مشاهده بیشتر
آخرین زنجیره صنعت برق، توزیع آن در میان مصرفکنندگان است. در ابتدا، شبکههای توزیع برق بخشی از نیروگاهها بودند، اما با توجه به پیچیدگیهای بهوجودآمده در شبکههای توزیع، تقاضای فراوان مصرف برق و پیشرفتهای حاصلشده در این صنعت، رفتهرفته این شبکهها به یک سیستم منظم و مجزا تبدیل شدند. امروزه در طراحی و اجرای شبکههای توزیع، سیستمهای مختلفی به کار گرفته میشود که عواملی مانند افزایش تعداد مشترکان، تکنولوژیهای جدید و نوع مصرف بر آن اثرگذار است و با توجه به این عوامل، شبکه توزیعِ مناسب انتخاب میشود. زمانی که برق به ترانسفورماتورهای کاهنده منتقل میشود، در شبکه توزیع قرار گرفته است. توسعه شبکههای توزیع نیرو و برقرسانی به مناطق دوردست، صنایع و ... بر مصرف فلزات اساسی در کشور اثرگذار است.
در کشورهای کمتر توسعهیافته که رویکرد صنعتی شدن را دنبال میکنند، تامین انرژی برای رشد تولیدات صنعتی و افزایش سطح رفاه عمومی جامعه بسیار مهم است. ایران، به سبب برخورداری از منابع مختلف انرژی مانند گاز طبیعی، میتواند نقشی بسزا در این بخش داشته باشد. در مرحله اول تامین انرژی، استخراج گاز بسیار اهمیت دارد. با این حال، انتقال انرژی از بخش پالایشگاهها به منزله پل ارتباطی میان پالایشگاه و محل مصرف انرژی است. گاز از طریق خطوط انتقال به محل توزیع میرسد. با توجه به اینکه عمده میدانهای گازی در جنوب کشور واقع شدهاند، توسعه خطوط لوله انتقال گاز نقش مهمی در انتقال این انرژی ایفا میکند. لولههای انتقال گاز در ابعاد بزرگ طراحی میشوند و اغلبشان از جنس فولادند. به همین دلیل، تامین لولههای مورد نیاز برای توسعه شبکه انتقال گاز از محل تولید داخل میتواند رونق قابل توجهی را در بازار داخلی فولاد کشور ایجاد کند.
امروزه تامین آب به یکی از چالشهای بزرگ جهان تبدیل شده است و بسیاری از کشورها میکوشند تا با دسترسی به منابع آب شیرین و نیز توسعه ظرفیتهای تصفیه و شیرینسازی، در مسیر تضمین تامین پایدار آب خود حرکت کنند. این مسئله در مورد ایران اهمیت بسیار بالایی دارد، زیرا سالهاست که کشور با مقوله خشکسالی و کمبود منابع آب مواجه است و به نظر میرسد که لازم است تا اقدامی جدی برای توسعه زیرساختهای تامین آب کشور صورت پذیرد. با توجه به حجم بالای مصرف فلزات در تصفیهخانههای آب، تاثیر توسعه این ظرفیتها بر بازار فلزات کشور قابل بررسی است.
اهمیت دسترسی به برق به عنوان عامل محرکی در رشد اقتصادی برکسی پوشیده نیست و تجربه تاریخی نشان میدهد که هیچ کشوری در جهان نتوانسته است بدون بهرهوری و مصرف قابل توجه الکتریسیته در چارچوب اقتصادی خود، شرایط رفاهی استاندارد و مناسبی را برای جمعیت خود فراهم کند. طی چند دهه گذشته افزایش جمعیت و سطوح صنعتیشدن در جهان تقاضا برای برق را به عنوان یک ورودی حیاتی به فعالیتهای اقتصادی و صنعتی برانگیخته و رشد اقتصادی جهان را سرعت بخشیده است. آمارها نیز حاکی از آن هستند که سرانه تولید برق در مقابل تولید ناخالص داخلی در جهان از ۲.۲ مگاوات ساعت و ۹.۷ هزار دلار به ازای هر نفر در سال ۱۹۹۰ به بیش از ۳.۶ مگاوات ساعت و ۱۷.۴ هزار دلار به ازای هر نفر افزایش یافته است.
بهرهوری و کارایی الکتریسیته به عنوان یک حامل انرژی، در مقایسه با سوختهای فسیلی موجب شده است که روند جهانی سریعی در خصوص گسترش کاربردهای آن در بخش صنعت و ساختمان شکل بگیرد و امروز، تغییر فرایندهای صنعتی و تجهیزات ساختمانی با هدف کاهش اتکا به سوختهای فسیلی و در مقابل استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر، یکی از راهبردهای کلیدی جهان در مسیر کاهش انتشار دیاکسید کربن و پایداری زیستمحیطی تلقی میشود. براساس گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی (IEA) و مطابق با سناریوی انتشار صفر خالص (NZE)، به نظر میرسد سهم برق از کل مصرف انرژی نهایی در بخشهای صنعت و ساختمان از ۲۲.۴ و ۳۴.۳ درصد فعلی به ۲۲.۹ و ۴۷.۳ درصد در سال ۲۰۳۰ افزایش خواهد یافت.
«انرژی» موضوعی است که در دنیای امروز به یکی از مفاهیم استراتژیک و تعیینکننده در فضای تعاملات اقتصادی، تجاری و حتی سیاسی جهان تبدیل شده است. الکتریسیته به عنوان یکی از حاملهای انرژی، نقشی محوری در توسعه زیرساخت شهری و صنعتی داشته و از آنجا که بخش غالب تولید برق جهان به سوختهای فسیلی متکی است، تولید آن مهمترین عامل انتشار گازهای گلخانهای تلقی میشود. از این رو سرمایهگذاری در حوزه زیرساختهای نیروگاههای تجدیدپذیر از جمله خورشیدی، بادی و برقآبی راه حلی برای جلوگیری از ادامه این روند خواهد بود. مطالعات نشان میدهند که در دهه گذشته توجه مضاعفی به توسعه ظرفیت نیروگاههای تجدیدپذیر در جهان صورت گرفته است که نتیجه این مسئله کاهش میزان انتشار کربن به ازای تولید هر کیلوواتساعت برق بوده است، روندی که انتظار میرود در سالهای آینده نیز تداوم یابد.
دنیای امروز با روند پرسرعت تحولات اساسی گره خورده است. تشدید روند شهرنشینی، روند توسعه زیرساختها، توسعه مستمر صنعت خودروسازی در مسیر تولید خودروهای برقی و توسعه سیستمهای ذخیرهسازی انرژی از جمله روندهایی هستند که آیندهای جدید را برای بازار مصرف فلزات به تصویر میکشند. در این بین، دو فلز سرب و روی، فلزات استراتژیکی محسوب میشوند که نقش مهمی را در آینده تحولات اقتصاد جهانی خواهند داشت و به همین سبب، رشد تولید و مصرف آنها محدودیتهای گلوگاهی مهمی را برای تامین منابع اولیه و معدنی این صنعت ایجاد میکند.
فناوری هستهای به عنوان یکی از تحولات نوین دهههای اخیر، تاثیرات متعدد قابل توجهی بر جوامع و مدیریت منابع کشورها گذاشته است و کاربرد آن تنها به تامین انرژی و تولید برق محدود نمیشود، بلکه در حوزههای بسیاری از جمله داروسازی و پزشکی، کشاورزی و دامداری، حفاظت از محیطزیست، باستانشناسی و همچنین اکتشافات فضایی نقش تعیینکنندهای ایفا میکند و در بسیاری از موارد از جمله تامین غذا و انرژی، به نوعی حلال مشکلات و چالشها تلقی میشود.
ایران ظرفیتهای بالقوه قابل توجهی برای توسعه بخش معدن و قرار گرفتن در زمره قدرتهای معدنی جهان دارد. بر این اساس، روند رو به رشدی در میزان سرمایهگذاریها در بخش معدن کشور قابل مشاهده است. در سال ۱۴۰۰، مجموع سرمایهگذاریها در بخش معدن حدود ۷ هزار و ۲۶۶ میلیارد ریال بود (ثابت سال ۱۳۹۰) که نسبت به سال ۱۳۸۵ حدود ۸۶ درصد بیشتر بوده است. با این حال، کارشناسان بر این باورند که میزان سرمایهگذاریهای صورتگرفته کماکان با ظرفیتهای معدنی کشور همخوانی ندارد و برای رسیدن به اهدافی نظیر رشد دو رقمی بخش معدن، لازم است تا جذابیتهای بیشتری برای میزان سرمایهگذاریها در این بخش ایجاد شود.
ساخت و توسعه نیروگاههای هستهای در جهان تا حد زیادی وابسته به برخی مواد معدنی و عناصر فلزی است که در اجزای ساختاری، تجهیزات و تاسیسات نیروگاهها به مصرف میرسند. در واقع مصرف این مواد با توجه به این که کارایی و ایمنی راکتورهای هستهای را تضمین میکنند، ضروری است. با توجه به این که فناوریهای هستهای یکی از اجزای ضروری انتقال به آینده انرژی پاک پیشبینیهای آژانس بینالمللی انرژی از رشد تقاضای مواد معدنی حیاتی در توسعه و ساخت نیروگاههای هستهای خبر میدهند. علاوه بر این با توجه به گزارشهای انجمن هستهای جهان از راکتورهای در حال ساخت، انتظار میرود که این روند به رشد مصرف برخی فلزات اساسی از جمله آلومینیوم، فولاد و مس کمک کند.
مصرف عناصر پرتوزا و شکافتپذیر نقش مهمی در شکل دادن به آینده انرژیهای پاک و توسعه نیروگاههای هستهای ایفا خواهد کرد. به طور مثال، اورانیوم به عنوان پرکاربردترین سوخت هستهای شناخته میشود که بیش از ۹۰ درصد از سوخت راکتورهای هستهای را تشکیل میدهد و منابع اصلی آن عمدتا در استرالیا، قزاقستان و کانادا واقع شدهاند. در حالی که توریوم در مقایسه با اورانیوم در مقیاس کمتری به مصرف میرسد، به دلیل مقادیر فراوانی آن به ویژه در کشورهای هندوستان، برزیل و استرالیا مورد توجه قرار گرفته است. در مورد پلوتونیوم شرایط کمی متفاوت است و این عنصر علیرغم ماهیت طبیعی خود، اغلب به عنوان یک محصول جانبی در راکتورهای هستهای یا از طریق بازفرآوری سوختهای هستهای مصرفشده تولید میشود.
از مدتها قبل انرژی هستهای به عنوان یک منبع انرژی قابل اعتماد و مقرونبهصرفه پذیرفته شده و از آن موقع تاکنون به عنوان مکملی برای انرژیهای تجدیدپذیر نقش شایان توجهی را در رشد اقتصادی پایدار جهان به نمایش گذاشته است. اگرچه در نگاهی اجمالی به نظر میرسد که توسعه نیروگاههای هستهای به دلیل هزینههای سرمایهای بالا برای احداث آنها تقریبا دشوار باشد اما از آنجایی که اتکا به منابع انرژی وارداتی را تا حد قابل توجهی کاهش میدهد به انتخابی ارجح در اقتصادهای توسعهیافته تبدیل شده است و این کشورها همواره برآنند تا استراتژیهای توسعه نیروگاههای هستهای قابل اعتماد و پایدار را در اهداف کربنزدایی خود بگنجانند. البته بررسیها نشان میدهد که در برخی اقتصادهای کوچک، پتانسیل مالی محدود، روند توسعه نیروگاههای هستهای را برای آنها چالشبرانگیز کرده است.