مشاهده بیشتر
بحرانهای مالی به هنگام وقوع آثار مخربی را بر پیکره اقتصاد از خود بر جای میگذارند. بازار فلزات سرب و روی به دلیل کاربردهای وسیعی که در بخش صنعت دارند از این قاعده مستثنی نیستند. تجربه بحران مالی ۲۰۰۸ نیز نشان میدهد مولفههای بازار جهانی فلزات سرب و روی حساسیت نسبتا بالایی به وقوع یک بحران مالی دارند. با این حال انتظار میرود که بازار جهانی این دو فلز چندان تحت تاثیر بحران بانکی هفتههای اخیر آمریکا که تا حدی یادآور بحران مالی ۲۰۰۸ است، قرار نگیرد. زیرا این بحران بر خلاف بحران مالی ۲۰۰۸ بیش از آن که ریشه فاندامنتالی داشته باشد، ناشی از وحشت سپردهگذاران بوده است.
فرایند ریختهگری امکان تولید بسیاری از انواع قطعات فولادی با ابعاد و وزنهای مختلف و با انواع آلیاژها را ایجاد میکند. بسیاری از تجهیزات و قطعات مثل پمپها، کمپرسورها و توربینها فقط به این روش قابلتولید هستند. از مزایای قطعات فولادی ساختهشده به این روش میتوان به قابلیت انجام عملیات حرارتی، ماشینکاری و قابلیت جوشکاری با استحکام بالا اشاره کرد. با توجه به رشد ظرفیتهای صنعت فولاد در سالهای اخیر، به نظر میرسد که توسعه بخش ریختهگری فولاد گامی مهم و برجسته در مسیر تولید داخلی قطعات مورد نیاز، جلوگیری از واردات و خروج ارز از کشور و تکمیل زنجیره ارزش محصولات نهایی فولادی است.
صنعت فولاد از اهمیت ویژهای در اقتصاد برخوردار است، به طوری که تحولات آن میتواند بر روندهای آتی چرخههای تجاری تاثیر بگذارد. طی سالهای اخیر، جهان شاهد چند ریسک ژئوپلیتیکی با دامنه گسترده بوده است که هر یک به نحوی صنعت و بازار جهانی فولاد را تحت تاثیر قرار دادهاند. آغاز تقابلات نظامی روسیه و اوکراین در سال ۲۰۲۲، خسارتهای سنگینی به صنایع آهن و فولاد در مقیاس جهانی وارد آورد. تغییر جریانهای تجاری و در نتیجه ایجاد کمبود نهادههای تولید، فولاد و محصولات فولادی در اروپا و ایالات متحده آمریکا و همچنین افت قابل ملاحظه توان رقابت صنعتگران فولاد در اروپا مهمترین پیامدهای جنگ میان روسیه و اوکراین بوده است. تجربه تلخ مناقشات نظامی در شرق اروپا سبب شده است تا شرایط فعلی غرب آسیا برای بسیاری از فعالین مرتبط با صنعت و بازار فولاد نگرانکننده باشد. تاثیری که زنجیره تامین محصولات فولادی در مقیاس منطقهای و جهانی میتواند از ریسک ژئوپلیتیکی برآمده از تحولات خاورمیانه بپذیرد، بیش از هر چیز به احتمال وقوع بحران انرژی دیگری (بر اثر مختل شدن زنجیره تامین انرژی در منطقه خاورمیانه) بستگی دارد؛ چنانچه عرضه نفت و گاز طبیعی در پی گسترش دامنه این جنگ به صورت قابل توجهی محدود شود، وارد شدن شوک مثبت و افزایش تلاطمها در بازار جهانی فولاد، دور از انتظار نخواهد بود.
صنعت فولاد یکی از بنیانهای اقتصاد کشورها محسوب میشود. خواص منحصربهفرد فولاد و اهمیت ویژه آن در توسعه زیرساختی و صنایع متعدد، در کنار نقش انکارناشدنی آن در اقتصاد کشور، نشانگر اهمیت توسعه صنعت فولاد به عنوان فلزی بدون جایگزین است. به گمان بسیاری از کارشناسان، با توجه به وابستگی بخشهای مهم اقتصادی مانند توسعه صنعتی و زیرساختی به مصرف فولاد، تقاضای جهانی این فلز در دهههای آینده رو به افزایش خواهد بود. رشد تقاضای فولاد در بلندمدت، اهمیت فرصتهای سرمایهگذاری در توسعه این صنعت را آشکار میسازد.
ریسکهای ژئوپلیتیکی به یکی از عارضههای پر تکرار در فضای اقتصاد جهانی تبدیل شدهاند، به طوری که هر از چندگاهی بازارهای مختلف را در مقیاسهای محلی و جهانی تحتالشعاع قرار میدهند. بررسیها نشان میدهد که از ابتدای سال ۱۹۷۱ تا کنون، هر بار که ریسکهای ژئوپلیتیکی بروز کردهاند، بازار فلزات گرانبها به نحوی متفاوت از خود واکنش نشان دادهاند. به عنوان نمونه طی سالهای ۱۹۷۱ تا ۱۹۸۰، تحت تاثیر ریسکهای ژئوپلیتیکی در منطقه خاورمیانه، قیمت جهانی طلا و نقره به صورت قابل ملاحظهای افزایش پیدا کرد، به طوری که در سالهای بعد علیرغم آن که همچنان سایه ریسکهای ژئوپلیتیکی (به دلیل جنگ میان ایران و عراق) بر اقتصاد وجود داشت، بازار فلزات گرانبها در رکود به سر میبرد. در سالهای اخیر که روند «De-Globalization» در جهان شکل گرفته، اعتقاد بر این است که تنش میان کشورها در سالهای پیشرو افزایش مییابد؛ موضوعی که سبب شده است تا تقاضا برای طلا به خصوص از سوی بانکهای مرکزی، افزایش قابل ملاحظهای پیدا کند و قیمت این کامودیتی به اوج خود در سال ۱۹۸۰ بسیار نزدیک شود.
بروز یک بحران مالی متغیرهای اقتصادی و در نتیجه مولفههای اصلی بازار را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد، به نحوی که حتی میتواند منجر به شکلگیری یک رکود عمیق مقطعی در طول یک رونق اقتصادی شود. فولاد به عنوان یک کالای استراتژیک به واسطه این که استفاده اصلی از آن در بخش صنعت به خصوص ساختوساز و خودروسازی است، وابستگی بالایی به چرخههای اقتصادی، رکود و رونق اقتصادی، دارد. از این رو انتظار میرود در طول یک بحران مالی، بسته به شدت و مدت زمان بحران، بازار محصولات فولادی نیز مانند بازار سایر کامودیتیها تحت تاثیر قرار گیرد. کمااینکه بررسی دادههای تاریخی مربوط به تولید، تجارت و مصرف فولاد در طول بحران مالی سال ۲۰۰۸ نیز موید همین مسئله است.
صادرات مواد معدنی منبع قابل توجهی از درآمد ارزی برای کشورها است که به ثبات اقتصادی و تامین مالی خدمات ضروری کمک میکند. از این رو میتوان معادن را سنگبنای توسعه اقتصادی در کشورهای سراسر جهان برشمرد. با توجه به این که برخی از مواد معدنی در ساخت تجهیزات الکترونیکی، هایتک و دفاعی مورد استفاده قرار میگیرند، بنابراین عرضه پایدار این منابع، در راستای تضمین رونق اقتصادی و امنیت کشورها به عنوان موضوعی حیاتی تلقی میشود. این در حالی است، که اغلب دیده میشود زنجیره تامین مواد معدنی در نتیجه منازعات اقتصادی میان کشورها با اختلالاتی همراه است، به طور مثال، در حالی که ایالات متحده آمریکا به واردات برخی از مواد معدنی از جمله عناصر نادر خاکی و گرافیت وابسته است، با این حال مناقشات تجاری با چین محدودیتهایی را در صادرات این منابع به ایالات متحده آمریکا به دنبال داشته است.
آلودگیهای ناشی از سوختهای فسیلی، نگرانیهای ناشی از تخریب محیطزیست را در سالهای اخیر افزایش داده و مصرف انرژی در سالهای اخیر به سمت استفاده از منابع تجدیدپذیر انرژی تغییر کرده است. مس با توجه به ویژگیهای خاص و منحصربهفردی که دارد، فلزی مهم و پرکاربرد در توسعه زیرساختهای انرژی محسوب میشود. از این رو، مصرف مس جهان در سالهای اخیر به شدت افزایش یافته است و بهرغم تلاطمات فعلی در رشد اقتصاد جهانی و بحران مالی ۲۰۲۳ که گربیانگیر ایالات متحده آمریکا شده است، همچنان بازار پررونقی برای این فلز پیشبینی میشود. چین به عنوان بزرگترین مصرفکننده مس نقش بسزایی در بازار این فلز ایفا میکند، به طوری که پیشبینی میشود تقاضای این کشور بیش از بحرانهای مالی، بازار مس را در سالهای آینده تحت تاثیر قرار دهد.
زغالسنگ را میتوان یکی از تامینکنندگان اصلی منابع انرژی جهان دانست. عدهای از کارشناسان معتقدند که در حال حاضر، به دلیل فراوانی منابع نفت و گاز ایران، سرمایهگذاری در معادن زغالسنگ کشور بهخوبی مورد توجه قرار نگرفته است. دسترسی نداشتن به تکنولوژیهای روز و کیفیت نامناسب ذخایر زغالسنگ از دیگر چالشهای اساسی این صنعت محسوب میشود. به نظر میرسد که با توسعه سرمایهگذاریها و مکانیزاسیون این صنعت و کاهش چشمگیر خطرها و ریسکهای احتمالی معادن زغالسنگ کشور، فرصت بسیار خوبی برای سرمایهگذاری در این حوزه به وجود خواهد آمد، سرمایهگذاری جدیدی که فرصت مناسبی را برای رونق صنعت زغالسنگ و ایجاد ارزش افزوده بیشتر در این صنعت ایجاد خواهد کرد.
جنگهای اقتصادی (Economic Warfare)، دامنه گستردهای از نااطمینانیها را با خود به همراه دارند که منجر به ایجاد اخلال در بازارها میشوند. بازار فلزات گرانبها به خصوص طلا و نقره، عموما در طول تنشهای اقتصادی رونق پیدا میکنند که مهمترین دلیل آن را میتوان به افزایش میل سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در داراییهای امن نسبت داد. نمونهای از جنگهای اقتصادی در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ به دنبال اعمال تعرفههای وارداتی سنگین میان چین و ایالات متحده آمریکا به وقوع پیوست. بازار طلا، نقره، پلاتین و پالادیوم، کموبیش از جنگ اقتصادی یادشده تاثیر پذیرفتند و رشد پیدا کردند. در سالهای اخیر نیز به دنبال افزایش فشارهای اقتصادی ایالات متحده آمریکا از کانال دلار، روند دلارزدایی و جایگزین کردن طلا به جای دلار در ذخایر بانکهای مرکزی شکل گرفته است و از این رو، چشمانداز مثبتی را میتوان برای بازار جهانی طلا متصور بود.
در سال ۲۰۲۳ همزمان با بحران مالی آمریکا و پیشبینی رکود اقتصادی پیشرو، بازار فلزات نیز روند متفاوتی را در پیش گرفته، به طوری که در این شرایط تجارت و معاملات بسیاری از آنها در شرایط مبهمی قرار گرفته و یا کاهش یافته است. این امر موجب شده است تا بسیاری از سرمایهگذاران روی فلزات گرانبهایی مانند طلا و نقره سرمایهگذاری کنند. در حال حاضر قیمت طلا در ماههای اخیر به بالاترین مقدار خود در بیست سال گذشته رسیده و نقره نیز با افزایش قیمت چشمگیری از سال ۲۰۱۵ مواجه بوده است. با این حال پلاتین و پالادیوم، دو فلز گرانبهای دیگر که اغلب در صنایع هایتک کاربرد دارند روند نزولی قیمت را در بازه بحران مالی آمریکا داشتهاند. به نظر میرسد که طلا و نقره به سبب ماهیت سرمایهای در زمان رکود، تقاضای بیشتری نسبت به سایر فلزات گرانبها دارند و روند متفاوتی را در پیش میگیرند.
افزایش تنشهای میان روسیه و اوکراین، چین و تایوان و ناآرامیهای خاورمیانه، مهمترین عوامل افزایش ریسک ژئوپلیتیکی در سالهای اخیر بودهاند. بررسیها نشان میدهد که صنعت و بازار آلومینیوم به شدت تحت تاثیر جنگ میان روسیه و اوکراین قرار گرفت، به طوری که قیمت آن یک رکورد جدید از ابتدای سال ۱۹۹۰ را به ثبت رساند. این مسئله عمدتا به این خاطر بود که شدت انرژی در صنعت آلومینیوم (اولیه) فوقالعاده بالا است و همین موضوع سبب شد تا بحران انرژی ایجادشده تحت تاثیر این جنگ، به سرعت بر عرضه آلومینیوم در اروپا و سایر مناطق جهان تاثیر بگذارد. این در حالی است که بازار جهانی مس، چندان تحت تاثیر جنگ روسیه و اوکراین قرار نگرفت. نگرانی اصلی در خصوص صنعت و بازار مس به روابط میان چین با ایالات متحده آمریکا و اروپا و در نتیجه تاثیرپذیری جریانهای تجاری که از تنگه تایوان عبور میکنند و همچنین روند استخراج سنگ معدن مس از معادن آمریکای جنوبی مربوط میشود؛ موضوعی که از طرفی میتواند جهش قیمت هر تن مس به سطوح بالای ۱۰ هزار و ۵۰۰ دلار و از طرفی نیز سقوط آن را به دنبال داشته باشد.