در این بین، دو فلز سرب و روی، فلزات استراتژیکی محسوب میشوند که نقش مهمی را در آینده تحولات اقتصاد جهانی خواهند داشت و به همین سبب، رشد تولید و مصرف آنها محدودیتهای گلوگاهی مهمی را برای تامین منابع اولیه و معدنی این صنعت ایجاد میکند.
برقیشدن صنعت حملونقل به عنوان گامی حیاتی برای ایجاد شبکه حملونقل پایدار و کارآمد که موازی با اهداف زیستمحیطی برای کاهش انتشار کربن حرکت میکند مورد توجه قرار گرفته است. شبکه ریلی، برقیترین بخش حملونقل به شمار میآید و بخش قابل توجهی از شبکههای ریلی جهان به ویژه در آسیا و اروپا هماکنون برقی شدهاند. در حالی که فرایند برقی شدن خودروها نیز به تازگی شروع شده و همچنان نابالغ است، اما به نظر میرسد بخش قابل توجهی از ناوگان وسایل نقلیه زمینی جهان را تا سال ۲۰۴۰ خودروهای الکتریکی پوشش دهند. به طور مشابه در مورد کشتیهای الکتریکی اگرچه بخش اندکی از ناوگان موجود را به خود اختصاص میدهند اما انتظار میرود، کشتیسازان جهان پروژههای کشتیهای الکتریکی را در آینده بیشتر توسعه دهند.
فلز مس به عنوان یکی از فلزات پایه برای انواع صنایع و بخشهای مختلف یک جامعه از جمله زیرساختهای انرژی و حملونقل به شمار میرود. به دنبال گسترش شهرها و افزایش فعالیتهای صنعتی، میزان مصرف این فلز نیز طی دهههای اخیر روندی صعودی داشته است، اما آغاز برخی روندها در دو دهه اخیر از جمله تولید روزافزون خودروهای برقی و همچنین تولید برق با استفاده از منابع تجدیدپذیر، روند رو به رشد مصرف مس را به طور قابل توجهی افزایش داده است. همچنین قدرتهای جدید در جنوب شرق آسیا از جمله چین، هندوستان، تایوان، کره جنوبی، تایلند و سایر کشورهای شرقی، به دنبال توسعه مناطق و صنایع خود در دو دهه اخیر، به مصرفکنندگان عمده مس در جهان تبدیل شدهاند و این در حالی است که تا نیم قرن اخیر، بخش عمده بازار مصرف مس به کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی اختصاص داشت.
ابرروندهای حاکم بر فضای اقتصادی و تاکید بر تحقق توسعه پایدار در دنیا، بر روند تولید و مصرف بسیاری از کالاهای اساسی از جمله آلومینیوم تاثیرگذار بوده است. این موضوع از دهههای اخیر، منجر به یک رفتار صعودی در روند عرضه و تقاضای این فلز شده است. از این رو، مطالعه زنجیره تولید آلومینیوم اولیه و ثانویه و عوامل موثر بر آنها، زمینه تسلط بر روندهای بازار این فلز را فراهم خواهد آورد و همچنین چشمانداز روشن و شفافی را در مورد تولید این فلز در سالهای آتی به تصویر خواهد کشید. به طور کلی روشن است که در سالهای آینده تولید و مصرف آلومینیوم اولیه و ثانویه در دنیا رو به افزایش خواهد بود و در همین راستا، تولید بوکسیت به عنوان کانسنگ معدنی این فلز و ماده اولیه زنجیره تولید آن نیز رشد خواهد کرد و این موضوع رشد تولید آلومینا به عنوان محصول میانی این زنجیره را نیز در پی خواهد داشت.
در دل دگرگونیهای پرشتاب اقتصاد جهانی که در آن جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی بهسان قطبنمایی نیرومند مسیر تحولات صنعتی را ترسیم میکند، صنعت فلزات با جذابیتی نوین در عرصه سرمایهپذیری جهانی میدرخشد، صنعتی که از بازتاب چشمگیر صعود سرمایههای خارجی در زنجیره تولید فولاد و فروآلیاژها تا جریانهای هدفمند سرمایهگذاری خارجی در اعماق معادن مس، نیکل، طلا و نقره حکایتی چندوجهی و خیرهکننده را رقم زده است. با نگاهی تحلیلی و موشکافانه به روند جذب سرمایهگذاری خارجی در این صنعت، پرده از راهبردهای بنیادینی برداشته میشود که در پس این آمار و ارقام جهانی نهفتهاند، راهبردهایی که دگرگونی تقاضای جهانی، تحولات فناوری، بازآرایی سیاستهای تجاری و دگرگونیهای ژئوپلیتیک را بهگونهای در هم تنیده که صنعت فلزات را به یکی از قطبهای نوین جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی بدل سازند. بنابراین، آنچه امروزه در برابر دیدگان تحلیلگران و سیاستگذاران اقتصادی قرار گرفته، گشودگی دریچهای از بازتعریف جایگاه فلزات در زنجیرههای جهانی ارزش، مزیتهای نسبی نوپدید و اولویتهای نوین سرمایهگذاری در جهان پرتکاپوی امروز است.
پیشرفت هوش مصنوعی در دهه اخیر زمینهساز تحولات و شکلگیری روندهای مختلفی بوده است. روند تحولات زنجیرههای ارزش فلزاتی همچون فولاد و آلومینیوم از جمله موضوعاتی هستند که متاثر از فناوری هوش مصنوعی دچار تغییر و دگرگونی شدهاند. ابزارهای مبتنی بر این فناوری از یک سو، با افزایش میزان تولید، بهرهوری و سرعت کار و همچنین با کاهش هزینهها و میزان مصرف انرژی نقش مهمی در تکامل صنایع فلزی و بازار آنها ایفا میکنند. از سوی دیگر، بهکارگیری این ابزارها در راستای بهبود کیفیت تولید و برخورداری از مزایای آنها نیازمند مصرف فولاد و آلومینیوم است که در ساخت تجهیزات و سختافزارهای اجراکننده الگوریتمها به کار میروند. بنابراین میتوان گفت هر دو حوزه با تاثیرات متقابلی که بر هم دارند، میتوانند مسیر حرکت جهان و سایر روندهای اقتصادی، صنعتی و ... را با خود همسو کنند.