مشاهده بیشتر
ظهور و توسعه تکنولوژی هوش مصنوعی، یکی از تحولات بنیادین عصر مدرن امروز به شمار میآید که با دگرگونسازی ساختارهای تولید و خدمات، اقتصاد جهانی را وارد مرحله جدیدی کرده است. این تکنولوژی با افزایش بهرهوری، کاهش هزینهها و خلق فرصتهای نوین اقتصادی، مزیتها و رقابتپذیری کشورها را بازتعریف میکند. در ایران نیز، بهرهگیری هوشمندانه از این فناوری میتواند به رشد بهرهوری، کاهش وابستگی به منابع سنتی و ایجاد فرصتهای جدید اقتصادی منجر شود. در بخش معدن و صنایع معدنی و فلزی نیز با توجه به ماهیت و نوع فعالیتها، بهکارگیری ابزارهای هوش مصنوعی در حوزههای مختلف اعم از اکتشاف و استخراج معدنی و تولید محصولات فلزی به عنوان یک الزام برای ارتقای بهرهوری و حفظ توان رقابت در بازارهای داخلی و بینالمللی مطرح است. با این حال، این صنعت امروز با چالشهای بزرگی در زمینه زیرساختهای فناورانه و دسترسی به تکنولوژیهای روز مواجه است که روند توسعه و تعالی آن را کند میکند. تصویر «آچار فرانسه» روی جلد نیز نمادی از همین شکاف فناوری و تجهیزات قدیمی است که نشان میدهد بدون جهشی فناورانه، تداوم این وضعیت میتواند به کاهش تدریجی توان رقابت ایران در عرصه بینالمللی بینجامد. طبعا گذر از این شرایط، مستلزم ایجاد یک جهش فناورانه با تکیه بر ابزارهای هوش مصنوعی است تا به این ترتیب زمینه مناسبی برای «کندوکاو» عمیقتر در ظرفیتها و پتانسیلهای کشور برای شکلدهی به آیندهای هوشمند و پایدار فراهم آید.
در برنامه هفتم سند چشمانداز توسعه، تحقق رشد سالانه ۸ درصدی برای اقتصاد ایران هدفگذاری شده است. یکی از الزامات و پیشنیازهای اساسی تحقق این دورنما، رشد سرمایهگذاری در کشور به عنوان بنیان و پیشنیاز توسعه صنعتی و اقتصادی است، موضوعی که میتواند تحول شگرفی را در بازار مصرف فلزات ایجاد کند. این در حالی است که مطابق آمارها، روند سرمایهگذاری و تشکیل سرمایه در سالهای اخیر رشد چشمگیری را تجربه نکرده است و پایینبودن میزان سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی و حتی فرار سرمایه امروز جزو چالشهای اساسی اقتصاد ایران محسوب میشوند. تصویر «پاسپورت و کارت پرواز» روی جلد، نمادی از لزوم و اهمیت جذب سرمایهگذاران خارجی و بسترسازی مناسب برای بازگشت سرمایه به کشور است تا به این ترتیب بتوان زمینه توسعه صنعتی و زیرساختی، رشد اقتصادی ۸ درصدی و تحقق اهداف اسناد بالادستی را فراهم کرد.
ساختار اقتصاد جهانی در عصر حاضر یک پارادایم شیفت بزرگ را تجربه میکند و در مسیر گذار از مدل سنتی خود به سمت یک مدل چندبعدی قرار دارد که در آن، هر کشور مطابق با مزیتهای نسبی خود در زنجیرههای ارزش جهانی مشارکت میکند. این موضوع کشورها را قادر میسازد تا با دسترسی به منابع و تکنولوژیهای لازم در فضای بینالملل، برنامه تولید ثروت و رشد اقتصادی خود را به شکل بهتری، تدوین و اجرایی کند. ایران یکی از کشورهای ثروتمند جهان از حیث بهرهمندی از ذخایر معدنی و انرژی به شمار میآید. با این حال، امروز به سختی میتوان جایگاهی ویژه و غیرقابل جایگزین را در زنجیرههای ارزش و بازارها و به طور عامتر، صحنه اقتصاد جهانی برای ایران متصور بود. تصویر «قفل قدیمی» روی جلد، سمبلی از موانع بزرگ پیش روی مشارکت بیشتر ایران در زنجیرههای ارزش جهان است که رسیدن به «رمز و راز» حل و عبور از آنها، مستلزم شکلگیری یک نگاه فراگیر و همهجانبه به مقوله توسعهیافتگی در همه ارکان موثر در ساختارهای اقتصادی کشور و تقویت روابط اقتصادی با هدف ارتباط با تامینکنندگان تکنولوژی و جذب سرمایهگذاری خارجی است.
میزان افزایش جمعیت جهان در دو دهه گذشته تقریبا برابر با تعداد افرادی است که از آغاز تاریخ حیات بشر تا قبل از جنگ جهانی دوم به جمعیت کره زمین افزوده شده بود. با این حال به نظر میرسد که این روند در حال متوقفشدن است. سازمان ملل متحد پیشبینی میکند که جمعیت جهان در سال ۲۰۵۰ به ۹.۷ میلیارد نفر و در سال ۲۱۰۰ به ۱۰.۴ میلیارد نفر برسد. این موضوع میتواند آینده اقتصاد جهانی را هم از حیث نیروی کار و هم رکود تدریجی بازارهای مصرفکننده فلزات تحت تاثیر قرار دهد. بررسی اطلاعات تاریخی در مورد ساختار جمعیتی ایران از یک روند پرفرازونشیب حکایت دارد. در حالی امروز نرخ رشد جمعیت ایران به زحمت به یک درصد میرسد که این عدد در فاصله سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰ همواره بالاتر از ۳ درصد بود. اجرای سیاستهای کنترل جمعیت، افزایش شدید نرخ شهرنشینی، تغییر الگوهای زندگی و شرایط نامناسب اقتصادی از جمله مهمترین عوامل موثر بر این کاهش شدید رشد جمعیت به شمار میروند. تصویر «کوپن» روی جلد، سمبلی از افزایش شدید نرخ رشد جمعیت کشور در دهه ۱۳۶۰ است که اقتصاد ایران را با سهمیهبندی کالاهای اساسی روبهرو میکرد، روندی که امروز معکوس شده است و هر بار «سرشماری»، یادآور خطر بزرگ پیری جمعیت و رکود اقتصادی ناشی از آن است که میتواند بازار مصرف فلزات کشور را در سالهای آینده دچار رکودی مضاعف کند.
ساختار اقتصاد جهان در مسیر تحولاتی سریع و پردامنه قرار گرفته است و منابع خلق ثروت یک پارادایم شیفت گسترده را تجربه میکنند. طبعا همسو با تحولات مذکور، این امکان نیز وجود دارد که بازیگران بازارهای جهانی و مناسبات تجاری دچار دگرگونی شوند و زنجیرههای تامین جهانی شکل جدیدی به خود بگیرند. تجربه نشان میدهد کشورهایی که برنامهریزیهای مناسبتری را برای شناسایی فرصتهای پیشرو و استفاده از آنها با تکیه بر توانمندیها و ظرفیتهای خود اجرا میکنند قادر خواهند بود «سناریو» بهتری را برای همگام شدن با روند تحولات جهانی و تحقق رشد اقتصادی دنبال کنند. این مسئله برای کشوری مانند ایران که از حیث بهرهمندی از ثروتها و منابع طبیعی از ظرفیتهای بالقوه کمنظیری برخوردار است، اهمیت دوچندانی دارد. اگرچه مسیر توسعه صنعتی و اقتصادی ایران از چندین دهه قبل آغاز شده است، اما موانعی مانند تحریمها و جنگ تحمیلی مانع از آن شدند تا کشور در عرصههای اقتصادی متناسب با ظرفیتهای واقعی خود به شکوفایی برسد، موضوعی که امروز لازمه آن، شناسایی فرصتهای جدید در فضای اقتصاد جهانی و برنامهریزی برای استفاده از آنهاست. تصویر «نوار ویدیو» روی جلد، سمبلی از بسترهای سنتی و کهن اقتصاد ایران است که میتوان با نگاهی نو به فرصتهای داخلی و بینالمللی، اتکا به مزیتها و پتانسیلها و ترسیم مسیر جدید توسعه اقتصادی، «سناریو» جدیدی را برای آن نوشت و تصویر و چشمانداز درخشانی را بر روی آن ترسیم کرد.
جهان امروز سریعتر و گستردهتر از هر زمان دیگری به سمت برقیشدن حرکت میکند. در حال حاضر به طور متوسط حدود ۲۰ درصد از انرژی جهان به شکل برق تامین میشود و پیشبینیها حاکی از آن هستند که این عدد تا سال ۲۰۵۰ از مرز ۵۰ درصد نیز عبور کند. در سمت مقابل به نظر میرسد روند تحولات حوزه انرژی در مورد ایران سمتوسوی دیگری داشته است. امروز در حالی حدود ۷۰ درصد از انرژی اولیه کشور توسط گاز طبیعی تامین میشود که بخش عمده مصرف این حامل انرژی به کاربردهای سوختی و گرمایشی با بهرهوری و راندمان بسیار پایین تعلق دارد و سهم برق از کل مصرف انرژی کشور حدود ۱۰ درصد است. تصویر کلید و پریز روی جلد، سمبلی از شرایط زیرساختهای برق کشور است که هم از لحاظ میزان توسعهیافتگی و هم راندمان و عملکرد، فاصله قابل ملاحظهای با سطوح مطلوب دارند، موضوعی که موجب شده است ذخایر گاز طبیعی که حکم ثروت ملی بیبدیل کشور را دارند و به بیانی «هستونیست» و بنیان توسعه صنعتی ایران محسوب میشوند با پایینترین سطح بهرهوری به مصرف برسند و بخش عمدهای از مزیتهای ارزشمند کشور عملا هدر برود.
شکلگیری و توسعه فناوریهای هستهای، نقطه عطفی در تاریخ پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی جوامع بشری در طول یک قرن گذشته به شمار میآید. امروز حدود ۱۰ درصد از تولید برق جهان در نیروگاههای هستهای صورت میگیرد و دامنه کاربردهای فناوریهای هستهای در بخشهای مختلف صنعت، کشاورزی، معدن و پزشکی به شکل روزافزونی در حال گسترش است. با این حال، مزایا و معایب توسعه این فناوریها کماکان در جهان مورد بحث است؛ از طرفی قدرتهای اقتصادی جهان بخش قابل توجهی از انرژی خود را از نیروگاههای هستهای تامین میکنند و از طرف دیگر با استناد به معاهده منع گسترش سلاحهای اتمی، محدودیتهای پیچیدهای برای توسعه این فناوریها به کشورها اعمال میشود. تصویر «متر خیاطی» روی جلد، سمبلی از معیارها و شاخصهای متضاد در خصوص توسعه فناوریها و ظرفیتهای تولید انرژی هستهای چه در کشورهای در حال توسعه و چه در کشورهای توسعهیافته است که موجب بروز ناترازی در تعاملات جوامع بشری و پیشرفتهای تکنولوژیکی میشود و مسیر توسعه فناورانه کشورها را دچار چالش میکند.
تحولات اقتصادی و صنعتی جهان در چند دهه گذشته، بخش معدن و صنایع معدنی و فلزی را که صنعت مادر و حلقه نخست زنجیرههای تامین محسوب میشود به سمت افزایش روزافزون بهرهبرداری از پتانسیلهای طبیعی و معدنی سوق داده است، به طوری که امروز موضوع کاهش سطوح ذخایر معدنی و احتمال اتمام آنها در سالها و دهههای آینده، یکی از ریسکهای مهم فضای اقتصادی جهان به شمار میآید. در این بین، ایران اگرچه یکی از کشورهای ثروتمند جهان به لحاظ بهرهمندی از ذخایر معدنی و طبیعی برشمرده میشود اما ارزیابیها نشان میدهد میزان بهرهبرداری از ذخایر معدنی و تولید محصولات فلزی در کشور فاصله قابل ملاحظهای را با پتانسیلهای واقعی و بالقوه دارد که ریشه این مسئله را باید در عواملی مانند عدم استفاده از فناوریهای پیشرفته اکتشاف، استخراج و فراوری مواد معدنی و جریان نیافتن سرمایهگذاریها به بخش معدن جستوجو کرد. تصویر «ظرف سفالی» روی جلد سمبلی از وضعیت فعلی بخش معدن کشور است که کامل شدن آن به فراگیری و استفاده از یک «فوت کوزهگری» نیاز دارد تا به این ترتیب بتوان از طریق فعالسازی پتانسیلهای بالقوه و بهرهبرداری بهینه و کارآمد از منابع ارزشمند کشور، زمینه رونق و توسعه بخش معدن را فراهم آورد و بستر جهش اقتصادی را ایجاد کرد.
بازار خودروی جهان در عصر امروز به بازاری روبهگسترش و رقابتی تبدیل شده است که بازیگران آن برای حفظ و بهبود جایگاه خود ملزم به عرضه محصولاتی پیشرفته و نوآورانه هستند. در واقع رقابتپذیری فعالان صنعت خودرو در جهان تا حد زیادی به عواملی مانند شناسایی و همسو شدن با روندهای حاکم بر حوزه حملونقل و خودرو، توانمندی آنها در عرضه محصولات با بهرهوری و کارآیی بالا و همگام شدن با آخرین پیشرفتهای حوزه دانش و فناوری وابسته است. در مقابل صنعت خودرو در ایران، به رغم تاریخچه و قدمت قابل توجه و همچنین جایگاه استراتژیک آن در اقتصاد کشور، متاثر از عوامل و محدودیتهای خارجی و سیاستگذاریهای داخلی در سالهای اخیر با شرایط دشوار و پرچالشی دست و پنجه نرم کرده است. تصویر «سرعتسنج» روی جلد، سمبلی از سرعت بسیار بالای تحولات بازار خودروی جهان است، بازاری که معضلات و «سرعتگیر»های مسیر فعالیت صنعت خودروسازی، توان این صنعت را برای همگام شدن با تحولات و پیشرفتهای آن دچار چالش کرده است.
تحولات ژئوپلیتیک و جنگهای نظامی یکی از مهمترین عدمقطعیتهای اقتصاد امروز جهان به شمار میآید که میتواند زنجیرههای تامین را مختل کند، عرضه، تقاضا و مصرف فلزات مختلف را تحت تاثیر قرار دهد و بازارها را دچار تلاطمات شدیدی کند. تجربه نشان میدهد بروز هرگونه جنگ و درگیری نظامی میتواند آسیبهای سنگین و پردامنهای را به اقتصاد و زیرساختهای هر کشور وارد کند و در اصطلاح «خشک و تر» را با هم بسوزاند. در این بین، ایران با توجه به ساختار اقتصادی کامودیتیمحور خود و همچنین قرارگیری در ناحیه جغرافیایی پرتنش خاورمیانه به شکل پررنگتری با این موضوع دست به گریبان است. البته از سوی دیگر باید توجه داشت تحولات ژئوپلیتیک در نقاط مختلف جهان میتواند با افزایش قیمت نفت و فلزات و همچنین ایجاد فرصتهای جدید توسعه بازارهای صادراتی به عنوان بسترساز رشد اقتصادی کشور نیز عمل کند. تصویر «بیسیم جنگی» روی جلد، سمبلی از ریسکهای ژئوپلیتیک و لزوم آمادگی برای مواجهه با آنهاست تا بتوان ضمن ارتقای قدرت مقاومت، فرصتهای اقتصادی آن را نیز به خوبی شناسایی و از آنها استفاده کرد.
از هیدروژن به عنوان سوخت آینده جهان یاد میشود که میتواند بخش قابل توجهی از انرژی دنیا را به شکلی پاک، امن و پایدار تامین کند و به همین سبب، اغلب پیشبینیها حاکی از رشد شدید تولید و مصرف جهانی هیدروژن در سالهای آینده هستند. این مسئله در مورد ایران بسیار حائز اهمیت است، زیرا نظر به بهرهمندی ایران از منابع گازی و نیز لزوم توسعه صنایع تبدیلی، ظرفیت مناسبی برای تولید هیدروژن کمکربن در کشور وجود دارد که این مسئله با توجه به شرایط حاکم بر سبد انرژی کشور و نیز اهمیت همسو شدن با روندهای جهانی در زمینه کاهش انتشار کربن بسیار حائز اهمیت است. تصویر «پریموس نفتی» روی جلد را میتوان سمبلی از وضعیت سنتی حاکم بر سبد انرژی کشور تلقی کرد که ایجاد تحول در آن برای تضمین امنیت انرژی ضروری است و «دیر یا زود» باید به سمت استفاده از اشکال نوین انرژی به ویژه تولید و مصرف هیدروژن کمکربن حرکت کرد.
موضوع سرمایهگذاری در هر کشور به مثابه ریلی است که بستر حرکت قطار رشد و پیشرفت اقتصادی را فراهم میسازد. با این حال، بررسی آمارها نشان میدهد میزان تشکیل سرمایه در ایران در دو دهه گذشته کاهش معنیداری را تجربه کرده است. تحریمها و عدم تمایل سرمایهگذاران خارجی برای حضور در کشور، تورم و شرایط متلاطم اقتصادی و ریسکهای ناشی از مقرراتگذاریها و ناپایداری محیط کسبوکار، اصلیترین عوامل موثر بر سرمایهگذاری ناکافی و حتی فرار سرمایه از کشور تلقی میشوند. به جرات میتوان گفت بدون جذب سرمایه لازم و در اصطلاح با «جیب خالی»، پویایی و رشد اقتصادی، دستهکم در بلندمدت، ممکن نیست. تصویر «کیف سامسونت» روی جلد، سمبلی از اهمیت و لزوم جذب سرمایهگذاران در کشور است، مقولهای که گلوگاه مهمی برای تحقق اهداف توسعهای و اهداف اقتصادی کشور تلقی میشود و رفع آنها مستلزم نگاه جدید و ویژه نهادهای سیاستگذار برای تسهیل و بهبود محیط کسبوکار و جذب سرمایهگذاران داخلی و خارجی است تا به این ترتیب بستر لازم برای توسعه صنعتی، تکمیل زنجیرههای ارزش و رشد مصرف فلزات در کشور ایجاد شود.